عباد عبادی، اقتصاددان - ویژه خبرنامه گویا
در ماههای اخیر، وضعیت آب در تهران به شکلی نگرانکننده بحرانی شده است. این شهر با یکی از پایینترین سطوح ذخیره سدها در شصت سال گذشته روبهروست و برخی از مخازن کلیدی به کمترین میزان ذخایر خود رسیدهاند. تازهترین آمارها نشان میدهد سد طالقان تنها ۳۵ درصد و سد لتیان تنها ۸ درصد از ظرفیت خود را در اختیار دارند. این وضعیت نه تنها در تهران بلکه در بسیاری از استان های کشور نگران کننده است. ۱۹ سد در آستانه خشک شدن کامل قرار دارند و تنها کمتر از پنج درصد آب دارند.
این بحران ناشی از همزمانی چند عامل است: خشکسالی طولانیمدت، بارشهایی بسیار کمتر از میانگینهای بلندمدت، و مشکلات ساختاری در مدیریت منابع آب. پایتخت اکنون در ششمین سال پیاپی خشکسالی قرار دارد و سطح ذخایر سدهای اطراف تهران به مرزهای خطرناک رسیده است. عوامل تشدیدکننده دیگر این بحران، مصرف روزانه بالا، زیرساختهای فرسوده و وابستگی زیاد به سدهای سطحی است که آسیبپذیری سیستم را افزایش دادهاند. از همه نگرانکنندهتر، رییس جمهور و مقامهای کشور هشدار دادهاند که اگر بارشها بهزودی رخ ندهد، ممکن است شهر تهران مجبور به سهمیهبندی سنگین آب و در نهایت، ساکنین مجبور به تخلیه شهر شوند.
اصطلاح «روز صفر» (Day Zero) در مباحث مدیریت شهری آب به نقطه بحرانیای اشاره دارد که شبکه تأمین آب شهری دیگر قادر به پاسخگویی به تقاضا نیست و باید به سهمیهبندی یا قطع موقت آب روی آورد. به بیان سادهتر، روز صفر زمانی است که سطح ذخایر آب آنقدر پایین میآید که مقامات ناچار میشوند آب را فقط از طریق نقاط توزیع مشخص تأمین کنند، مصرف سرانه را محدود نمایند یا تأمین آب برای مصارف غیرضروری را کامل قطع کنند.
نمونه بارز این پدیده در سال ۲۰۱۸ در کیپتاون آفریقای جنوبی رخ داد. زمانی که شهر تاریخ «روز صفر» را اعلام کرد، زیرا سطح سدها پیشبینی میشد به ۱۳٫۵ درصد ظرفیت برسد. در آن زمان شیرهای آب شهری برای بیشتر ساکنان عملاً بسته میشد.در کیپتاون، خشکسالی چندساله همراه با تقاضای بالا و کمبود عرضه باعث بحران آب شد. شهر با محدودیت شدید مصرف (سقف سرانه)، کنترل نشتیها و برنامههای ارتباطی گسترده با مردم به این مشکل واکنش نشان داد. در نهایت، بحران به لطف کاهش تقاضا و بازگشت بارشها مهار شد. تجربه کیپ تاون به ما می آموزد که کاهش سریع مصرف آب، ارتباط شفاف با مردم و مدیریت فعال سیستم میتواند برای بحران کوتاه مدت آب زمان بخرد.
چندین شهر دیگر جهان نیز با وضعیت مشابهی روبهرو شدهاند یا تا آستانه آن پیش رفتهاند.در چنای هند در سال ۲۰۱۹، دو سال متوالی بارش ضعیف موسمی چهار مخزن اصلی شهر را خشک کرد و شهر ناچار به واردات آب با تانکر و اقدامات اضطراری شد. این مورد نشان داد که حتی در مناطق ظاهراً پرباران، وابستگی زیاد به بارشهای فصلی بدون سامانههای ذخیرهسازی کافی، پرخطر است. در سائوپائولوی برزیل در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۵ خشکسالی تقریباً بخشی از شهر را خشک کرد. شهر با سهمیهبندی و استفاده از ذخایر آبی غیر قابل استفاده در کف مخازن، تقویت زیرساخت ها، و گسترش سامانههای هشدار و ذخایر جایگزین آب توانست این مشکل را پشت سر بگذارد. در بارسلونا اسپانیا در سالهای ۲۰۲۳-۲۰۲۴ خشکسالی طولانی منجر به تدابیر اضطراری از جمله استفاده از نمکزدایی، تصفیه مجدد آب و محدودیتهای سختگیرانه شد که اهمیت گزینههای سریع و انعطافپذیر عرضه آب در رفع بحران را نشان داد. در مکزیکوسیتی، بحران قریبالوقوع ناشی از زیرساختهای فرسوده و کاهش سطح آبهای زیرزمینی بود. اگرچه «روز صفر» بهطور کامل رخ نداد، اما بسیاری از محلهها با قطعهای طولانیمدت و نابرابری در دسترسی به آب مواجه شدند که این نشاندهنده آن است که شکنندگی سیستم ممکن است تا رسیدن به نقطه بحرانی پنهان بماند. در مجموع، این نمونهها نشان میدهند که اقدام زودهنگام و شفاف همراه با کاهش تقاضا، کنترل نشتی، تنوع در منابع تأمین آبی و ایجاد آستانههای ازپیش تعیین شده میتواند از وقوع روز صفر جلوگیری کند یا آن را کاهش دهد.
برای تهران، مسیر پیشرو برای جلوگیری از رسیدن به سناریوی «روز صفر»، باید چندلایه و فوری باشد. نخست، مدیریت سریع تقاضا باید با تمام توان اجرا شود. از جمله این اقدامات می تواند انتشار داده های روزانه مصرف آب بر اساس مناطق، فعالسازی محدودیتهای درونشهری وابسته به سطح سدها، و تسریع در نصب کنتورهای هوشمند یا محدودکننده جریان برای خانوارهای پرمصرف باشد. دوم، باید از آب های هدررفته (نشتیها) جلوگیری شود شود. با کاهش فشار شبانه، بخشبندی شبکه، اعزام تیمهای تعمیر سریع و گزارشدهی شفاف از میزان تلفات می تواند از این امر جلوگیری نموده و از هدر رفتن آب تا حدی جلوگیری شود. سوم، پیوند انرژی و آب باید مقاومتر شود. پمپها و مخازن باید در برابر قطعی برق محافظت شوند و سامانههای خودکار باید تضمین کنند که شبکه در برابر اختلالات برق یا گرمای شدید دوام بیاورد. چهارم، باید به منابع دیگر تأمین آب روی آورده شود. استفاده از سامانههای نمکزدایی یا تصفیه مجدد (بهویژه برای مصارف غیرشرب یا صنعتی)، انتقال بینحوضهای آب، بازاستفاده سریع پساب تصفیهشده و تقویت ذخیره آب زیرزمینی باید برنامهریزی و تسریع شود. پنجم، تضمین کیفیت آب ضروری است. اگر ترکیب آب با منابع کمکیفیت اجتنابناپذیر شد، شفافیت درباره پارامترهای کیفیت، تمهیدات سلامت و اطلاعرسانی هدفمند به گروههای آسیبپذیر ضروری خواهد بود. در نهایت، تهران باید به مسائل ساختاری بپردازد. بخش عمدهای از مصرف آب کشور در کشاورزی، صنعت و نیروگاههاست. بازتخصیص الگوهای مصرف، انتقال صنایع آببر به مناطق ساحلی با دسترسی به آب دریا و اصلاح سامانههای آبیاری میتواند تابآوری شهری را در میانمدت تقویت کند. اگر تهران هماکنون بتواند تمام این اهرمها از جمله مدیریت تقاضا، کاهش نشتی آب، تنوع عرضه، کنترل کیفیت و اصلاح ساختاری را فعال کند، شاید بتواند از بدترین سناریو یعنی روز صفر جلوگیری کرده و زمان لازم برای ساختن سامانهای بنیادیتر و مقاومتر در برابر بحرانهای آبی آینده را بهدست آورد.
در تازه ترین اقدام برای کاهش مصرف آب، وزارت نیرو اعلام کرده است که برخی شب ها فشار آب را صفر می کند و ساعات قطعی آب برای خانوارهای ساکن در تهران در طول شب اعلام می گردد. در حال حاضر سرانه مصرف آب شهروند تهرانی ۲۵۰ لیتر در روز (تقریبا دو برابر میانگین مصرف جهانی) می باشد که این رقم به گفته کارشناسان باید به ۱۰۰ لیتر در روز کاهش یابد. قیمت گذاری مناسب به همراه فرهنگ سازی و اعتماد سازی در این خصوص می تواند در کاهش مصرف آب موثر باشد. البته لازم به ذکر است که تنها ۴۲ درصد آب تهران در بخش شرب و بهداشتی مصرف می گردد و اکثر آب مصرفی در بخش کشاورزی با سهم ۴۸ درصدی می باشد. این بخش مهمترین بخش هدر رفت آب، در بسیاری از استان ها مصرف آب، و عامل تخلیه آب های زیرزمینی و فرسودگی زمین است. سیاست های نامناسب به همراه رشد صادرات کشاورزی و به طبع برداشت بیش از حد از آب های زیرزمینی باعث مشکلات آبی و زیست محیطی برای ساکنان تهران و سایر شهرهای کشور شده است. اگرچه اکثر سیاست ها در خصوص مصرف آب شرب اعلام و اجرا شده اند، اما چشم اندازی از اصلاح ساختاری بخش اصلی مصرف آبی کشور یعنی بخش کشاورزی ارایه نشده است.
مدیریت کارآمد، علمی به همراه اقدامات فوری و قاطع لازمه ی رفع این بحران زیست محیطی می باشد و در صورت تعلل و ناکارآمدی عواقب بسیار سهمگینی در انتظار بیش از ۱۰ میلیون ساکنان تهران خواهد بود. حل ریشه ای بحران آب تهران و به طور کلی کشور، نیازمند برنامه های موثر و علمی در بخش های اصلی مصرف آب به خصوص بخش کشاورزی دارد. بیش از ۸۰ درصد آب کشور در این بخش مصرف می شود. اما متاسفانه، تنها تمرکز و ایجاد محدودیت ها در بخش آب شربی و خانگی می باشد که این امر نمی تواند راهگشای مشکل آبی کشور باشد اگرچه تا حدی مشکل را به تعویق خواهد انداخت. حل اصلی مشکل با تغییرات ساختاری به خصوص در بخش کشاورزی صورت پذیر است که نیازمند بررسی دقیق تر خواهد بود که در آینده به آن پرداخته خواهد شد. از آنجاکه این اصلاحات ساختاری زمانبر هستند و در حال حاضر شهر تهران در شرایط بحرانی و نزدیک به رسیدن به روز صفر می باشد، سیاست های کوتاه مدت برای کاهش تقاضا همانطور که در این مقاله اشاره شد باید در اولویت قرار گیرند و در میان مدت و بلندمدت به اصلاحات ساختاری پرداخته شود. الزام به تغییر سیاست های غلط اتخاذ شده در دهه های اخیر و اجرای سیاست های دقیق و علمی می تواند کشور ایران را از آینده ای خشک و غیرقابل زیست رهایی دهد. تعلل در زمینه حفظ محیط زیست نه تنها گریبان این نسل، بلکه نسل های آتی کشور را خواهد گرفت و می تواند آینده کشور را برای همیشه تباه نماید و بسوزاند.
عباد عبادی

بی بی سیِ فارسی و پاسخی که سانسور شد!،علی میرفطروس















