ایران در آستانهی خشکترین دوره پنجاه سال اخیر قرار دارد. ذخایر سدهای بزرگ کشور از جمله سد کرج و لتیان به زیر ۱۰ درصد رسیده و دستکم ۱۹ سد فعال کشور کمتر از پنج درصد آب دارند. مسئولان از جیرهبندی و کاهش فشار آب در تهران و دیگر کلانشهرها سخن میگویند. اما بحران کنونی صرفاً نتیجهی کمبارشی نیست؛ حاصل سالها تصمیمگیری نادرست، سوءمدیریت و بیتوجهی به حق حیات مردم و طبیعت است. استبداد حاکم ماندگاری بر قدرت را محور نظریه ولایت مطلقه فقیه بر هر چیز می داند . طبیعت اولین قربانی این سیاست شده است .
خشکسالی طبیعی یا بحران ساختگی انسانی؟
خشکسالی در ایران پدیدهای است که شهروندان در طول تاریخ با آن توانسته اند متناسب با منطقه ای که زندگی می کنند خود را هماهنگ کنند ، اما وضعیت امروز دیگر «طبیعی» نیست. گزارشهای رسمی سازمان هواشناسی از کاهش بیش از ۸۵ درصدی بارشها در سال آبی جاری حکایت دارد، سالهاست که مدیریت ناکارآمد منابع آب، شرایط را به مرحله تنش و بحران رسانده است.
آمارهای تکاندهنده از مصرف آب در ایران
رضا حاجیکریم، رئیس فدراسیون صنعت آب ایران در تاریخ ۱۴۰۴/۰۸/۲۰هشدار داده است که ایران سالانه بیش از دو برابر ظرفیت واقعی خود آب مصرف میکند و برای عبور از بحران، ناچار است مصرف بخش کشاورزی را دستکم به نصف کاهش دهد.
او تأکید میکند که کشور تنها مجاز به مصرف حدود ۵۰ میلیارد مترمکعب آب در سال است، اما هماکنون بیش از ۹۰ میلیارد مترمکعب آب برداشت میشود؛ از این میزان، حدود ۸۰ میلیارد مترمکعب در کشاورزی مصرف میشود.
در تهران اوضاع حتی بحرانیتر است: «سرانه آب قابلدسترس برای هر نفر تنها ۳۳۵ مترمکعب است و تهران اساساً آب ندارد. تمام منابع از سدهای طالقان، لار، ماملو و کرج میآیند؛ درحالیکه هیچکدام در حوزه آبریز تهران نیستند. این یعنی آب تهران، حقابهای غصبی از دیگر مناطق کشور است.»
او در ادامه می گوید : «در دنیا نباید بیش از ۵۰ درصد از ذخایر آب تجدیدپذیر مصرف شود. ما اما بیش از دو برابر این حد استفاده میکنیم. وقتی سال خشک برسد، تازه به این فکر میافتیم که چه باید کرد: شهرها را تخلیه کنیم یا کشاورزی را تعطیل؟»
در چند دهه گذشته متخصصین بر این باور بوده اند که بحران کمبود آب ، سیاست توسعه بر مبنای سدسازی افراطی، کشاورزی که نیاز به آب زیاد جهت کشت و برداشت دارد و جابجایی آب از یک حوضه آبریز طبیعی به حوضه آبریز دیگر با استفاده از کانالها، تونلها یا خطوط لوله بنا شده است می دانند . این سیاستها بدون درنظرگرفتن ظرفیتهای اقلیمی و محیطزیستی، چهرهی جغرافیایی ایران را تغییر دادند. بسیاری از رودخانهها خشک شده اند، تالابهایی چون گاوخونی و هامون از بین رفته اند . سفرههای آب زیرزمینی - آخرین پناهگاه و امید آبی کشور - رو به نابودی رفته و می روند .
امروز فرونشست زمین در بیش از ۳۰۰ دشت ایران به حدی رسیده که کارشناسان آن را «زلزله خاموش» مینامند. هشداری که طبیعت هر روز و سالهاست که به مردم می دهد و گویی در دولتها یکی پس از دیگری گوش شنوایی برای آن وجود نداشته است .
حق حیات مردم در خطر
آب پایه حیات انسان و طبیعت است و نبایستی به آن به عنوان منبع همیشه در دسترس نگاه کرد .
در حالیکه میلیونها ایرانی در شهرهای بزرگ در معرض کمبود آب شرب قرار گرفته اند، سیاستهای کلان همچنان بر تخصیص منابع آب به صنایع بزرگ و پروژههای غیرضروری متمرکز است.
در تهران، به گفته مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب، میزان پرشدگی سدها به کمترین مقدار در شصت سال اخیر رسیده و «راهی جز افزایش مدیریت مصرف» وجود ندارد. در مشهد نیز ذخیره سدها به کمتر از سه درصد کاهش یافته است. این ارقام بهروشنی نشان میدهد که بحران کنونی، مستقیماً حق مردم به دسترسی به آب سالم را تهدید میکند.
اما آنچه وضعیت را نگرانکنندهتر میسازد، نبود شفافیت و مشارکت عمومی است. در حالی که مردم با محدودیت و کاهش فشار آب مواجهاند، اطلاعات دقیق درباره میزان واقعی ذخایر سدها و منابع زیرزمینی بهندرت منتشر میشود و متاسفانه تصمیمگیریها در سطوح بالا، بنا بر گزارشات بدون حضور کارشناسان مستقل و نهادهای مدنی انجام میگیرد.
خطاهای تاریخی در سیاست آبی کشور
کارشناسان محیطزیست سه محور اصلی سیاست نادرست آبی در ایران را شمارش می کنند :
1. برای حل هر مشکلی، بهجای تغییر رفتار مصرفکنندگان یا مدیریت درست منابع، سراغ ساختوساز و پروژههای فیزیکی بزرگ میرویم.
در مدیریت آب: وقتی کمبود آب داریم، بهجای صرفهجویی یا اصلاح الگوی مصرف، سد جدید می سازند ، انتقال بینحوضهای داده می شود و یا چاه جدید حفر می کنند . متاسفانه تجربه نشان داده که دهها سد در سراسر کشور ساخته شده است ، اما اغلب آنها نهتنها کمکی به پایداری آبی نکرده اند بلکه تبخیر سطحی، تغییر مسیر رودخانهها و نابودی منابع محلی را در پی داشته اند.
2.بیتوجهی به آموزش و فرهنگسازی:
هیچ برنامه منسجمی برای آموزش صرفهجویی در مصرف آب از دوران مدرسه تا سطح عمومی جامعه وجود ندارد. نتیجه ندادن اموزشهایی که انسان احساس مسئولیت کند ، مصرفی است که بیش از دو برابر استاندارد جهانی در ایران بوجود آورده است
3.انکار بحران و فقدان پاسخگویی:
سالهاست که بهجای پذیرش مسئولیت، مقامات با تئوریهایی چون «ابردزدی» کشورهای همسایه در دزدی از آبهای ایران سعی در انحراف افکار عمومی دارند، در حالیکه بحران حاصل سیاستهای داخلی و فقدان آیندهنگری است.
راهکارها؛ از مدیریت تا مشارکت
نجات ایران از بحران آب نیازمند تغییر ریشهای در شیوهی حکمرانی و فرهنگ مصرف است.
۱. اصلاح مدیریت کلان و شفافیت
- ایجاد نهاد مستقل ملی برای مدیریت منابع آب با حضور دانشگاهیان، کارشناسان و نمایندگان جامعه مدنی؛
- انتشار عمومی دادههای بارندگی، کیفیت منابع و میزان برداشت؛
- تغییر ذهنیت ادامه بحران تا لحظه آخر، با برنامه پویا و دراز مدت برای احیای طبیعت ایران
۲. بازنگری در الگوی توسعه
- حذف کشتهای پرآببر در مناطق خشک و جایگزینی آنها با محصولات سازگار با اقلیمهای مختلف ایران . این مهم با آموزش به کشاورزان و پشتیبانی و همکاری متخصصین دولتی و نهادها از آنها ممکن می گردد .
- استفاده از فناوریهای نوین در آبیاری و چرخه دوباره مصرف آب فاضلاب شهری. در این زمینه همیشه تذکر داده شده ولی بودجه های عمرانی اکثر خرج برنامه های توسعه نمی گردد .
- توسعه هوشمندانهی آبشیرینکنی در سواحل جنوبی با رعایت ملاحظات محیطزیستی.
۳. آموزش و فرهنگسازی عمومی
- آغاز کمپین ملی تحت نامهای مختلف مثل «حق آب، حق زندگی» در رسانهها و مدارس کشور
- تشویق مردم به صرفهجویی از طریق مشوقهای اجتماعی تا وجدان اجتماعی با عمران طبیعت و مصرف آب تغییر ساختار بدهد .
- ارتقای آگاهی عمومی نسبت به ارزش آب در پایداری ملی و محیطزیست.
بحران آب ایران امروز تنها یک هشدار زیستمحیطی نیست؛ هشدار اجتماعی و انسانی است.
اگر سیاستهای نادرست ادامه یابد، پیامدهایی چون جیرهبندی گسترده، مهاجرت اقلیمی که در بخشهایی از کشور شروع شده است ، فروپاشی کشاورزی و وابستگی بیشتر مردم به واردات مواد غذایی از خارج اجتنابناپذیر خواهد گردید .
دفاع از حق حیات مردم و طبیعت، تنها با بازگشت به علم، شفافیت، و مشارکت عمومی ممکن است.
آب متعق به حیات ایران است . آب، زیربنای زندگی برای شهروندان و طبیعت است.
یکی از بزرگترین موانع برای رسیدن به تحول در کشور، استبداد ولایت مطلقه فقیه می باشد که بایستی از آن گذر کرد تا بتوان مردم سالاری را با کوشش همگان ممکن نمود .
اگر امروز برای حفظ آب تصمیمی جدی گرفته نشود، فردا شاید دیگر آبی برای تصمیمگیری باقی نمانده باشد .

ممد چرانمیمیرم؟ گیله مرد
















