«چپ و ترفندِ دستاورددُزدی»
مهدی تدینی
دستاوردهایی که چپها ــ انواع سوسیالیستها ــ در تاریخ اقتصادی به پای خود زدهاند، در واقع دستاوردهای چپ نیست، بلکه مصادرۀ دستاوردهای اقتصادی راست است. این الگوی رفتاری، یعنی دستاورددزدیِ چپ را در حوزههای زیادی میتوانید ببینید، اما در این نوشتار فقط به وجه اقتصادیش میپردازم.
تصوری که چپ جا انداخته چیه؟
میگن یک نظم اقتصادی کاپیتالیستی، لیبرال یا آزاد وجود داشته که باعث افت زندگی و فلاکت کارگران شده، و جنبشهای چپ، این خیرخواهانِ پاکباختۀ کارگران و رنجبران، به پا خاستند و سطح زندگی طبقات محروم رو با مبارزاتی دامنهدار و طولانی ارتقا دادند.
بگذارید کل مسئله رو با مثالی براتون روشن کنم. کشتزار و باغی هست، و باغبان دانا و زحمتکشی که به این زمین طبق اصول درست کشاورزی و باغبانی رسیدگی میکند و درختانی پرمیوه عمل میآورد. فصل محصول فرامیرسد... عدهای پای درختها میروند و شروع میکنند به تکان دادن درختان. سیبهای رسیده و شیرین میریزد پای درختان.. در اینجا اون کسانی که درخت رو تکون دادند تا سیبها بریزه، سبدها رو پر میکنن و سیبها رو بین مردم تقسیم میکنند و جوری رفتار میکنند که انگار این سیب محصول اراده، عمل و اندیشۀ خود اونها بوده! جوری رفتار میکنند که انگار خودشون بودند که این سیب رو عمل آوردند! مردمِ قدردان هم فکر میکنند اینها چه دلاوران مردمدار و پرمهریاند.
اما اونها فقط درخت رو تکون دادند. این سیب نتیجۀ یک سیستم کشاورزی بود؛ نتیجۀ کار کشاورز و کارگرانش بود؛ نتیجۀ این بود که اصلاً «بازاری» بیرون از این باغ وجود داشت که به باغبون انگیزه میداد این درختها رو عمل بیاره. در یک کلام، این میوهها نتیجۀ این سیستمِ اقتصادی بود ــ نه دستاورد کسانی که درخت رو تکون داده بودند! حتی اگر فرض کنیم این تکون دادن درخت و توزیع سیبهاش بین مردم کار درستی بوده، باز هم در این تردیدی نیست که این سیبها محصولِ «اون سیستم» بوده، نه محصول تکاندهندگان درختها.
رابطۀ سوسیالیستها (سوسیالدموکراتها) و کاپیتالیستها هم همینه. کاری که چپ کرده، صرفاً تکان دادن درختی بوده که صفر تا صدِ بازدهیش متعلق و وابسته به یک سیستم دیگه بوده. اگر یک روز سوسیالیستها به خیال خودشون موفق شدند این «توزیع» رو بین کارگران انجام بدن، دلیلش این بوده که یک سیستمِ تولیدِ قدرتمند وجود داشته که میتونسته این مقدار محصول رو عمل بیاره.
در واقع، دستاورد چپها یک دستاورد کاذبه؛ در خوشبینانهترین حالت میتونیم بگیم این یک «دستاورد توزیعی»ـه، یعنی چیزی رو که یک سیستم دیگه تولید میکنه، توزیع میکنه (حالا بگذریم از اینکه حتی اگر این سیستم تولید حفظ بشه، این الگوی توزیع سوسیالیستی یا سوسیالدموکراتیک به این سیستم تولید آسیبهای جدی میزنه و بهرهوریش رو پایین میآره).
- پس آیا سوسیالیستها هیچ چیز به این «سیستم تولید» اضافه نکردند؟
- مگه خود کارگران در این سیستم فعال نیستند؟ مگه خودشون نیروی کار نیستند، پس این تولید رو خودشون انجام دادند؟
پس دو سوال داریم، اول دومی رو جواب بدم:
بله، کارگران در این سیستم فعالند. اما «نیروی کار» یکی از اجزای این سیستمه و کارایی این سیستم فقط منوط به یکی از اجزای سازندهش نیست؛ بلکه این یک ماشینِ تولیده که یک سرش مواد اولیهست و سر دیگهش بازاره و این وسط مجموعهای از عوامل تولید وجود داره. حتی خود کارآفرین فقط یکی از عوامل تولیده. سود تولید بین این عوامل تقسیم میشه ــ و بله، قطعاً کارآفرین نسبت به تکتک کارگران درآمد خیلی بیشتری داره، اما نسبت به جمعِ کارگران، نه. حالا آیا ما از اینکه کارآفرین درآمد بالاتری داره، ناراحتیم؟ میتونیم ناراحت باشیم، اما اینکه این ناراحتی چقدر میتونه برای خود ما و جامعه زیانبار باشه، بحث مفصلیه که در این نوشته نمیگنجه (پیشتر بارها بهش اشاره کردهم).
اما اون یکی سوال: سوسیالیستها چیزی به این سیستم اضافه نکردند؟ نه! الگوی اقتصادی سوسیالیستها با این سیستم در تضاده، و تنها کاری که میشه کرد اینه که الگوی سوسیالیستی جایگزین این الگویِ پربازده بشه. اما مسئله اینجاست که الگوی سوسیالیستی دیگه این بازدهیِ بالا رو نداره و حجمِ توزیع دائم افت میکنه (اگر داشت، بلوک شرق بلوک غرب رو خورده بود، نه اینکه مثل لاشۀ متعفنِ ماموت در صفحات تاریخ فسیل بشه).
پس یک راه اینه که سیستم تولید به سمت سوسیالیسم بره و این یعنی فرایندِ فرسایشیِ فقیرشدن همگانی، و یک راه دیگه اینه که سیستم بازار آزاد وجود داشته باشه و چپ با کوبیدن بر طبل توزیع، دائم درختها رو تکون بده تا سیبهای ریختۀ این سیستم رو به نام خودش بزنه ــ اما اگر این سیستم نبود، نه تنها سیبی نبود، خیلی خود این درختان هم نبود تا چپ غیورِ ما تکون دادن درخت رو دستاورد خودش جلوه بده.

توهین خلیل زاده به مردم ایران + حمله دوباره

شرایط امروز یک تله اقتصادی است















