Thursday, Nov 20, 2025

صفحه نخست » شاهزاده محمد بن سلمان؛ مهندس ژئوپلتیک خاورمیانه، نوری آل حمزه

hamzeh.jpgدیدار روز سه شنبه ۱۸ نوامبر ۲۰۲۵ محمد بن سلمان، ولیعهد و نخست‌وزیر پادشاهی عربی سعودی، با دونالد ترامپ در کاخ سفید، نه تنها یک رویداد دیپلماتیک بود، بلکه نقطه‌ای محوری در بازسازی روابط استراتژیک آمریکا و پادشاهی عربی سعودی به شمار می‌رود. این دیدار که با استقبال کاملا رسمی شامل فرش قرمز گسترده در چمن جنوبی، اسکورت سواره‌نظام، نواختن سرودهای ملی، سلام نظامی با شلیک ۲۱ گلوله، پرواز جنگنده‌های اف ۳۵ بر فراز کاخ سفید، جلسه در دفتر بیضی شکل و شام با حضور صدها تاجر و سیاستمدار آمریکایی همراه بود. این سطح از تشریفات بسیار فراتر از پروتکل‌های معمول برای دیگر رهبران بوده و نشان‌دهنده اولویت مطلق ترامپ برای معامله‌محور کردن روابط بود.

از منظر ژئواستراتژیک، این دیدار بخشی از تلاش ترامپ برای بازسازی محور سنی در برابر شیعه گری جمهوری اسلامی ایران است، اما با پیچیدگی‌های جدیدی همراه بود. پادشاهی سعودی همچنان عادی‌سازی روابط با اسراییل (پیوستن به معاهده ابراهام) را به مسیر روشن و غیرقابل بازگشت به سمت راه‌حل دو دولتی فلسطینی - اسراییلی مشروط کرده، شرطی که با دولت فعلی نتانیاهو سازگار نیست. محمد بن سلمان در کنفرانس مطبوعاتی مشترک تاکید کرد که ریاض آماده عادی‌سازی روابط با اسراییل است، اما تنها پس از تضمین پیشرفت واقعی در مسئله فلسطین و بازسازی غزه این امر صورت می گیرد. این موضع، ریاض را به عنوان بازیگر میانه‌رو مسئول منطقه تثبیت می‌کند و همزمان اهرمی برای چانه‌زنی بیشتر با واشنگتن فراهم می‌آورد. در مقابل، ترامپ موتضع مثبتی برای فروش جنگنده‌های اف ۳۵ و سامانه‌های پیشرفته دفاع موشکی (مانند تاد) را به سعودی داد، معامله ای بسیار مهم و استراتژیک که پیش‌تر به دلیل نگرانی‌های اسراییل مسدود بود. این فروش نه تنها تعادل قدرت منطقه‌ای را به نفع سعودی تغییر می‌دهد، بلکه اسراییل را وادار به پذیرش نقش بزرگ‌تر ریاض در نظم جدید می‌کند.

در بعد ایران، دو طرف بر مهار حداکثری تهران توافق کردند: سعودی آمریکا را به عنوان همپیمان امنیتی اصلی در برابر حوثی‌ها، برنامه هسته‌ای ایران و نفوذ شکسته جمهوری در عراق و لبنان می‌بیند، در حالی که ترامپ از ریاض انتظار دارد در فشار اقتصادی و دیپلماتیک بر ایران به ویژه در وضعیت هسته‌ای جدید همراهی کند. این دیدار همچنین هشداری به چین بود. سعودی در سال‌های اخیر با ایجاد روابط گسترده‌ای با پکن قراردادهای تسلیحاتی و سرمایه‌گذاری در بندرهای این کشور ایجاد کرده، اما تشریفات کم نظیر کاخ سفید نشان داد که واشنگتن اکنون ریاض را همپیمان امنیتی می‌داند و در این میان سعودی آماده کاهش وابستگی به چین در حوزه‌های حساس مانند فناوری نظامی و هوش مصنوعی است. در مجموع، به نظر می رسد که دیدار ۱۸ نوامبر نقشه ژئواستراتژیک خاورمیانه را به سمت یک پیمان نظامی عربی غیررسمی سوق داد که در آن سعودی نقش قدرت میانه را ایفا می‌کند، جمهوری اسلامی منزوی‌تر می‌شود و اسرائیل مجبور به امتیازدهی در مسئله فلسطین است، اما همه اینها مشروط به تضمین‌های امنیتی قوی‌تر آمریکا و اعلان همپیمانی امریکا با سعودی است.

از دیدگاه ژئواکونومیک، این دیدار بیش از هر چیز یک معامله قرن جدید بود که اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. ولیعهد سعودی تعهد سرمایه‌گذاری کشورش در آمریکا را از ۶۰۰ میلیارد دلار (اعلام‌شده در سفر ترامپ به ریاض در ماه می ۲۰۲۵) به نزدیک به یک تریلیون دلار افزایش داد، رقمی که عمدتا از طریق صندوق ملی تامین می‌شود و شامل حوزه‌های زیرساخت، فناوری پیشرفته، انرژی پاک و هوش مصنوعی است. این سرمایه‌گذاری عظیم کمک می‌کند کسری تجاری آمریکا جبران شود، پروژه‌های داخلی ترامپ مانند شهرهای هوشمند و مراکز داده هوش مصنوعی نیز تامین مالی شود و همزمان نفوذ چین در زنجیره تامین جهانی فناوری محدود گردد. در مقابل، آمریکا قول دسترسی سعودی به چیپ‌های پیشرفته و پردازنده‌های هوش مصنوعی را داد تا ریاض بتواند به هاب جهانی هوش مصنوعی با ایجاد مراکز داده غول‌پیکر در صحرای نجد تبدیل شود.

بخش دفاع نیز بخش کلیدی معامله بود. مذاکرات پیشرفته برای فروش ۱۰۰ فروند اف ۳۵، سامانه‌های راداری و موشکی به ارزش صدها میلیارد دلار که شرکت‌های آمریکایی مانند لوکهید مارتین و رایتون را به بازار عظیمی وصل می‌کند و همزمان سعودی را در کنار اسراییل به یکی از قدرتمندترین نیروهای هوایی منطقه تبدیل می‌کند. انرژی هسته‌ای غیرنظامی دیگر محور اصلی بود. دو طرف چارچوب توافقی مشابه توافق امریکا با امارات را نهایی کردند که اجازه غنی‌سازی محدود تحت نظارت را می‌دهد و به سعودی کمک می‌کند از وابستگی به نفت رهایی یابد، همزمان با برنامه هسته‌ای ایران رقابت کند و نیاز رو به رشد مراکز داده هوش مصنوعی به انرژی پایدار را تامین نماید.

در حوزه انرژی فسیلی، سعودی قول داده تولید نفت را افزایش دهد تا قیمت جهانی کاهش یابد که این امر به کاهش تورم در آمریکا کمک می کند و همزمان در پروژه‌های کربن‌زدایی آمریکایی سرمایه‌گذاری کند. این ترکیب ژئواکونومیک، سعودی را به بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی در تاریخ معاصر آمریکا تبدیل می‌کند و آمریکا را به تامین‌کننده اصلی فناوری حساس برای «چشم‌انداز ۲۰۳۰» شاهزاده محمد بن سلمان تبدیل می کند. نتیجه این تداخل سیاسی - اقتصادی بین دو کشور ایجاد یک چرخه وابستگی متقابل است. سعودی پول و بازار انرژی می‌دهد، آمریکا فناوری، تسلیحات و همپیمانی امنیتی را تامین می کند. این چرخه نه تنها اقتصاد دو کشور، بلکه تعادل جهانی انرژی، فناوری و تسلیحات را برای چند دهه آینده تعیین خواهد کرد.

در لایه ای دیگر می توان گفت که این توافقات بزرگ برای ترامپ، یک پیروزی شخصی و اقتصادی است که پایگاه داخلی‌اش را تقویت می‌کند. برای شاهزاده محمد بن سلمان، فرصتی برای تثبیت جایگاه منطقه‌ای در برابر رقبای کوچک و بزرگ تمام خاورمیانه است. اما ریسک‌هایی نیز وجود دارد. اگر نتانیاهو در مسئله فلسطین امتیاز ندهد، عادی‌سازی روابط سعودی و اسراییل به تعویق می‌افتد و محور ضد جمهوری اسلامی شاید کمی کندتر شود. اگر چین واکنش نشان دهد، ریاض ممکن است دوباره با پکن تعامل جدیدی تعریف کند. با این حال، ۱۸ نوامبر ۲۰۲۵ لحظه‌ای بود که روابط آمریکا - سعودی وارد فاز جدیدی شد. حالا اتفاقی که رخ داد نه فقط اتحاد سنتی نفت در برابر امنیت، بلکه یک شراکت جامع و نوعی همپیمانی ژئواکونومیک - ژئواستراتژیک است که نقشه قدرت خاورمیانه و حتی رقابت جهانی آمریکا - چین را برای سال‌ها تحت تاثیر قرار خواهد داد و پادشاهی عربی سعودی را به بازیگری محوری در نظم نوین جهانی تبدیل می‌کند که هم پول نفت را به فناوری تبدیل می‌کند و هم امنیت منطقه‌ای را تعریف می کند.

در نگاهی به گذشته روابط آمریکا و سعودی از سال ۱۹۴۵ با دیدار پادشاه عبدالعزیز آل سعود با پرزیدنت روزولت روی ناو کوئینسی بر پایه یک معامله ساده «نفت در برابر امنیت» بنا شد و هشتاد سال پایدار ماند.

مراحل مهم این رابطه:

۱۹۴۵- ۱۹۷۰ : عصر طلایی آرامکو ، پایگاه‌های آمریکایی و تسلیحات.

۱۹۷۳- ۱۹۸۵: تنش در روابط همراه با قطع نفت از سوی سعودی در جریان جنگ کشورهای عرب و اسراییل و بعدها معاهده پترودلار و قراردادهای عظیم تسلیحاتی.

۱۹۹۱: جنگ آزادی کویت و اتحاد نظامی کامل سعودی و امریکا.

۲۰۰۱-۲۰۱۶: ۱۱ سپتامبر و عصر اوباما که سردترین دوره بود.

۲۰۱۷-۲۰۲۱: دوره اول ترامپ و سفر اول او به ریاض و قراردادهای صدمیلیاردی.

۲۰۲۱-۲۰۲۴: دوره بایدن همراه با تیرگی شدید در روابط ، کاهش حمایت در یمن و افزایش قیمت نفت توسط ریاض.

از ۲۰۲۳ تا کنون محمد بن سلمان با دیپلماسی چندلایه و هوشمندانه از جمله آشتی با ایران با نظارت چین، آتش‌بس یمن، شرط‌گذاری عادی‌سازی رابطه کشورش با اسراییل بر مبنای ایجاد کشور مستقل فلسطین و سرمایه‌گذاری عظیم در آمریکا ، موقعیت را کاملا معکوس کرد و آمریکا را به یک شریک بزرگ ژئواکونومیک - ژئواستراتژیک تبدیل کرد تا در سیاست های جهانی نقشی بسیار فراتر از گذشته برای کشورش ایجاد کرده باشد.





Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy