میخواهید یا نمیخواهید؟
احمد زیدآبادی
فردی برای گشودن چشمهای به راهی میرفت و در مسیرش به دیوار بلندی برخورد کرد و در همانجا متوقف شد. از او پرسیدند؛ پس گشودن چشمه چه شد؟ جواب داد؛ من که میخواهم بروم آن را بگشایم اما مگر این دیوار را نمیبینید؟ این مانع بزرگی است! از بس این حرف را تکرار کرد، ناظران عاصی شدند و گفتند؛ خب اگر تو واقعاً میخواهی راه چشمه را بگشایی چرا این همه وقت، خود را اسیر این دیوار کردهای؟ چرا تحرکی برای عبور از این مانع به خود نمیدهی؟ چرا مثلاً نقبی از زیر آن نمیزنی؟ یا چرا وسیلهای نمیجویی که از روی دیوار بالا بروی؟ یا چرا آن را دور نمی زنمی؟ اگر هم چشمه و گشودن آن را بیاهمیت میدانی، دیگر چرا دیوار را بهانه کردهای؟ روشن و صریح بگو، دنبال این کار نیستم و اهمیتی به آن نمیدهم خلاص!
حالا حکایت کسانی چون کمال خرازی و عباس عراقچی مصداق کار آن بندۀ خدا شده است! هر چند روز یک بار تکرار می کنند که ما میخواهیم به توافق برسیم اما با این شرایط نمیشود! اگر واقعاً میخواهید پس چرا در جهت تغییر شرایط اقدامی نمیکنید؟ و اگر نمیخواهید، دیگر چرا با تکرار مکرر دو-سۀ جملۀ کلیشهشده، بر خستگی و سرخوردگی مردم میافزایید؟ بگویید نمیخواهیم خلاص!
خاتمی باید در مفهوم اصلاحطلبی تجدیدنظر اساسی کند
احمد زید آبادی در یادداشتی در کانال تلگرامی نوشت: آنچه به عنوان جریان "اصلاحطلبان" در ایران شهرت پیدا کرده، دچار چنان آفتهایی شده است که به نظرم "فعالیت سالم سیاسی و معطوف به خیر عمومی" با این نام و عنوان دیگر به راحتی مقدور نیست!
سید محمد خاتمی شخصاً آدم سالم و بسیار با حسن نیتی است و به نظرم زمان آن رسیده است که نوعی تجدیدنظر اساسی و بخصوص مفهومسازیهای تازه در بارۀ پدیدۀ اصلاحطلبان صورت دهد. دیر بجنبد این جریان تماماً به تملک عدهای در میآید که سیاست را در "خوداشتغالی دولتی" خلاصه میبینند و زحمات و سرمایههای مختصر نیروهای فهیم و صادق این جریان را بر باد میدهند.
این عنوان "فعال اصلاحطلب" را هم که رسانهها به دنبال اسم من چسباندهاند، با تسامح تحمل کردهام و به تکرار آن راضی نیستم. من نیروی چهارمی هستم با همان مختصاتی که در نوشته هایم توضیح دادهام.

گفتم اسلحه شما گلوله نداشت، گفت صدایش را در نیار
















