تهران-خبرگزاري كار ايران
منتقد كتاب فرمانرواي حلقهها گفت: ماهيت زيرساخت بر اهميت اين كتاب ميافزايد.
عنايت سميعي در جلسه نقد مردم شناختي پژوهشكده مردمشناسي سازمان ميراث فرهنگي افزود: فرم كتاب از نوعي حماسه كلاسيك يوناني بوده است.
وي، بزرگترين اشكال كتاب را به گفته خود تاكلين كم حجم بودن آن ذكر كرد و گفت: تعداد صفحات اين كتاب به زبان انگليسي حدود 1500 صفحه است.
وي تصريح كرد: در اروپا گروه هيپيها روي اين كتاب حساسيت خاصي دارند و اين كتاب بر روي موسيقي سبك راك و متال تاثير زياد گذاشته است.
سميعي خاطرنشان كرد: حلقهها در كتاب براي انسانها ساخته شده كه ناشي از بلندپروازيهاي آنها است.
وي، شخصيت اصلي كتاب را ساولون ذكر كرد و گفت: ساولون موجود دلپذيري بود كه كمكم به فريب دادن انسانها پرداخت و به عنوان شيطان معرفي شد.
وي اظهار داشت: وجود ساولون باشر مملو شده بود و اين سبب شد كه ديگر از خود تخيلي نداشته باشد و نتواند ديگران را درك كند.
اين منتقد افزود: از بزرگترين انتقاداتي كه بر اين كتاب وارد است اين است كه هيچ وقت مالكيت را نفي نميكند بلكه خود انسانها مالكيت خودشان را تقليل ميدهند.
به گفته وي، نقد اين كتاب به ديدگاه تاكلين و تاريخ مدرن برميگردد.
در اين جلسه همچنين مترجم كتاب فرمانرواي حلقهها گفت: نويسنده كتاب ( تالكين ) توانسته اسطوره زندهاي را در اين رمان به وجود بياورد كه تا خواننده نسبت به واقعيت عميقتر فكر كند.
رضا عليزاده كه به عنوان مترجم در جلسه نقد مردم شناختي پژوهشكده مردم شناسي سازمان ميراث فرهنگي افزود: در برخي برههها نويسندههايي ظهور ميكنند كه ميتوانند فرم ادبي متروك را كشف و زنده كنند.
وي، تالكين را از اين نوع نويسندهها دانست وگفت: اوتوانست يك نوع فرم ادبي را كشف كند تا خلاقيتهاي ادبيش را در آن پياده كند و خوانندگان زيادي در دنيا متوجه او شدند.
عليزاده اظهار داشت: به گفته تالكين نقادان فراموش كردهاند كه از اساطير براي انتقال مفاهيم جدي استفاده كنند.
وي افزود: تالكين قصد جدا كردن اسطوره از رئاليسم را دارد كه براي اين كار در صدد يافتن راه جديدي براي نوشتن در ادبيات بوده است.
منتقد ديگر كتاب فرمانرواي حلقهها كه در اين جلسه نقد و بررسي شركت كرده بود گفت: رمان فرمانرواي حلقه به عنوان راه حلي براي جلوگيري از مرگ رمانهاي قرن بيستم بوده است.
رضا سيدحسيني در اين جلسه افزود: در نيمه اول قرن بيستم رمانها بيشتر از سبكهاي رئاليسم و رمانتيسم پيروي ميكردند و به اين جهت كمكم در اين دوره با مرگ رمان مواجه شديم.
وي اظهار داشت: در نيمه دوم قرن بيستم دو - سه كار مهم از دو نويسنده معروف يكي تاكلين و ديگري امبرتو اكو مطرح شد كه رمانهاي هردو نويسنده برخواسته از تجارب رمان نويسي بوده است.
وي تصريح كرد: اين دو نويسنده به دو با توجه به دو اصل بسيار مهم يعني اسطوره و تاريخ رمانهاي خود را به رشته تحرير درآوردند.
سيدحسيني در مورد كتاب فرمانرواي حلقهها گفت: اين كتاب از نظر فهرستبندي و معرفي منابع بسيار جالب بود.
وي تاكيد كرد: با خواندن اين كتاب با دنياي وسيع اسطوره ميتوان روبرو شد كه با استفاده از تجارب امروزي نوشته شده است.
اين منتقد افزود: امبرتو اكو هم در كتابهايش بيشتر تاريخ قرون وسطي را بيان ميكند كه اين امر بسيار حائز اهميت است. و من فكر مي كنم در اين بنبستي كه در تاريخ رمان به وجود آمد با راهحلهايي كه تاكلين و امبرتواكو پيدا كردند رمان وارد مرحله تازهاي شد و آثار درخشاني بعد از آن به وجود آمد.