چهارشنبه 19 آذر 1382

تاريخ را به روز كردن، درباره تاريخ نويسي کانون نويسندگان ايران، دنا رباطي، شهروند

از اين ستون تا تو
[email protected]
[email protected]

سلام
بسياري از بنيان گذاران كانون نويسندگان ايران خوشبختانه قلمشان همچنان مينويسد.
به شخصه به واسطه كنجكاوي، به هر كدام از اين عزيزان رسيده ام با پرسش هاي مختلف حول و حوش كانون جوابهاي مختلف گرفته ام؛ به علاوه اين كه تا جايي هم كه دستم به مقاله اي يا كتابي در اين مورد رسيده با اشتها خوانده ام، اما هيچگاه نتوانستم براي اين پرسش ريشه دار قديمي كه ماحصل اين كنجكاوي ست، پاسخي درخور بيابم و آن اينكه: چرا نقل، تاريخ نويسي، تاريخ گويي و روايت شان از يك رخداد اين قدر متضاد و در خيلي از موارد نافي يكديگر است؟
آيا تاريخ نويسي بلد نيستيم؟ آيا روايت نويسي بلد نيستيم؟
نابخت ياري اينجاست كه تفاوت اين برداشتها در بعضي موارد آنقدر زيادست كه جايي براي هيچ گفت وگويي نميماند و اين در حالي ست كه اكثر اين نويسندگان ـ همانطور كه در بالا اشاره شد ـ خوشبختانه قلمشان همچنان مينويسد، يعني اين كه راجع به يك رخداد تاريخي كه در زماني بسيار دور از ما اتفاق افتاده باشد صحبت نميكنيم، اما گويا عملا نتيجه كار يكي است و آخر سر هر كسي حديث خود ميگويد.
اين كه هر كسي ماجراي خود به هر نامي بگويد و حتي نام آن را تاريخ بگذارد، نه تنها بد نيست بلكه خوب هم هست؛ اما اشكال كار اينجاست كه در اكثر اين نوشته ها، گويا جاودانگي نويسنده در گرو حذف و يا مخدوش كردن دگرانديشان وقايع اتفاقيه است.
اين نوشته ها در وجه غالب تبديل ميشوند به داستانهايي با دو كمپ بد و خوب و بعضا با چيزي بين اين دو كه كمپ خوبي در انحصار نويسنده و دوستان همفكرش است و كمپ بدي را مخالفان و دگرانديشان كه بعضا هم به جاهايي وابسته اند، تشكيل ميدهند و در اين ميان خب! بله! اين صداقت و انسانيت نويسنده يا مورخ است كه سطر به سطر نمود بيشتري پيدا ميكند!
يك خاطره
سالها پيش كه در ايتاليا زندگي ميكردم؛ دوست ايتاليايي ام يك لطيفه برايم تعريف كرد كه سالها بعد فهميدم نوع ايراني اش را خودمان هم داريم و من اينجا به واسطه تقدم شنيدن خودم، لطيفه ايتاليايي را نقل ميكنم.
و آن اين كه: گويا براي «آدريانو چلنتانو» بازيگر و خواننده مشهور ايتاليايي مسابقه اي برگزار ميشود كه طي آن هر شركت كننده اي شباهتش به چلنتانو بيشتر باشد جايزه اصلي را از آن خود ميكند. جالب اينجاست كه به واسطه شباهت بيش از اندازه يكي از شركت كنندگان كه از چلنتانو، چلنتانوتر بوده! خود چلنتانو به مقام دوم ميرسد.
و اين لطيفه بي شباهت به تاريخ نويسي هاي كانون نويسندگان ايران نيست كه گويا يواش يواش ديگر خود آل احمد بايد از سكوي اول به عنوان بنيانگذار اصلي استعفا دهد.
نكته اصلي اين است كه مورخان كانون در ارتباط با آل احمد در مقطع يا مقاطع خاصي چيزهايي رد و بدل ميكرده اند كه راست و دروغش را فقط مورخ و آل احمد ميدانند كه متاسفانه آل احمد در قيد حيات نيست كه صحت و سقم را روشن كند.
پل مكارتني، خواننده انگليسي و يكي از بيتل ها، هم از اين شيوه استفاده ميكند، مثلا خيلي از فرازهاي موفق جان لنن را با فروتني تمام به اسم خود تمام ميكند«من به جان گفتم كه اين كار را بكن».
بگذريم.
چشم بد دور در طول سالهاي اخير هي دارد بر تعداد بنيان گذارهاي كانون نويسندگان اضافه ميشود و از طرف ديگر هي اسم قديمي ترها حذف ميشود. به اين ميگويند تاريخ را به روز كردن!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2095

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تاريخ را به روز كردن، درباره تاريخ نويسي کانون نويسندگان ايران، دنا رباطي، شهروند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016