تهران-خبرگزاري كار ايران
اولين حضور جدي ماني رهنما در عرصه موسيقي، خواندن ترانهاي برروي ملودياي از بابك بيات در فيلم مسعود كيميايي، مرسدس، بود.
اين ترانه به دلايلي هيچگاه در آن فيلم جاي نگرفت، اما آلبوم " مرسدس " با صداي او، نويد ظهور خوانندهاي متفاوت را ميداد. آلبومهاي؛ " فصل پرواز" ،" آخرين غزل" و" اينك تمام شد ترانه" هم از جمله آثاري بودند كه طي اين سالها متفاوت از آلبومهاي ديگر بودند. گفتوگوي ايلنا به اين خواننده را خواهيد خواند:
آقاي رهنما، علت تمايل شما به انجام كارهاي با مضمونهاي تلخ و سياه چيست؟
من به هيچ عنوان حرف شما را قبول ندارم، بعضي وقتها برچسبهايي به كار آدم ميزنند و بعد از آن همه تو را با آن برچسب ميشناسند، ضمن آن كه نگرش من نسبت به مسائل به هيچ عنوان سياه نيست. من فقط سعي دارم آنچه را كه ميبينم، بدون هيچ دخل و تصرفي منعكس كنم.
چرا ماني رهنما تا اين اندازه كم كار است. نزديك به 8-7 سال فعاليت و تنها سه آلبوم؟
يك خواننده و موسيقيدان براي ارائه آلبوم با هيچ كس هيچ قرار دادي نبسته است كه طي آن ملزم شود كه طي سال مثلا يك يا دو آلبوم موسيقي ارائه دهد، براي خلق يك اثر ارزشمند بايد شعر، ملودي و تنظيم خوب در كنار همديگر قرارگيرند، ضمن آن كه من تحقق اين امر را يك اتفاق ميدانم. اتفاقي كه بايد منتظر آن بود , اين اتفاق به هيچ عنوان نميافتد مگر آنكه چيزي در انسان بيدار شود و فرد به آگاهي برسد.
ضمن آن كه حتي اگر اين اتفاق هم بيفتد، بايد تهيه كنندهاي يافت كه اين اثر را توليد كند كه متاسفانه مشكل اصلي هم همين مساله است؛ زيرا تهيه كنندگان براي توليد آلبومهايي مثل كارهاي من هيچگونه تمايلي ندارند. در حال حاضر بيشتر تهيه كنندهها خواستار موسيقيهاي بي مغز و بيمحتوايي هستند كه كپيبرداري ناقصي از موسيقيهاي لسآنجلسي بوده و از كمترين استانداردهاي موسيقيايي نيز بهرهنبرده است.
اما اكنون كارهاي 6 و 8 هم فروش چنداني ندارند؟
طبيعي است، اكنون آن جذابيتهايي كه در اوايل كار موسيقي پاپ وجود داشت از بين رفته است، كساني هم كه تمايل زيادي به استفاده از اين كارها داشته باشند به راحتي از نمونههاي اصلي آن در خارج از كشور بهره ميگيرند. بنابراين توليد كنندگان آثار 6 و8 نيز بايد استانداردهاي كار را رعايت كنند، چيزي كه كمتر بايد منتظر آن بود.
از آخرين كارتان" و اينك تمام شد ترانه "بگوييد.
ملوديهاي اين آلبوم را بابك بيات ساخته و با مداد بيات به همراه داريوش تقيپور و بهرام دهقان يار تنظيم قطعات آن را بر عهده دارند. اشعار اين آلبوم را بابك صحرايي و ايرج جنتي عطايي سرودهاند. اين كار بيش از يك سال طول كشيد زيرا ارشاد به يكي از ترانههاي ايرج جنتيعطائي ايراد گرفت ودر حالي كه اين اثر يكي از بهترين و پر مخاطبترين آثار من بوده است، كار من را با تاخير مواجه ساخت. اين ترانه يكي از بهترين ترانههايي است كه درد بسياري از جوانان جامعه است.
آقاي رهنما، چرا شما و همكارانتان تا اين اندازه تمايل اندكي براي حضور در ميان مردم داريد.
اين اصلا ربطي به تمايل يا عدم تمايل من و يا ساير خوانندگان ندارد، در دنياي غرب بهترين خوانندگان به راحتي در كلوپها و بين مردم حاضر ميشوند و هيچ اتفاقي هم نميافتد. اما بعضي حركات در ايران به بدي تعبير ميشود، يعني حضور يك خواننده در رستوران و يا كلوپ به هيچ عنوان شكل خويي ندارد، در حالي كه لازمه پيشرفت يك هنرمند آن است كه هميشه در صحنه حضور داشته باشد. حرف خوانندهاي كه در بين مردم نباشد، نميتواند به دل آنان بنشيند؛ اما اكنون اين مسائل ميان مردم و هنرمند بسيار سنگين است.
خودتان ماني رهنما را چطور نقد ميكنيد؟
به نظر من " مرسدس " كاري متفاوت است, حتي ميان ساير آثار بابك بيات . با ادعا ميگويم كه بيات در خلق اين اثر از جنس صداي من تاثير گرفت و توانست آن موسيقي با شكوه را بسازد، اگر چه اجازه پخش ترانه را بر روي فيلم ندادند.
در آلبوم " فصل پرواز " قطعات پرنده و سقوط از فرمهاي جديدي در موسيقي برخوردارند و در آخرين آلبوم" آخرين غزل " نيز ترانههاي" خواب من" و" حرمت" و در آلبوم " بغض " نيز ترانههاي" پائيز" و" بغض" شكلهايي نوين دارند.
اگر چه در آخرين آلبومم به خاطر ارتباط بيشتر با مردم از بعضي از معيارهاي ذهني خودم گذشت كردهام.
و حرف آخر ...
من اصولا آدم اميدواري هستم و با وجودي كه موسيقي در حال حاضر شرايط خوبي ندارد؛ اما فكر ميكنم كه با اين همه موسيقيدان برجستهاي كه داريم در آينده حرفهاي زيادي گفته ميشود، ضمن آنكه همواره خطر فرار مغزهاي خلاق، موسيقي ما را تحت تاثير قرار خواهد داد و تا ديرنشده بايد كاري صورت داد.