در روزهايی که گذشت، برلين و ايرانيان برلين شاهد تصويری ديگر از ايران بودند، تصويری مدرن، پويا، جهانی، و آبرومند. حضور چهره هايی که در ساختار فرهنگ معاصر نقش داشته اند، ايران را اين بار به شکلی ديگر معرفی کرد.
نام ايران مترادف با ترور و اعدام و شکنجه و شلاق نبود. بحث فجايع و فروريختگی هم نبود، بی حضور راهزنان فرهنگی رژيم، اين بار حضور هنرمندان ايرانی، حرف تازه ايی بود برای مردم اروپا، آن هم دريکی از مهمترين پايتخت های جهان؛ برلين. داريوش شايگان، فيلسوف متفکر معاصر را در خانه ی فرهنگ های جهان يافتم، و اين حاصل گفتگوی شتابزده
ما در راهروهای پر جمعيت خانه فرهنگ های جهان.
- با سلام آقای داريوش شايگان، حضورتان را در شهر برلين خوشامد می گويم ، می خواستم نظرتون رو درباره اين فستيوال هنری که به همت خانه فرهنگ های جهان در برلين تشکيل شده بدانم؟
داريوش شايگان: به نظر من خيلی خوب برگزار شد و هنرمندان ايرانی واقعأ درخشيدند، همه شان.
به عنوان مثال تمام کارهايی که من ديدم، کارهای بسيار جالبی بود و ايرانی ها نشان دادند که جايگاه عظيمی در دنيا دارند و از اين لحاظ بسيار خوشوقتم که اينجا بودم و مشارکت کردم.
- جناب آقای شايگان، دغدغه فکری شما به عنوان انديشمندی که هم در خارج از ايران و هم در داخل زندگی می کنيد چيست ؟ فکر می کنيد که از چه نقطه ای می توان اصلاحاتی برای ايران متصور بود؟
داريوش شايگان: اصلاحات را که اصلأ نمی دانم، ولی چيزی که می دانم اين ست که ايرانی ها جايگاهی در دنيا برای خودشان پيدا کرده اند، خصوصأ زنان. بيشتر اين هنرمندانی که من در اينجا ديدم زن بودند، جوانان هم همينطور؛ و از اينکه ما توانسته ايم در هنرهای تجسمی جايگاهی در دنيا برای خودمان پيدا کنيم و ايران مطرح شود عليرغم تمام اتفاقاتی که در ايران مي افتد؛ بنابراين موفقيت بزرگي است.
- سئوال ديگرم را کمی اختصاصی تر مطرح می کنم، در اين نمايشگاه نگاهی مدرن جاريست؛ در رابطه با اين جدال بين سنت و مدرنيته از ديد شما چه وقت مدرنيته می تواند سنت را جا بگذارد؟
داريوش شايگان: من فکر می کنم جنگ بين سنت و مدرنيته ديگر معنی ندارد، برای اينکه همه ی ما، هم سنتی هستيم و هم مدرن، در اين اختراعات و اين همبستگی؛ و اينکه همه ی ما چند هويتی شده ايم ، اين يک واقعيت دنياست.
اتفاقأ همين نمايشگاه برلين نشان داد که ايرانی ها، هم ايرانی هستند و هم جهانی. و اين نشانه ی خيلی خوبی ست.
- حالا نظر شما در مورد جامعه داخل ايران چی هست؟ باز هم من فکر می کنم نمی توان منکر مسئله سنت و مدرنيته شد؟
داريوش شايگان: حالا مسئله تمام جوان هاست، که من فکر می کنم بيشتر جوان ها موضوع را حل کرده اند. آنچه مربوط به آينده ايران ميشود ، همانقدر برای من نامعلوم است که برای شما.
- می خواهم نظر شما را به عنوان انديشمند جامعه ی خودم بدانم، در حيطه فلسفه چرا تفکر و انديشه ايرانی وجود ندارد؟ يعنی در رابطه با فلسفه ما بسنده کرده ايم فقط به يک سری کتاب های ترجمه شده؛ و فيلسوفی که بخواهد نظريه ای بدهد و دنيا را معطوف به خودش بکند نداريم و يا نظريه ای در رابطه با مسائل بغرنج داخل ايران وجود ندارد.
داريوش شايگان: شما اگر ايران را با کشورهای ديگر عربی مقايسه کنيد مثل مصر، به جز آفريقای شمالی که فرانسه زبانند، می بينيد که ايران يکی از پر تحرک ترين جوامع دنياست؛ و ايرانی ها شايد فيلسوف های بزرگ ندارند ولی به هر حال به فلسفه علاقمندند و ايران تنها کشوری ست که کتاب های فلسفی در واقع به اندازه ی رمان، درآن به فروش مي رسد.
به هر حال ايرانی ها در حال جستجويند. و من نسبت به آينده جوان های ايران واقعأ خوشبينم، ولی کمی وقت می خواهد.
- و اين زمان پرسش هميشگی ست؛ خود ِ شما به چه موضوعی در رابطه با ايران فکر می کنيد؟
داريوش شايگان: من فکر می کنم که ايران وارد تاريخ جهانی شده و ايرانی ها عليرغم تمام مسائلی که دارند، جامعه پويائی هستند و جوانان ايرانی هم تکان خورده اند، من زياد بدبين نيستم نسبت به آينده ايران. و فکر می کنم که در بلندمدت همانطور که در تاريخ نشان دادند، موفق خواهند شد که جايگاه مهم خودشان را پيدا کنند. من واقعأ به اين معتقدم.
- مرسی.
پيام يزديان - برلين
["نزديک دور دست"، بزرگترين عيد فرهنگ و هنر ايران در برلين، پيام يزديان]