خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فرهنگ و ادب - ادبيات
جلسه نقد و بررسي زبان ”دن آرام” اثر شولخوف با ترجمه احمد شاملو، عصر ديروز در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اين برنامه با نقد و بررسي محمد بهارلو ـ داستان نويس -، جواد مجابي - مترجم - و محمود دولتآبادي - داستاننويس - برگزار شد.
جواد مجابي - مترجم - با اشاره به اين مطلب كه بسياري از فرهنگهاي جهان شكل شفاهي داشتهاند، اما در ايران هميشه غلبه با فرهنگ شفاهي بوده است، در ادامه يادآور شد: شاهنامه فردوسي به شكل روايت و سينه به سينه بين دهقانان و افراد باسواد آن عصر نقل شده و زماني كه فردوسي آن را نوشت، دوباره نقالي شد كه اين نشان ميدهد فرهنگ شفاهي در ايران هميشه وجود داشته است.
وي با اعتقاد به اينكه فرهنگ شفاهي گستره عظيمي از زندگي مردم ما را در بر ميگيرد، ادامه داد: خرافهها، جادوها، آداب و سنن، عادات و ... به نحوي به فرهنگ شفاهي ما مربوط هستند كه در بعضي از فرهنگها به صورت سند در ميآيند؛ اما ما آنها را به صورت سينه به سينه نقل كردهايم كه بيشتر آن را بر اثر فرهنگ جديد و خودباختگي از دست داده يا ناديده گرفتهايم. البته در اين اواخر با توجه به اهميت آنها در ادبيات سعي كردهايم قدري به اين مقولهها توجه كنيم.
مجابي بخشي از فرهنگ شفاهي را فرهنگ مردم دانست و متذكر شد: با آنكه فرهنگ مردم شكل غالبي در تفكر ايرانيان داشته است؛ ولي به دلايلي از اين امر ارزيابي منفي داشتهايم و شايد به دليل نوع طبقهبندي ايرانيان در دوره ساسانيان كه هميشه عوامالناس را فروتر ميدانستند و به فرهنگ آنها ارج و قربي نميدادند، اين تفكر و ارزيابي منفي ماندگار شده است.
وي با اشاره به فرهنگ بسيار غني مردم اظهار داشت: فرهنگ مردم دريايي است كه درياي روشنفكران و خواص مانند جزيرهاي در برابر آن قرار دارد كه تاريخ ادبيات ما عملا اين امر را نشان ميدهد. عطار، سنايي، مولوي و ... كه بزرگترين شعراي تاريخ ادبيات ما هستند بخش اعظام اثارشان شامل فرهنگ مردم است.
اين مترجم تمثيل را يكي از محورهاي اصلي ادبيات ما دانست و افزود: تمثيل بين فرهنگ مردم و خواص مشترك است و هنوز ميتوان آن را به عنوان فرم ادبي در عصر خودمان استفاده كرد.
وي ورود رسانهها را يكي از دلايل كنار گذاشتن فرهنگ عوام دانست و يادآور شد: چون مردم فرهنگ عوام را در طول زمان ساختهاند، بنابراين نميتوان ضربالمثلها را مدرنيزه كرد؛ زيرا آنها در زمان خاص و جامعه فئودالي خاصي ساخته شدهاند.
مجابي علاوه بر دهخدا، هدايت و انجوي شيرازي كه در گسترش و حفظ فرهنگ مردم تلاش كردند، شاملو را از جمله افرادي دانست كه سعي كرد بخشي از فرهنگ مردم را مكتوب كند؛ اما مانند هدايت اعتقاد نداشت كه فرهنگ مردم بهترين است؛ بلكه تنها در حفظ آن كوشا بود كه اين كار با مرگش ناتمام ماند.
به گزارش ايسنا، محمد بهارلو نيز در مورد ويژگيهاي زبان دن آرام سخنراني كرد و يادآور شد: نثر رسمي با ادب رسمي ما به زبان درسي است كه دو رشته نثر و شعر دارد كه ادبيات ما حداقل هزار سال شعرمحور بوده و نثرمان هرگز در تراز و مقام شعرمان قرار نگرفته است.
وي نثر عوام ما را با چيزي كه فرنگيها از آن به نثر تعبير ميكنند شبيه دانست و ادامه داد: ما نثر را به هر نوشته غير منظوم اطلاق ميكنيم؛ اما در فرهنگ اروپايي نثر به متني گفته ميشود كه به فصاحت و شيوايي نوشته شود و از نظر آنها رمان و داستان اين ويژگي را دارد. اين امر در نثر عوام ما هم دقيقا ديده ميشود. اما بسياري از قصهها و داستانهاي ما ضبط نشدهاند، به همين دليل بحث خلاقيت را جز آن ميدانم.
بهارلو پيدايش رسانهها را در زوال فرهنگ ملي، قومي و لهجههاي گوناگون مؤثر دانست و يادآور شد: ادب يكصد سال اخير ما از عشق، تخيل و طنز خالي است و به يك ادب عبوس، خشن و پرفاجعه تبديل شده است. حتا چوبك كه صحنههاي سياه را با الفاظي بيان كرده كه نميبايست در ساحت ادبيات به كار ميبرد؛ اما هنوز به اندازه سرسوزني فاجعه اين جامعه را نشان نداده و نميدهد و كل ادبيات نوشتاري ما تا امروز يك رگه بسيار ناچيز از فرهنگ و زبان زنده ما را در بر ميگيرد.
وي درباره ترجمه دن آرام شاملو گفت: چرا بزرگترين شاعر ايران بعد از حافظ هفت سال آخر عمرش را به ترجمه رمان دوهزار صفحهيي ميپردازد؟ كساني كه ميگويند اين متن به تعريص ترجمه شده، پرت گفتهاند؛ زيرا چه كسي 7 سال از عمر خود را به چنين ترجمهاي اختصاص ميدهد؟ بايد پذيرفت كه در طول هزار سال يك جلد دن آرام حتا به اندازه دايره و اژگاني زبان زنده ما نيست. براي اين ترجمه از حيث كاربرد اصطلاحات، مثلها، شبه جملهها نميتوان نمونهاي يافت كه حتا با آثار قبلي خود شاملو نيز قابل مقايسه نيست.
بهارلو در پايان تاكيد كرد: كار شاملو كاري بسيار آموزنده است كه حتا فرهنگنويسان دوباره براي اينكه مدخلهاي مثالشان را تكميل كنند، بايد فيشهاي آن را استنساخ كنند.
به گزارش خبرنگار ايسنا، محمود دولتآبادي - داستاننويس - آخرين سخنران اين برنامه، با تاكيد بر اينكه احمد شاملو كه شاعري سخنور و زبانران بود، بايد چنين كاري را ميكرد، در ادامه اظهار داشت: او عاشق رماننويسي و داستان بود؛ ولي اين كار ظرفيت ديگري ميخواهد؛ چون او عادت كرده بود مسائل را تقطير كند و به صورت شعر در آورد به همين دليل به شعر نوشتن و ترجمه دن آرام اقناع كرد.
وي يادآور شد: ترجمه دن آرام شاملو به هيچ وجه ترجمه بهآذين را منتفي نميكند؛ اما نكتهاي كه به خود شاملو هم گفتم اين بود كه به هر حال دن آرام يك اثر حماسي است و در اين اثر حماسي زبان كوچه و بازار درست است كه به خيلي از قابليتها ميافزايد، اما ممكن است جاهايي نيز لطمه هم بزند.
دولتآبادي ترجمه شاملو را مرحله تكويني زبان كوچه دانست و اظهار داشت: اين زبان در آغاز ايجابي بود و به صورت ايجابي وارد ادبيات ما شد نه ارادي. ايجابي بودن زبان كوچه و بازار به اين دليل بود كه براي گفتوگو با مردم بايد با زبان خود آنها گفتوگو كرد و با آنها ارتباط برقرار كرد. بنابراين اين ترجمه مهر كمال زبان كوچه است كه براي همه ما آموزندگان زبان فارسي مهم و محترم است.
وي يادآور شد: عجيب است كه در زبان گفتاري ما چيزي كه برجسته است وجه تحقيرآميز آن است كه در زبان تودههاي مردم اين وجه آزارنده است. البته اين روانشناسي خاص خود را در جامعه ما ميخواهد. اما لازم است زبان مردم و لهجهها گرد بيايند و نويسندگان و شاعران نيز از اين واژهها استفاده كند؛ زيرا اين واژهها وجه ملي ما را بيان ميكند.
دولتآبادي در پايان به ياد شاملو و بهآذين شعري از شاملو خواند.