حسين ضيايي
انتخاب «نورالدين زرين كلك» به سمت «پريزيدنت» آسيفاي بين الملل براي ما ايرانيان از چند جنبه داراي اهميت است. اين اهميت وقتي بيشتر مي شود كه درمي يابيم در جهان متبلور از انديشه و صلح و «جنگ» بدون هيچ محدوديت و سبقة سياسي يا جغرافيايي، انسان هايي برگزيده مي شوند كه نه تنها براي ملت و كشور خود محترم هستند، بلكه به واسطة اين احترام، براي جهانيان والا و گرامي مي گردند.
زرين كلك پزشكي است كه انيميشن را در زادگاه و سرزمين واقعي اش (ايالات متحده) فرا گرفت و به واسطة تسلط و استعداد ذاتي اش جذب هنرهاي تجسمي خصوصاً «تصويرگري» گرديد. زرين كلك از پيشگامان انيميشن ايران است. نام او در كنار اولين جوشش هاي «تصوير متحرك» خودنمايي مي كند. اما پيش از او اتفاقات متبرك ديگري در اين مُلك محروسه به وقوع پيوسته بود.
از نصب اولين دوربين هاي تك فريم، دو دهه مي گذشت. تجربياتي مختصر و بي سابقه در توليد و تدوين فيلم هاي كوتاه انيميشن صورت پذيرفته بود، گام هايي لرزان و نامطمئن اما ارزشمند و قابل اعتماد، اما با آغاز دهه پنجاه خورشيدي- با آغاز سال 1352 به واسطة بالا رفتن قيمت نفت از رونق بانكي! و بريز و بپاش هاي شاهانه! برخوردار شد-، جوانان مدرنيست و باد به كله خورده، كه اكثراً در رشته هاي غير هنري مانند: مهندسي عمران، زبان شناسي، پزشكي و… تحصيل كرده بودند به موطن سياست زده خويش بازگشتند و درصدد برآمدند فصل درخشان و نويني را در تمام زمينه هاي فرهنگي خصوصاً توليد انيميشن هاي تجربي، آغاز كنند؛ «بازگشت به وطن، بازگشت به اصول وحدت گراي هنرهاي تجسمي" فرهنگي و ادبي، بستري فراهم آورد. اين جوانان آرمان گرا همگام با هنرمندان پست مدرن غرب، هدفمندانه، دست به توليد آثار هنري بزنند. ذهن ناآرام و هنجار شكن آنان مكاني را مي جست تا در آن آرام گيرند و لنگر اندازند، از انقلاب و «خلق ستم كشيده» بگويند و پرولتارياي از دست شده را فرياد كنند آنان مي خواستند؛ «نقاشي بكشند. قصه بنويسند، فيلم بسازند و نقاشي هاي خود را جان ببخشند (انيميشن توليد كنند)». با آغاز سال 1352ه.ش،" يك اتفاق ساده" باعث شد تا زير يك سقف جمع شوند. سقفي كه بعدها به خيابان وزرا منتقل گرديد و تا امروز نيز امانتدار هزاران خيال و رويا و آرزو و فرياد «رطوبت گرفته است».1
اشتياق انيميشن سازي در ايران تقارن معنا داري با نضج گيري نخبه گرايانة انديشه موسوم به «چپ» دارد و اين تصادف و اتفاق، بسيار قابل اعتنا و توجه است. اكثر هنرمندان مفهوم گرا كه با اردوگاه مصرف زده و ملنگ غرب! –بخوانيد شمال امپرياليست- تباين اعتقادي احساس مي کردند و قاعده را بر مبارزه و ديگر انديشي و عدالت جويي مي جستند، همگي به خيابان وزار سرازير شدند. مكاني كه نشانش، يك" مرغ بي نقش و فام" بود و كودكان بازيگوش و جاهل2 از سروكول هم بالا مي رفتند. اما همين چهار ديواري امن و گرم، روزگاري به" سنگري اعتقادي" بدل شد که همگان بر سر مرغ بال گشوده اش قسم مي گذاردند و آبرو مي خريدند. آنان هنرمندان" كانون" بودند؛" كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان".
اما در اين بين «زرين كلك» كيست؟! و اينك بر كدامين مسير هنري خويش، اسطرلاب مي اندازد؟«زرين كلك» يك هنرمند است. يك پزشك است. يك تصويرگراست. يك رييس است و باز هم يك رييس است و باز هم… آن هم 22 سال كامل. زرين كلك براي صنفي كردن حقوق انيماتورها، با دوستانش سال هاست در حال تكاپوست. اما به ناگاه اوضاع تغيير می کند.
كانونيان ديروز يك به يك به منزلي ديگر رانده شدند و آرام و بي صدا، آرمان مقدس خود را با اشكال مدرن تري جستجو كردند. يا كوچيدند و غم غربت را نوش كردند و دانستن و آزمودن را برگزيدند يا ماندند و" سفره دل" كوچك كردند تا با اين عمل طرد شوند و به عناوين «غير خودي» و «دگرانديش» و «مطرب ماركس» مفتخر و ملقب گردند. بعدها كه انيماتورهاي كانون به خود آمدند و سازمان جهانی يونيسف را همگراي خويش ديدند، سازماني را به عاريت گرفتند كه به «آسيفا»شهره بود.
آسيفا شعب متعددي در سراسر جهان دارد." آسيفا به ايران آمد" و زرين كلك رييس اش شد. زرين كلك هر ساله مي تواند به ايالات متحده برود و به عنوان دبير كل آسيفاي ايران، محصولات توليد شده ايران را به نمايش بگذارد و از اين قوم کوچک بگويد.
.... اما يک سوال، چرا بيش از 20 سال آسيفاي ايران بر گُردة مردي است كه يا رييس مي شود يا نايب رييس. چرا ؟ (زرين كلك بزرگ است، اما انيميشن ايران تنها او را ندارد. انيميشن ايران يك نفره نيست.
نبايد از نظر دور داشت كه، در تاريخ نگاري هنري اين مرزوبوم اتفاقاتی همچون «راه اندازی دوربين هاي تك فريم تصويرگري كتاب كودك در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، تأسيس آسيفاي ايران و طراحي دانشكده هاي انيميشن با نام زرين كلك هم آميزي اجتناب ناپذيری دارد.
زرين كلك پس از سال ها مديريت آسيفاي ايران كه شاخة ايراني آسيفاي بين الملل است " به سبب حضور مداوم و بي وقفة خود با آن سازمان كه خود وابسته به يونسكو مي باشد، - ارتباط و نزديكي صميمانه ای با انيماتورهاي هنرگراي جهان دارد- در آخرين رأي گيري نمايندگان كشورهاي عضو كه در كشور پرتغال صورت پذيرفت -به غير ايالات متحده، هر كشور يك نماينده معرفي مينمايد.- به عنوان پرزيدنت اين سازمان غير صنفي برگزيده شد.
ايران در آسيفاي بين الملل 22 عضو دارد كه تنها به واسطه زرين كلك با فعاليت ها و تصميمات و آراي انيميشن هنري جهان (آسيفاي بين الملل) ارتباط پيدا مي كند. شايد سوال شود اين انتصاب يا انتخاب، مبتني بر چه اجماع نظري و علمي بوده است و به چه سبب رياست اين دوره به دوش يك ايراني افكنده شده است. آيا توليدات شگرف! انيميشن ايران، جهان را ترغيب به اين انتخاب نموده آيا تعداد وابستگان آسيفاي ايران به رقم قابل اعتنايي رسيده است، -كه خود مي تواند در تعيين رييس كل مثمر ثمر باشد- آيا صنعت انيميشن ايران وارد بازار جهاني شده است و آيا …
اما «آسيفا» چه سازماني است؟ و اساساً به چه كاري مي آيد؟ اين تشكل جهت مقابله با انيميشن هاي هاليوودي، تجاري برپا شد و جهت حمايت معنوي و اخلاقي از انيميشن «آرت» به فعاليت پرداخت و به برگزاري جشنواره هاي متعدد هنري همت گمارد. آن چنان كه هم اينك در پيش از 100 كشور جهان شعبه و وابسته دارد.
آسيفاي بين الملل، بيشتر به سبب وابستگي زرين كلك به انيميشن آرت و ارتباطات تجريدي و بلافصل ايشان به او اعتماد كرده و تا آن جا ترغيب شده كه كسوت «پرزيدنتي» را به او اعطا كند. اما نكته اي كه تا به امروز به آن جواب درخوري داده نشده، اطلاع رساني آسيفا ايران و حتي مسئولان فرهنگي، نسبت به اين انتخاب است. با مراجعه به تمامي سازمان ها و مراكز مربوط به انيميشن خصوصاً آسيفاي ايران وابسته به" خانه سينما" كه انجمني كاملاً صنفي است، تنها يك جواب مكرر و كوتاه مي شنوي «گفته است كه...»، «نقل مي شود كه…»…، تمامي جواب ها، منوط به داده هايي است كه از زرين كلك به دست آمده. اطلاعية رسمي از وزارت ارشاد، آسيفا و خانة سينما ، منتشر نشده است. تنها پاسخگو خود زرين كلك است. در برنامه هاي تلويزيوني، بر روي تلكس خبرگزاري هاي داخلي، نشريات، همگي به خود زرين كلك ارجاع مي دهند.
هدف از طرح اين مقال بهانه جويي و تشكيك بر يك اتفاق قابل قبول و شيرين و مغرورانه نيست. بلكه پرسشي است طبيعي و ساده. حتي سايت رسمي آسيفاي هاليوود و آسيفاي بين الملل از ذكر جزييات اين انتخاب خودداري و تنها به يك جلسه يا كنگره آن هم در كشور پرتغال اكتفا كرده و به انتخاب رييس جديد بدون ذكر نام بسنده نموده اند(28 اسفندماه )شايد تمامي اين نكات، خرده گيري، بهانه جويي، بچه بازي و اضافه گويي باشد اما چه بايد كرد كه؛ ذهن آدم به هزار گوشه و سوراخ سرك مي كشد و جوابي مي جويد!
حال از زاويه اي ديگر به اين انتخاب مي نگريم: از اين انتخاب غافلگير كننده و جذاب، آسيفا و انيميشن ايران مي توانند نسيبي ببرند؟ آيا مي توان به واسطه «زرين كلك» تحركي جدي و مهم به پيكره تازه شكفته شده انيميشن ايران وارد آورد؟ آيا مي شود همچون سال هاي نه چندان دور سينماي ايران و انيميشن هاي كانون نامي بلند براي خود دست و پا كرد؛ استوديوهاي بدهكار و ورشكست را فعال كرد، بيكاري انيماتورها را به حداقل رساند، پروژه هاي جهاني را به ايران آورد و بازار قابل اعتمادي در آن سوي آب ها مهيا نمود، آيا…
پاسخ به تمامي سوال هاي بالا زماني مردود مي شود كه بگوييم؛ خير قرار نيست اتفاقي بيافتد استوديوها پركار شوند و صنعت و هنر در يك هم آميزي بنيادين انيميشن ايران را خوشبخت كنند. آسيفاي بين الملل تشكلي هنري و مشتاق است و مشوق جوانان جوياي نام و جام. ايده هاي خوب و بسيط و انساني را پاس مي دارد. براي روياي از دست شده انسان سرخورده دست افشاني مي كند، نغمه روياي" جهاني بهتر" سر مي دهد و نظاره گر تخيلات بكر و مواج مي باشد. قرار نيست با «زرين كلك» انيميشن ايران از رخوت و بي پولي درآيد مشكلات آن برطرف شود و دوستي و رفاقت به جماعت انيميشن باز گردد. (هر چند مي گويند همگي در صلح و صفاي كامل به سر مي برند). آسيفاي ايران تنها با بيست و دو عضو به آسيفاي جهاني وابسته است، اما انيميشن خودانگيختة ايران با هزاران عضو بي نام و نشان كه در سراسر ايران پراكنده اند، خواهان جمعي متراكم تر، بي ابهام تر و بي تشويش تر است. زرين كلك چه انتخاب شده باشد يا نشده باشد، -در اين كه زرين كلك در هيأت مديره آسيفا صاحب رای است شكي نيست - انيميشن ايران به راه خويش ادامه مي دهد. انيميشن ايران يك نفره نيست او هنوز كشف نشده است.
--------------------------------------------------
1- در سال 1375 بخش آرشيو كانون كه در زيرزمين ساختمان اصلي قرار داشت دچار آب گرفتگي شديد شد. در اين ميان صدها اثر هنري و دست نوشته ها يا از بين رفت و يا دچار آسيب جدي شدند.
2- كودكان دهه پنجاه، هم اينك ميانگين سني 30 تا 35 سال دارند. آنان انقلاب، جنگ، بازسازي پس از جنگ و… را كاملاً احساس كرده اند.