دوشنبه 18 خرداد 1383

کابوس های سرزمین موعود! نقدي بر فيلم "خانه اي از ماسه و مه"، اميد حبيبي نيا

[email protected]

کارگردان :وادیم پرلمن ، فیلمنامه بر اساس کتابی به همین نام : وادیم پرلمن ،شان لورنس اتوو ، مدیر فیلمبرداری: راجر دیکنز ، موسیقی : جیمز هورنر ، بازیگران : بن کینگزلی ، جنیفر کنلی ،رون الدارد ، شهره آغداشلو ، 126 دقیقه ، محصول: دریم ورکز پیکچرز 2003
خلاصه فیلم:
سرهنگ امیر مسعود بهرانی ویلایی در یک حراج می خرد تا خانه ای از آن خود در آمریکا داشته باشد ، اما این خانه متعلق به کتی بوده است و او که سرانجام از بازپس گرفتن آن ناامید می شود از یک پلیس به نام لستر کمک می گیرد ، لستر ،بهرانی و پسرش اسماعیل را به زور اسلحه با خود می برد تا خانه را به کتی پس بدهند اما در یک لحظه اسماعیل اسلحه را از وی می گیرد ولی توسط پلیس های دیگر به قتل می رسد.به این ترتیب سرهنگ بهرانی نیز راه چاره را در خودکشی خود و همسرش می بیند.

□□□

خانه ای از ماسه و مه ، روایتی ست از جامعه آمریکایی در برخورد با بیگانگان و بیش از آن در مواجهه با شیوه زندگی آمریکایی (Americna Life Style) از همین روست که شاید یکی از قابل تامل ترین آثار سینمای مستقل آمریکا در سال های اخیر باشد.
آغاز فیلم با فلش بک و فاجعه ای که مخاطب هنوز به درستی از آن خبرندارد کنایه ای ست از وضعیت فاجعه باری که اغلب ساکنان آمریکا از آن بی خبر ند؛ درخانه ای سهیم شده اند بی آنکه بدانند که پایه های این خانه تا چه حد سست و بی ثبات است.
فیلم همچنین نقدی ست صریح و تلخ بر " رویای آمریکایی " (Amercian Dream) ، رویایی که بیش از همه مهاجران را به خیال تثبیت موقعیت و یافتن هویتی نوین در جامعه ای اسکیزوفرنیک گرفتار می کند.

تماشای فیلم در سالن سینمایی باحضور سه نفر ( من ، همسرم و یک خانم روزنامه نگار مسن ) اما به خوبی نشانگر آن است که کوشش برای ترسیم چهره ای دقیق از این رویای آمریکایی در حالی که در سالن های مجاور این سینمای انحصاری چندین فیلم از همین کارخانه رویاسازی به نمایش در می آید تا چه میزان با مقاومت مخاطب رویا زده روبرومی شود و هژمونی جریان مسلط رسانه ای تا چه حد بامخاطب سازی خود سبب شده است تا آلتر ناتیو های فرهنگی به سختی بتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند. با این حال گاه به گاه برای فراچنگ آوردن مخاطب های تازه امکان بهره گیری از موقعیت هایی این چنینی را نیز فراهم می آورد.
مثلت تعارض های کاراکتر های اصلی فیلم هر یک بازنمایانگر وجوهی از زندگی آمریکایی هستند، کتی نمایانگر اکثریت خاموش آمریکا در غرقاب زندگی روزمره( افسرده و الکلی ) و درگیر بورکراسی پوسیده دولتی ، لستر نماینده بخشی از جامعه آمریکایی که بیگانه ستیزی و بیگانه گریزی (Making Other) آنان را به عکس العمل های هیستریک می کشاند ( و با توجه به پلیس بودن لستر کنایه ای از حاکمیت نیز هست) و سرانجام نسل جدید مهاجران تازه که در پی تثبیت موقعیت خود و در نتیجه رقابت با آمریکایی ها در چرخه دائمی زندگی روزمره در دنیای فرهنگ مشتری ( یا مصرفی ) و قدیس گرایی مالکیت هستند.



از این قرار فیلم (که بیش از همه مدیون نول آندره دوبوس سوم است ) نقبی به ناخودآگاه آمریکایی برای ترسیم مفهوم " خانه/ هویت " می زند؛سرهنگ رژیم شاه امیر مسعود بهرانی به ندرت فارسی صحبت می کند و در حالی که روز و شبش را در کارهای پست می گذراند در مجتمعی لوکس زندگی می کند تا تئوکراسی و اصالت طبقاتی ایرانی خود را به رخ بکشد( صحنه عروسی مجلل دخترش بلافاصله به صحنه های کارکردن وی در کنار کارگران خدمات شهری پیوند می خورد) کتی با از دست رفتن خانه ناگهان خود را در خلا می بیند و در پس حامی تازه ای می گردد . سرانجام در چرخه بحران به الکل و سرانجام خودکشی می رسد ، لستر پس از روبرو شدن با کتی در پی بنای خانه و زندگی نوینی بر می آید و با اشتباهات مکررش در مواجهه با مهاجر مغرور ایرانی هر بار بیشتر راه بازگشت را بر روی خودش می بندد تا سرانجام ناچار به رویارویی با صاحبان تازه خانه میشودو هنگامی که در پایان شکست خورده و فروپاشیده در آخرین لحظه به خانه خودش زنگ می زند،صدای ضبط شده اعضای خانه ش در پیام گیر بر ویرانی و تنهایی او تاکید می کند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اگر چه فیلم فراتر از مهاجرت به مفهوم " هویت اجتماعی" می پردازد، اما به دلیل مطرح شدن پرسوناژ های ایرانی از این نظر نیز قابل بررسی ست. این فیلم در کنار چند فیلمی که به موضوع ایرانیان مهاجر به گونه ای گذرا اشاره کرده بودند شاید اولین فیلم مستقل هالیوود باشد که درون مایه اصلی خود را بر روی ایرانیان مهاجر متمرکز کرده است.

با وجود آن که به نظر می رسد علت انتخاب ملیت ایرانی با توجه به این که ایرانیان یکی از پرشمارترین جوامع مهاجر هستند ، قابل درک است اما برخی اشتباهات در متن نوول که به فیلم نیز راه یافته است ،پذیرش مفاهیم فرهنگی و اجتماعی مرتبط با فیلم را برای جامعه ایرانی کمی مشکل می کند.
اولین مشکل روایت ، زمان است. در حالی که فیلم به زمان واقعه اشاره صریحی نمی کند اما با فرض زمان حال برای فیلم ، در این صورت اصولا برخی از گره گاههای دراماتیک فیلم زیر سوال می رود؛زیرا در حالی که حدود بیست و پنج سال از انقلاب گذشته است و حاکمیت آمریکا نیز پذیرای عوامل رژیم شاه بوده است اصولا ترس و واهمه خانواده سرهنگ از بازگردانده شدن به ایران بیمورد است.( بگذریم از دیالوگ غریب اسماعیل و پدرش که سرهنگ به وی اطمینان می دهد که ساواکی نبوده است اما با مخالفان رژیم شاه مبارزه می کرده است !) به این ترتیب با مقایسه دگردیسی نسل اول و دوم مهاجران ایرانی در ربع قرن گذشته در آمریکا و سنت گرایی خانواده بهرانی به نظر می رسد درک این رفتار و مقاومت فرهنگی ( که از قرار تم جنبی فرعی برای افزودن بر تضاد دراماتیک بوده است) کمی مشکل است. زیرا به نظر می رسد که روند آمریکایی شدن نسل مهاجران ایرانی در آمریکا به سرعت طی شده است و تغییر نام یکی از اولین هاست(علی به آل، فاطی به فیت، سکینه به سکی، اصغر به اسی و... بدل شده اند!) بنابراین کنش ناگهانی و خشم آلود اسماعیل ( که انتخاب نامی هوشمندانه بوده است ) در برابر لستر مهاجم که نام وی را اشتباه تلفظ می کند با این قیاس کمی متفاوت جلوه میکند. برخی دیگر از جزئیات فرهنگی نیز گاه با فرهنگ ایرانی همخوانی چندانی ندارند( حتی بیشتر دیالوگهای شهره آغداشلو در واقع قارسی نیستند بلکه ترجمه شده از انگلیسی به فارسی هستند مثلا در فارسی متداول به جای پوشیدن کلاه در انگلیسی از کلاه به سر کردن استفاده می شود). اما واقعیت این است که ایرانی بودن این مهاجر تنها یک اتفاق بوده است ( و البته لازم بوده است تا خصلت های متعارض ، غرور و در عین حال حق به جانب بودن این مهاجرین مورد تاکید قرار گیرد) بنابراین بحرانی که فیلم به آن اشاره می کند اجازه سهیم شدن در رویای آمریکایی برای تازه واردین است .
درخشان ترین بازی فیلم طبعا در فیلمی که تکیه بسیاری بر شخصیت پردازی دارد از آن جنیفر کنلی (ذهن زیبا، رکوئیم برای یک رویا ) است که در این فیلم بار دیگر قابلیت های بازی سمپاتیک خود را نمایان می سازد و به خوبی تشدید نورزهای کتی را بازتاب می دهد تا آن جا که وقتی خود برای باز یافتن احساس مالکیت مغبون می بیندو خود را در پایان راه می یابد،پناه وی خانواده ای هستند که تا پیش از آن او آن ها را مهاجم و غصب کننده تصور می کرد.طبعا برای پرلمن که پیش از این سابقه تولید ویدئو کلیپ داشته است فضا سازی و میزانسن های متناسب با این فضای وهم آلود از اهمیت زیادی برخوردار بوده است و روایت سینمایی موفق از روی یک کتاب پرفروش آینده وی را تضمین خواهد کرد.

خانه ای از ماسه و مه بازنمایانگر الیناسیون و چند پاره شدن مفهوم " من" اجتماعی نیز هست ، اما رویای آمریکایی هنوز کابوس های مخاطب را بر می آشوبد.
□□□
ضمائم:
در باره کارگردان:
متولد 1963 کیف، اکراین.پس از مدتی اقامت در اسرائیل و ایتالیا ،تحصیلاتش را در رشته سینما در تورنتو ادامه داده و سپس به آمریکا رفته است ،گذشته از کارگردانی تعدادی ویدئو کلیپ و تیزرهای تبلیغاتی ،کار های قبلی ش تولید چند قسمت از سریال های تلویزیونی بوده است و " خانه ای از ماسه و مه " اولین کار سینمایی او محسوب می شود.

سایت رسمی فیلم
مجموعه ای از نقد های فیلم
مصاحبه با فیلمنامه نویسان
صحنه هایی از فیلم
شهره آغداشلو در برنامه لاری کینگ سی ان ان
نقد صابره محمدکاشی بر فیلم
فصلی از نوول آندره دوبوس
مصاحبه ای با آندره دوبوس در باره نوول

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/8640

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'کابوس های سرزمین موعود! نقدي بر فيلم "خانه اي از ماسه و مه"، اميد حبيبي نيا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016