يكشنبه 29 شهريور 1383

زندان و سينمای ايران در تبعيد، بصير نصيبی

اگر بخواهيم برای شقاوت وبيرحمی، وجنايت رژيمی در دنيای معاصر نمونه ای ارايه دهيم بيشک رژيم جمهوری اسلامی جای نخست را خواهد داشت . با اينکه برخی چنين تصور می کنيم که دنيا از جنايات اين ر ژيِم آگاه است اما واقعيت امر چنين نيست ميزان اطلاع دنيا از اين جنايت ها هرگز با ابعاد آن هماهنگ نبوده است، ما خود نيز فراموشکاريم تجربه دوم خرداد بهترين دليل اين نظر است ايا دوم خردادی های درون حکومت خود در جنايات رژيم سهيم نبود اند؟. در سالهای 67 که رژيم در يک هفته در محاکمات چند دقيقه ای هزاران نفر را که حتی قبلا در بيدادگاهامحکوم به زندان شده بودندتجديد محاکمه کردو به جوخه اعدام سپرده وآنان را در گور های دسته جمعی قرار داد .خاتمی ، حجاريان، محسن آرمين ، عبداله نوری، مهاجرانی ،عبدی و... ويا هنرمندانشان، سيد ابراهيم نبوی ، محسن مخملباف ،حاتمی کيا ،بهروز افخمی ،محمد رضا در ويش و... کجا بودند وچه می کردند ؟ ايا اينان خود در بافت اين حکومت نبوده اند ؟. پس به چه دليل توانستند لباس اصلاح طلبی به تن کنند و بار ديگر مردم را فريب دهند وبه عمر ننگين حکومت بيفزايند ؟ .ما نيز که در خارج از ايران وزير عنوان اپوزسيون ضد رژيم امکان رشد باند فريب کار خاتمی را فراهم آورديم آيا جنايات اين رژيم و باند دوم خردادی آنرا در ياد داشته ايم ؟
(هيچگاه هيچ يک از اين شبه اصلاح طلبها از قتل عام های رژيم سخنی نگفته اند ونمی گويند)
پس در می يابيم که فيلمسازان ايران در تبعيد که خود از جور وستم اين حکومت گريخته اند ميتوانستند توجه بشتری به اين امر مهم که در روشن شدن سياهترين دوران تاريخ معاصر ايران موثر بود نشان دهند.
اما از جهتی ديگر اين واقعيت را هم می دانيم که برای ساختن يک فيلم سياسی سازنده بايد توانايی ساختن اين گونه آثار را داشته باشد وبه دليل اين که يک فيلمساز به تبعيد آمده نمی توان انتظار داشت که وی حتما آمادگی وتسلط ساخت يک فيلم سياسی که ساخت آن به مراتب مشکل تر از يک مستند عادی است را هم دارد.
همينطور ساختن اينگونه فيلمها امکانات وسيعتری ميخواهد وفراهم آوردن سرمايه نيز خود مسئله کم اهميتی نيست بيشتر بايد به امکانات تلويزيون ها يی که با کمک دولت اداره می شوند متکی شد اين تلويزيون ها هم (برای مثال در مورد آلمان ZDF , ARD ) با سياست روز دولت همراه هستند وسياست کنونی کشورهايی که با ج.ا ارتباط آشکار ويا پنهان دارندهم حفظ حکومت وچپاول مردم ماست و امکان نخواهند داد تا چنين فيلمهايی که مردم را نسبت به رفتار های اين جانيان آگاه نمايد ساخته شودو رشد کند . ديگر اينکه تمام زندانيان سابق هم بر سر مواضع خود نمانده اند وگاه ديگر نميخواهند برای خويش درد سر بسازند ويک حکومت توريست را نسبت به خود حساس نمايند البته وخوشبختانه اين رويه شامل همه زندانيان سابق نمی شود بخشی از اينان ممکن است از مواضع سازمانی سابق خود بريده باشند اما نسبت به رژيم فعلی مواضع سخت وقاطع دارند ودر اين موارد هم همراه هستند وياری دهنده وفيلمهايی که در اين نوشتاراز آنان صحبت می کنيم به ياری صميمانه زندانيان سابق امکان ساخت يافته اند. اما در مجموع در سينمای در تبعيد در اين زمينه کم کاری به چشم ميخورد بايد خوشحال بود که سال های اخير کوشش های پيوسته ای برای تهيه وساخت آثاری اين چنين حس می شود ما در سالگرد قتل عام رژيم نگاهی گذرا به اينگونه آثار خواهيم داشت
چشم در برابر چشم( منصور قدر خواه) 90 دقيقه زبان آلمانی
اين تنهافيلم سينمايی است که محتوای آن در ارتباط با شکنجه وتجاوز در زندان های رژيم است. يک خانواده که به آلمان پناهنده شده اند با فرزندانشان در خانه پناهندگان بسر می برند مرد خانواده در شهر با شکنجه گر خود وخانواده اش بر خورد می کند واين را برای زنش که او هم در زندان مورد تجاوز وشکنجه گر قرار گرفته وپدر زن خود که وی نيز همرا آنان در زندان بوده وشکنجه شده ومجبورش کردند شاهد تجاوز شکنجه گر به دخترش باشد ، تعريف می کنند اما اين دو اين اتفاق را نمی پذيرند وآنرا توهم می پندارند اما اين واقعيت است ومرد اسلحه ای ميخرد و او را تعقيب می کند سرانجام به دامش می اندازد ودر آخرين لحظه فيلم در می يابيم که مرد از کشتن اسير خود که همان شکنجه گر باشد صرف نظر می کند....
اين فيلم ده سال پيش ساخته شده وبارها از کانال های تلويزيون بخش شده ودر محافل ايرانی نمايش متوالی داشته است.
کارهای مسعودرئوف وزندان
مسعود ر ئوف فيلمساز جوان وبا استعداد ايرانی در زمينه نقاشی متحرک کار می کند وکارهايش در اين زمينه با موفقيت بسيار در جشنواره ها همراه بوده است. رئوف درفيلمی با نام پرنده که تنها فيلم نقاشی متحرکی است که محتوای آن با زندان پيوند دارد ونامه يک فرزند برای پدر زندانی اش را تصوير می کند.اين اولين فيلم دوران دانشجويی مسعود رئوف است .رئوف به تدريج کارش رشد می کند او حالا از سازندکان شناخته شده فيلم های نقاشی متحرک است.
مسعود می داند که اگر او و ديگر جوانان خلاق از زادگاهشان رانده شده اند باعث وبانی اين اتفاق همان رژيمی است که هم اکنون مردم ايران را به اسارت گرفته وسالهای عمر نکبت بارش همراه با جنگ وخونريزی، زندان، شکنجه واعدام بوده است.مسعود وظيفه خود می داند که در فيلمی مستند نيز که محتوای آن در باره زندان های جمهوری اسلامی است ؛ چهره بدون رتوش حکومت اسلامی را بنماياند.وقتی حس مسئوليت انسانی با توانايی ها ی هنری آميخته شود نتيجه/ کار باارزشی تواند بود ودرخت که بياد می آورد چنين اثری است .زندانيانی که زندانهای جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند ؛ خاطره های در دناک گذشته را بازگو می کنند گاه ياد آوری آن خاطره هابه گريه شان واميدارد آنها،ازرفتار های غير انسانی نا انسانهای جمهوری اسلامی سخن می گويند.
رضا غفاری نيز سالها اسير زندان های جمهوری اسلامی بوده خاطرات زندان های جمهوری اسلامی را در کتاب زندان که نوشته بازگو کرده در اين فيلم ودر فيلم چند نمای ساده نيز حضور دارد و وضعيت زندان های جمهوری اسلامی را تشريح می کند
درخت ها... از لحاظ ارزش های سينمايی نيز اثری خوب وقابل تامل است. ساخنمان سينمايی محکم ؛ مونتاز خوب و تصوير برداری سنجيده درخت ها را يک اثر ماندگار کرده است زبان فيلم انگليسی است شايسته اينکه کپی با زير نويس به زبان فارسی نيز تهيه شود تا ديالوگ ها ی فيلم برای جمع بيشتری مفهوم باشد.

چند نمای ساده ( یوسف اکرمی) 90 دقيقه فارسی / انگليسی
نخستين نمايش اين فيلم 24 اگوست 2003 ودر مراسمی بود که به مناسبت سالگرد قتل عام رژيم در سال67 در تورنتوی کانادا برگذار شد در اين شب بيش از 300 نفر ايرانی وکانادايی با کاری برخورد کردند که جنايات رژيم ضد انسانی جمهوری اسلامی را به نحوتکان دهنده ای به روی پرده منعکس می کرد.
دومين نمايش اين فيلم در زوريخ بود وبه دعوت سازمان زنان مترقی .
در مراسم افتتاح دومين جشنواره سينمای در تبعيد کلن. در پايان جشنواره سينمای در تبعيد گوتنبرگ وجشنواره سينمای ايران در تبعيد پاريس هم نمايش چند نمای ساده با توجه تماشاگران مواجهه شده است تهيه اين فيلم 3سال کار وزحمت را به همراه داشته است جلب موافقت دهها زندانی سياسی که در شهر ها وکشور های ديگر پراکنده اند؛ ايجاد حس اعتماد درآنان؛ که براحتی جلوی دوربين خاطره های درناکشان را مطرح کنند؛ ومصاحبه با کسانی که در سازمان ملل يا عفو بين الملل فعاليت کرده اند ؛همينطور بهره ازحضور چهره های شناخته شده جامعه ايرانی؛ کانادايی؛؛ استادان دانشگاه؛ نويسندگان وفعالان سياسی ؛در فيلم کار ساده ای نبوده است.
صحبت های آنان که در سياهچال های جمهوری اسلامی بسر برده اند تکان دهنده واثر گذار است ؛ اين فيلم بار ديگر به يادمان می آورد که تنها مبارزه با کليت رژيم می تواند ما را به رهايی برساند مينو حميلی يکی از مبارزان سياسی صادقانه از شهر محل تولدش سنندج می گويد؛ که چگونه مورد هجوم پاسداران رژيم قرار می گيرد. 7 هليگوپتربا خمپاره اندازبه شهر حمله می کنند مينوبه عنوان امدادگر در اطاق عمل بيمارستان کار می کند؛وشاهد است که چگونه بدن ها ی قطعه قطعه شده بچه ها زن ها ومردها پيرها وجوان ها را بايد جمع کند وبه باز ماندگانشان بسپارد./مينو سالهای جوانی اش را در سياهچالهای جمهوری اسلامی گذرانده و به وحشيانه ترين شيوه شکنجه شده است او به صراحت می گويد که چگونه شکنجه گرش با رفتار های جنسی ميخواهد شخصيت مبارزان را خورد کند, مينومی گويد:
شکنجه گر از يک طرف مرا با کابل می زد واز طرف ديگر با آلت تناسلی اش ور می رفت.
ديگر مصاحبه شوندگان مشاهدات در ناک ديگری را بيان می کنند تجاوز به زنان حتی مردان در زندان های جمهوری اسلامی؛ امری عادی است وقتی بازجويان تهديد می کنند که شب برخواهند گشت؛ زندانی معنی اين جملات را در می يابند وبسيار اتفاق افتاده که زندانیان برای رهايی از اين سرنوشت دست به خودکشی می زنند
زندانيانيُ که بعد از شکنجه و تجاوز به جنون مبتلا شده اند رقم بالايی رااشغال می کنند
دختری را در 14 يا 15 سالگی د ستگير می کنند اورا در سلولی که از يک دستشويی کوچکتر بود دوسال نگه ميدارند وقتی برش می گردانند که ديگر ديوانه شده بود.
شکنجه شده ای انگشتان دستش را نشان می دهد که مثل بيماری خوره زير شکنجه تحليل رفته است.
برای کسانی که از فرامين مذهبی سر پيشی کنند نيز شکنجه تجويز می شد 17 ضربه شلاق برای 17 رکعت نمازخوانده نشده.
مونتاژ نهايی اين فيلم به تازگی تمام شده شکل جديد آن برای نخستين بار در جشنواره يک روزه سينمای ايران در تبعيد تورنتو نمايش داده شد. بايدمنتظر بود تا کپی ای که تمام فيلم رابرای فارسی زبانان نيز قابل استفاده باشد تهيه شود تا پخش آن در اروپا نيز امکان پذير شود.

.از اين فرياد به آن فرياد ( پانته آ بهرامی .تصوير بردار مهرداد) 30 دقيقه فارسی / زير نويس انگليسی
پانته آبهرامی تهيه کننده وبرنامه ساز کانال باز تلويزيون دورتموند از چندسال پيش به تهيه فيلم مستند نيز روی آورده است وبا مستند هايش مسايل اجتماعی، مسايل خارجيان وپناهندگان ، تن فروشی در آلمان و... را مطرح کرده است وی فيلمی نيز باگروه امداد گران آلمانی کار کرد که در باره ختنه زنان در افريقا بود ، گروه مددکاران آلمانی از فعاليت هايشان در اين زمينه در افريقا تصوير برداری کرده اند وپانته آ با بهره از اين تصاوير فيلمی آماده کرد که چه از لحاظ محتوا وچه از حيث نحوه مونتاژ پيشرفتی در کار وی محسوب می شد .اما جديد ترين کارش که بتازگی آماده شده از اين فرياد به آن فرياد/ نام دارد که در واقعيت پرتره ايست از سودابه اردوان ( سودابه در دهمين سال جشنواره سينمای در تبعيد سوئد کتاب نقاشی هاي زندانش را نخستين بار در نمايشگاهی عرصه نمود)
سودابه خود در مقدمه کتاب می افزايد:
امروز بعد از پشت سر گذاشتن تمام نا ممکن ها اين کتاب به چاپ می رسد ونقاشی هايی که توانسته اند از دست نگهبانان وتوابان جان سالم بدر ببرند؛ رندگی خود را بيرون از زندان ادامه دهند ... عکس هايی نيز که در سراسر کتاب به چاپ رسيده از ماکتی است که بيرون از زندان ساخته ام.ماکت از سلولی در بند 8 تنبيهی قزلحصار است... سلول در اصل برای 3 نفر ساخته شده است اما ما بيشتر از 40 نفر بوديم که در آنها به مدت نا معلومی زندانی شده بوديم.
فيلم از اين فرياد به آن فرياد پانته آ کاری قابل توجه است . خوب وروان تدوين شده سودابه اردوان که کارهای زندانش دستمايه اين فيلم است با آرامش و بدور از شعار وهيجان دوران 8سال زندان را مرور می کند ودوربين هم هماهنگ با رفتار او همراه با سودابه حرکت می کند .بسياری از فيلم ها ی مستند از طولانی بودن غير ضروری رنج می برند اما در فيلم پانته آ هيچ تصوير اضافه نيست هر تصوير تا آن حد ميماند که نياز هست. به نظر می رسد پانته آ راه خود را يافته وتجربه های گذشته خود پشتوانه ای برای تکامل کار اوست .حرف بيشتر بماند برای مقاله مستقلی که فرصت باشد در باره اين فيلم بیشتر بگويم بايد پشتکار پانته آ وهمراهانش راستود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

در پايان بيفزايم که حسين مهينی مدير جشنواره سينمای در تبعيد سوئد مستند ساز خوبی است که سالها کار فيلمسازی را کنار گداشته بود با فيلمی از زنان زندانی که هم اکنون مراحل پايانی کار را می گذراند بار ديگر به سينما بر می گردد . با شناختی که نسبت به توانايی ودقت وسواس جسين داريم اميدبسيار هست که اين کار وی نيز اثری مهم وتاثير گذار باشد وبا اميد اينکه فيلمسازان ما در تبعيد بادور بينهايشان چنان تصاو يری از واقعيت های زندانهای مخوف جمهوری اسلامی به روی نوار فيلم ضبط کنند که سران اروپا از ترس افکار عمومی ديگر جرات نکنند به خاطر منافع مالی مدافع ونگهبان اين جانيان باشند. اميد ديگر اينکه با سقوط ج .ا. ننگين ترين صفحات تاريخ ايران برای هميشه بسته شود.


* بخش هايی از اين مطلب را از مقاله ای که در باره فيلمهای جشنواره سينمای در تبعيد سوئد نوشته بودم نقل کردم.

بصير نصيبی 12/9/2004 زاربروکن آلمان
Cinemayeazad.blogspot.com
tel 0049 681 39224

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/12192

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'زندان و سينمای ايران در تبعيد، بصير نصيبی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016