نوروز، همه باغ و چمن غرق شكوفه ست
دل، هر نفس از بوى گل و لطف هوا مست
برخيز و برقص آى و بنه بر سر غم پاى
بنشين و بخوان شعر و بده جام و بزن دست
•
اى دوست درين روز دل افروز بهارى
دلتنگ درين خانه ى غمگين به چه كارى؟
صبح است، نخواهى نفسى تازه برآرى
با اهل جهان گفتنى از مهر چه دارى؟
•
خواهى كه همه روز بوَد بهر تو نوروز؟
خواهى كه شود روز تو و بخت تو پيروز؟
از چهره ى تابنده ى گل خنده بياموز
در چهره ى خود گلشنى از خنده برافروز!