مجموعه ای از عکس های امیرشهاب رضویان تحت عنوان "بم ارگی که بود" همزمان با برگزاری چشم انداز فیلم کوتاه ایران در بیست و یکمین جشنواره فیلم هامبورگ که از هجدهم تا بیست و سوم خردادماه )هشتم تا سيزدهم جون) در آلمان برگزار می شود، به نمایش در می آید. این عکس ها پیش از این به مناسبت سالگرد زلزله بم از پانزدهم تا بیست و هفتم آذرماه 83 در عکسخانه شهر تهران به نمایش در آمده بود. عکس ها در قطع 50X50 سانتیمتر چاپ شده است و حاصل دو دوره سفر عکاسی رضویان به بم در دی ماه 1377 و آبان ماه 1382 است و در آن زوایای مختلف ارگ تاریخی بم پیش از ویرانی دیده می شود.
اميرشهاب رضويان را بیشتر به عنوان فیلمساز می شناسیم، او دانش آموخته كارگرداني سينما و نقاشي متحرك از دانشكده سينما و تئاتر، دانشگاه هنر است و بيش از 30 فيلم كوتاه و دو فيلم سينمايي ساخته كه در جشنوارههاي داخلي و خارجي زيادي به نمايش درآمده است. به عکاسی معماری و طبیعت علاقمند است واین دومین نمایشگاه انفرادی عکس اوست.
-----------------------------
به يادگار بم و عكس هاي ارگ
محمدرضا شريفي
“سقراط: یقین كه بارها شنیدهای كه میگویند چگونه میتوان شناخت كه ما در این دم بیداریم و در حال بیداری گفتگو میكنیم، یا در خوابیم و تصورات و پندارهایی كه داریم رویاست؟ ”
“ته ئه تتوس: سقراط، یافتن علامتی كه به یاری آن بتوانیم خواب را از بیداری بازشناسیم به راستی دشوار است زیرا همه پیشآمدها در هر دو حال شبیه یكدیگرند. مثلاً آنچه تاكنون به یكدیگر گفتهایم ممكن است در خواب بوده باشد همچنانكه هر وقت در خواب سخن میگوییم میپنداریم كه بیداریم و در بیداری گفتگو میكنیم.”
«افلاطون - مجموعه آثار»
چند روز پیش كه چاپ نهایی این عكس ها را میدیدم بیاختیار به یاد این گفته سقراط - افلاطون و ته ئه تتوس افتاده بودم و خار خار این وسوسه جانم را میفرسود كه آیا من بم را خواب دیدهام یا در رویایی شاعرانه به آن دیار گذر كردهام؟ اما میدانم كه سی سال و چیزی بیشتر است كه برای اولین بار به بم رفتم و شكوه رویایی ارگ را با چشمهای بیدار تجربه كردم. تجربهای كه از خواب و رویا شیرینتر و از بیداری و هوشیاری قاطعتر بود.
بیست سال پیش وقتی كه برای اولین بار امیرشهاب رضویان را دیدم، جوانی «نوزخمه» بود كه در كار قلم بود و میكوشید تا با نوشتن و تاب دادن عجیب و غریب به سبیل ظریف و باریكش سری توی سرها درآورد. بعدها در كلاسهای دانشكدههای هنری پیدایش شد و در جشنوارههای سینمایی نامی بهم رساند و بی شك او هم مثل من نمیداند كه در رویا بود یا بیداری كه ما آنسوی كلاس و قلم و نوشته یك بار دیگر همدیگر را یافتیم و این بار داشتیم در كنار هم فیلم میساختیم.
آیا من اعماق كویر مركزی ایران، دهكدههای دوردست قالی و نخل و خرما و ساختمانهای كاهگلی متروك و گیاهان گرمسیری رسته در دوردست چشماندازهای شرقی و ژرفای جنگلهای مرطوب شمال را هم خواب دیدهام؟ چه اهمیت دارد؟ مهم اینست كه ما طی این سالها توانستیم بخشی از رویاهای بیداریمان را با كمك هم به واقعیت تبدیل كنیم. مهم اینست كه جوان نوزخمه دیروز به مرد پخته امروز بدل شده است و دهها فیلم پشتوانه سبیلی است كه دیگر با اعتماد به نفس بر پشت لبهای او تاب میخورد و رو به گونههای روشنش اشارتی مبهم دارد. مهم اینست كه دنیا او را به نام فیلمسازی مستقل و دور از وابستگیهای رایج، ایستاده بر زانوان خود میشناسد و به او احترام میگذارد و حالا دیگر سری است در میان سرها و بسیار سربلند و پرافتخار.
ارزش عكس های او، در این مجموعه كه میبینید نه منحصر است به “نوگرایی كج اندیشانه” رایج و نه تركیببندیهای خنیایی رنگ و نور و خط و سطح (كه هر كدام ارزشی به تمام قابل اعتناست.) ارزشهای این عكسها در چشم من بیشتر منوط است به سلامت دید عكاس در آن و نگاه موشكاف او به معماری، كه از خط سطح و سایه و روشن میگذرد و بیننده را به درون تاریخ میبرد تا فراموش كند كه در رویایی شیرین، كنگرههای روشن از نور نارنجی غروب یك دوران پرشكوه را به نظاره نشسته، یا در بیداری به دنبال خط خاطرهای گریزپا، به دنبال سایه گریزان انسانهایی میگردد كه نیاكان شریف ما بودند و این خشتها را چنان بر یكدیگر چیدند كه از پس هزارههای گذرا، درس عبرتی باشد برای امروز ما، فردای ما، فرداهای ما و میبخشید كه این تأویل چندان روشنفكرانه نیست كه مرسوم روزگار ماست و ممكن است بسیار كسان را خوش نیاید كه باكی نیست.
محمدرضا شریفی
آذرماه 1383
-----------------
درباره محمدرضا شريفي:
مرحوم محمدرضا شريفي استاد فيلمبرداري دانشكده سينما تاتر دانشگاه هنر و فيلمبردار فيلم سفر مردان خاك اين متن را به مناسبت افتتاح نمايشگاه عكسهاي اميرشهاب رضويان از ارگ بم نوشته بود.
شريفي متولد 1330 دز تويسركان، دانش آموخته رشته زبان و ادبيات فارسي از دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران و رشته سينما و تلويزيون از دانشكده هنرهاي دراماتيك بود.
وي در بيش از 15 فيلم سينمايي در مقام مدير فيلمبرداري و يا نويسنده فيلمنامه فعاليت داشت. فيلمهايي همچون: يار در خانه، پرستار شب، تمام وسوسههاي زمين، دادستان، سفر مردان خاكستري ، خواب خاك، یک الف ناقابل، افسانه شهر لاجوردی، عبور از غبار و مرد پنجم از نمونه كارهاي اوست.
شريفي در بهمن ماه 1383 به خاطر نارسايي قلبي در گذشت.