دوشنبه 15 دي 1382

نبخش هرگز مرا، هرگز نبخش ما را، امير مومبيني

تو را انسان خفته زير ويران ‌بام خالي از حيات بم تو را بنشسته بر بالين نعش خويشتن با همدم همواره‌ات ماتم

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

تو را
اي تشنه‌ي باران
اسير خصت صحراي بي‌پرواي-
- از خورشيد خشك خشكسالان
سر به سر سوزان

تو را
اي آرزومند هميشه
از پي يك جرعه شادي
روي سفره‌ي سيري و
يك دم به آرامي نهادن سر
به روي بالش اميد و امن زندگاني
اين براي ما سراسر شر

تو را
فرزند من
خواهر
سيه‌پوش زمان
زنده به‌گور زلزله
مادر

تو را
معشوق آبستن ز نطفه‌ي رهزنان
اي ميهن ميهن‌كشان
اي مام شيطان‌شوي من ايران

تو را
زيباي كوچك
دخترم
با آن گل سرخ سر مويت
هنوز هم گونه‌هات از هرم عصمت سرخ
ياقوت مذاب خون كشيده پرده بر رويت
تو را فرياد كردم دوش!

تو را در بم
تو را در مسلخ بي‌رحم كبرا
در اوين
در خاوران
در گودهاي سنگساران
توي ميدانهاي اعدام
روي داران
در ميان گورهاي دسته جمعي در بيابان
توي غربت
توي اندوه
در دل شوريده‌ي خود
در خودم
فرياد كردم من!

نه با يك قطره‌ي اشك و
نه با آن گريه‌هايي كه به‌ما
تمساح پير آبهاي ظلم وظمت
نسبتش داده است
تو را با شعله‌هاي آتش خشمي به شروه در نشتم
كو ز هُرم‌اش ذوب مي‌گردد زر تزوير
روي گنبدي
كانرا سياست از خدا شسته‌است

تو را اي خوبِ انسان
اي هميشه از ستم پيچان
به غارت برده‌ شاه و شيخ
تمام زجر تو زر گشت
زندان تو آزادي
و شد هر سكه‌‌ي آزادي زر
خشتي از ديوار ظلمي
كه تو را از عطر نان و بانگ شادي دور مي‌دارد
و ديوان را به خوان خون تو در امن مي‌دارد

و شه‌شيخي كه آنسان كاخ را با كوخ مي‌كوبيد
چنان كوخ تو را با كاخ خود ‌كوبيد
كه ديو حادثه بر مركب فقري چنين تازان
به يك حمله تمام شهر را روبيد
كوخ كهنه‌ي گل هر كجا رمبيد
بسترها كفن شد
خانه‌ها مدفن
گل زيباي من مرد و
به جاي‌اش خار غم روييد.

مرا هرگز نبخش
هرگز نبخش ما را
من از شرم توان ناتوان خويش تبدارم
من از شرم تماشاي تو زير بارش سنگ سفاهت
از تماشاي تو روي دار
زخمي سينه‌ي ديوار
زير بام ويران
توي گور زندگي
مي‌سوزدم وجدان
اندر جان بيمارم

من از تاريخ تاريكان
از اين داستان‌هاي بزرگان جهان پَست
پَستان ستاده در فرادست و
از اين افسانه‌هاي شاه و شيخ و شحنه‌
از بي‌توش حزب پهلوان پنبه
از اين افسانه‌ي جهد و فدا و توده
از لبخند پوك پركلك مرد سياست
برده‌ي بي‌بار قدرت
تا درون قبر نفرت آرزومند رياست
از رسولان دروغين عدالت
روضه‌خوانان شهادت
جيره‌خواران شهيدان
توي بازار سياست با حساب خون مردم در تجارت
من از اين هجران و هجرت
از هزيمت
از همه‌ي مظلوم نمايي‌ها
از اين ترس جماعت
از خودم همچون چريكي كه گذشت از آب‌هاي امن مرزي
با مدال كودكانش روي سينه
از نكرده‌ كارهاي خويش
و از امنيت ميدان بازي‌هاي غربي سخت راضي
سخت بيزارم

نبخش هرگز مرا
هرگز نبخش ما را
تو اي زيباي كوچك
دخترم
با آن گل سرخ سر مويت
هنوز هم گونه‌هات از هُرم عصمت سرخ
ياقوت مذاب خون كشيده پرده بر رويت.

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2937

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نبخش هرگز مرا، هرگز نبخش ما را، امير مومبيني' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016