سه شنبه 28 تير 1384

روايت بهرام بيضايي از قتل هاي زنجيره اي روشنفکران، گفتگو و گزارشي از شرق

هر نوع يادآورى اين موضوع در واقع هشدارى براى آينده نيز هست. براى برخى ها خيلى زود، موضوع ها كهنه مى شود. چيزى كه به آن مى گوييم ميل جمعى به فراموشى!...اين كابوسى است تاريخى كه قربانيانش همواره صاحبان قلم و انديشه بوده اند. اين داستانى است نه تنها از گذشته كه همچنين از آينده، و هر زمان و هر جا مى تواند اتفاق بيفتد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

پيشگفتار

گروه ادب و هنر ،حسن محمودى: «مجلس شبيه در ذكر مصائب نويد ماكان و همسرش رخشيد فرزين» نوشته و كار بهرام بيضايى در بيست پرده به مدت ۱۲۰ دقيقه از ۱۲ تيرماه در سالن اصلى مجموعه تئاترشهر با بليت ۴۰۰۰ تومانى به روى صحنه رفت. اين نمايش قرار است ۴۵ اجرا داشته باشد. استقبال از آن به گونه اى است كه چند روز قبل از اجرا با اعلام خبر امكان رزرو بليتش، يك ماه اجراى آن پيش فروش شد. با احتساب ظرفيت بيش از ۵۵۰ صندلى پيش بينى مى شود كه چيزى در حدود هشتاد ميليون تومان فروش داشته باشد. رقمى كه براى تئاتر ايران يك اتفاق به حساب مى آيد. در حالى كه روز به روز به ميزان علاقه مندان به تماشاى اين نمايش افزوده مى شود، مديريت تئاترشهر خبر از اين داده است كه به علت فشردگى درخواست هاى اجرا در سالن اصلى، امكان تمديد نمايش بيضايى وجود ندارد. على عمرانى، مژده شمسايى، مهرداد ضيايى، سيدمهرداد ضيايى، حسين محب اهرى، مريم بوبانى، مهدى سيامى، فهيمه رحيم نيا، علاء محسنى، رضا افشار، صادق ملكى، على يداللهى، ماه گل مهر، على اوليايى، سپيده صيفورى، كيان اطهرى نژاد، آزاده چاووش، ريحانه سلامت، سميرا حسن نژاد، الهام يگانى، محمود محكمى، مجيد رحمتى، ميلاد رحيمى، بابك رفاهى، نازآفرين كاظمى، محمدعلى حسين على پور، پژمان عبدى و ايمان عنايتى در اين نمايش بازى دارند. در اين ميان مژده شمسايى پيش از اين درفيلم كوتاه «گفت و گو با باد» و نيز در دو فيلم بلند بيضايى در «مسافران» و «سگ كشى» و نيز نمايش هاى صحنه اى «بانو آئويى» و «شب هزار و يكم» و على عمرانى در «شب هزار و يكم» با بيضايى همكارى داشته اند. محسن شاه ابراهيمى طراح صحنه و طراح لباس نمايش است. محمدرضا درويشى نيز دومين تجربه ساخت موسيقى تئاتر هاى بيضايى را كرده است. درويشى ساخت موسيقى نمايش «شب هزار و يكم» را نيز به عهده داشت. ماجراى نمايش مربوط به شاعر و استاد اخراجى روشنفكرى به نام نويد ماكان است كه با همسرش رخشيد فرزين؛ مهندس معمارى و مرمت آثار باستانى و حافظ ميراث فرهنگى درگير كابوس مى شود. سه مرد پالتوپوش در خيال و واقعيت در زندگى نويد ماكان و همسرش مدام محاصره شان كرده اند. كابوس ها در زمانى شكل مى گيرد كه دوستان و زندگان استاد ماكان را هر يك به شيوه اى به قتل رسانده اند. پس از مدت ها دورى از درس و بحث به ماكان اجازه داده اند كه دوازده جلسه پيرامون ادبيات معاصر سخنرانى كند. كابوس و خيال سه مرد پالتوپوش شريك خواب و بيدارى زن و شوهر مى شود. نويد ماكان برخلاف همسرش مى پندارد با پناه بردن به قانون مى تواند از شر كابوس هايش رهايى يابد. او به نزد حافظان امنيت جامعه شكايت مى برد. در كلانترى ستوان برآبادى براى اقامه دعوا سند و مدرك مى خواهد. نگهبانان بى خواب آسايش شهروندان گره اى از كار اساتيد نمى توانند باز كنند. او و همسرش به ناچار به بيرنگ روانشناس حاذق پناه مى برند. كابوس ها پى درپى بر وحشت زندگى آنان مى افزايد و در نهايت آنچه در ابتدا در خواب و بيدارى به شكل كابوس ظاهر و پنهان مى شوند به واقعيت مى پيوندند.

•كارنامه بندار بيدخش

بهرام بيضايى به سال ۱۳۱۷ در تهران به دنيا آمد. خانواده اش اهل كاشان بودند و آنگونه كه خود بيضايى نوشته در كار تعزيه بوده اند و هر سال تعزيه هايى را اجرا مى كرده اند. بهرام بيضايى يكى از معدود هنرمندان ايرانى است كه هم در صحنه تئاتر كارنامه اى درخشان دارد و هم در سينما. در عين حال او هميشه به پژوهش در زمينه تئاتر هم علاقه داشته و در سال هاى دهه ۱۳۴۰ كتاب هايى را درباره تئاتر در چين، ژاپن و ايران منتشر كرده كه هنوز هم منبع درسى دانشجويان تئاتر محسوب مى شود. بيضايى آنچه بر صحنه آورده و يا به فيلم درآورده و قلمى كرده، برگى به فرهنگ و هنر ايران افزوده است. او در كارنامه خود جوايز معتبرى را در داخل و خارج از كشور به خود اختصاص داده است. برخى از اين جوايز عبارتند از : جايزه ويژه هيات داوران نخستين جشنواره فيلم تهران ۱۳۵۱ براى فيلم «رگبار»، جايزه از هفتمين جشنواره بين المللى فيلم هاى كودكان و نوجوانان تهران ،۱۳۵۱ جايزه بهترين فيلم كوتاه از جشنواره شيكاگو ۱۳۵۲ و جايزه مدال نقره از جشنواره جهانى فيلم مسكو ۱۳۵۲ براى فيلم كوتاه «سفر»، جايزه جشنواره اوبرويليه فرانسه ۱۳۶۹ و جايزه آرشيو سلطنتى فيلم بلژيك ۱۳۷۰ براى فيلم «باشو غريبه كوچك»، جايزه ويژه هيات داوران دهمين جشنواره فيلم فجر تهران ۱۳۷۰ براى فيلم «مسافران»، جايزه بهترين فيلم ۱۹ دوره جشنواره فيلم فجر از نگاه تماشاگران براى فيلم «سگ كشى» ۱۳۸۰. رگبار (۱۳۵۱)، سفر (فيلم كوتاه ۱۳۵۱)، غريبه و مه (۱۳۵۲)، كلاغ (۱۳۵۶)، چريكه تارا (۱۳۵۷)، مرگ يزدگرد (۱۳۶۴)، شايد وقتى ديگر (۱۳۶۶)، مسافران (۱۳۷۱) و سگ كشى (۱۳۷۹) كارنامه فيلمسازى بيضايى است كه در اين ميان فيلم سگ كشى از استقبال بى نظيرى در سالن هاى سينما روبه رو شد. بيضايى همواره در سينما با مخاطبان قابل توجهى همراه بود. اجراهاى صحنه اى او نيز از تئاترهاى پر مخاطب بوده اند. «شب هزار و يكم» اجراى قبلى بيضايى به قدرى از مخاطب برخوردار شد كه به ناگهان آمار تماشاگران را بالا برد.بيضايى در سال ۱۳۵۸ نمايش مرگ يزدگرد را به روى صحنه برد. او بعد از هجده سال محروم شدن از صحنه در بهار ۱۳۷۷دو نمايشنامه «كارنامه بنداربيدخش» نوشته خودش و «بانو آئويى» را به طور همزمان در سالن چهارسو و سالن قشقايى واقع در تئاترشهر به روى صحنه برد. «شب هزارو يكم» را نيز در سال ۱۳۸۱ در سالن چهارسو اجرا كرد. در سال هايى كه بيضايى از صحنه به دور ماند و مجال فيلمسازى را نداشت، به نوشتن نمايشنامه و فيلمنامه مشغول شد كه اغلب آنان منتشر شده است.

• آخرين نمايش

«مجلس شبيه در ذكر مصائب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رخشيد فرزين» هفتمين تجربه اجراى صحنه اى در كارنامه مردى است كه چيزى حدود چهل سال است در حوزه تئاتر فعاليت مى كند و امروزه يكى از نامدارترين هنرمندان عرصه تئاتر و سينما محسوب مى شود. نام بيضايى آن چنان اعتبار دارد كه وقتى جلسه نقد و بررسى نمايشش در هفته اول اجرا در سالن اصلى برگزار مى شود، چيزى حدود پانصد نفر با كنجكاوى تمام مشتاق شنيدن پاسخ هاى يك كارگردان هستند. اين طرفداران و منتقدان تا ساعت يازده شب به حرف هاى او گوش دادند و در نهايت جلسه با سخنان يك تماشاگر زن چنين به پايان رسيد كه با صدايى مملو از احساس گفت كه چهاردهه از زندگى اش با خاطرات آثار بهرام بيضايى سپرى شده است و برخى از لحظه هاى دوست داشتنى اش را لابه لاى نوشته هاى بيضايى به جا گذاشته است. اگر بيضايى در ميان تماشاگرانش، طرفداران زيادى دارد، منتقدانى نيز دارد كه در همان جلسه با تندترين پرسش ها او را مورد نقد قرار دادند. جوانى خطاب به او گفت از روزى كه به دنيا آمده است، بيضايى از خواب ها و كابوس هايش مدام تا به امروز گفته است و در اين خواب ها و كابوس ها همه چيز تلخ و وهم آلود است. در اين ميان جوانى نيز از او و نمايشى كه با موضوع قتل هاى زنجيره اى بر روى صحنه دارد به عنوان يك سوپاپ اطمينان ياد كرد. او گفت به همان راحتى كه در اين كشور دگر انديشان را كشتند به شما نيز اجازه داده اند تندترين واكنش سياسى را نشان دهيد. بيضايى در جواب او بى هيچ تاملى گفت كه بر اين انگ ها واقف بوده اما ترجيح داده حتى اگر از او به عنوان سوپاپ اطمينان نيز استفاده مى كنند، اثرش را به روى صحنه ببرد. مشتاقان تماشاى اجرايى از بيضايى بر صحنه به حدى است كه نام او مى تواند يك ماه تمام صندلى هاى سالن اصلى مجموعه تئاتر شهر را با ظرفيت بيش از پانصد نفر و با بليت سه هزارتومان در روزهاى قبل از شروع اجرا رزرو كند. اتفاقى كه باعث مى شود نمايش «مجلس شبيه در ذكر مصائب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رخشيد فرزين» در مدت يك ماه اجراى خود فروشى در حدود هشتاد ميليون تومان داشته باشد. تماشاگرانى كه براى تماشاى نمايشى از بهرام بيضايى از روزها قبل در صف ايستادند تا بتوانند بليت رزرو كنند، به حتم بعد از تماشاى اين نمايش چندان قادر نباشند نام نمايشى را كه ديده اند به طور كامل بيان كنند. به حتم اغلب آنان خواهند گفت به تماشاى نمايشى از بهرام بيضايى رفتيم كه در مورد قتل هاى زنجيره اى است. بازيگران نمايش«مجلس شبيه...» از چنان شهرتى برخوردار نيستند كه بخشى از خيل تماشاگران اين نمايش را به حساب بازيگران مشهور آن گذاشت. «مجلس شبيه...» به شدت تلخ است و هيچ مجالى براى تفرج و خنده و حتى لذت باقى نمى گذارد. با اين حال به نظر مى رسد حتى اگر ماه ها مدت اجراى آن تمديد شود به همين اندازه تماشاگر خواهد داشت. بهرام بيضايى وقتى تمرين نمايشى را شروع مى كند، حتى متمايل به افشاى اطلاعاتى اندك هم نيست. در هنگامى كه او مشغول تمرين «مجلس شبيه...» است حتى از دست رسانه ها كه گوى سبقت را در انتشار اخبار از هم مى ربايند به شدت معترض است. در شب هاى اول اجرا نيز به هيچ وجه حاضر نيست با خبرنگاران رو به رو شود و تن به مصاحبه بدهد. تنها دستيار او محمد رضايى راد كه برنامه ريز كارش نيز هست، اشاره اى به اين نكته دارد كه شايد بيضايى به پرسش هاى كتبى پاسخ دهد. از ميان بيست پرسش كتبى بيضايى تنها حاضر شد به ده تاى آنها به طور مختصر پاسخ دهد. او حاضر نيست به پرسش هايى كه به حواشى كار او مى پردازد پاسخ دهد. ده پرسش اغلب در حول و حوش موضوع مفهوم روشنفكرى از منظر او و تعهد هنرمند در برابر ماجراهاى سياسى و البته دوستانى كه او نمايشنامه اش را به پاس احترام به آنها نوشته شده است، مى باشد. البته شايد او حق داشته باشد در اين شرايط خاص وارد بازى سياسى شود. شايد بيش از هر چيز ديگر نگران اين موضوع است كه مبادا اتفاقى براى نمايشش پيش بيايد. اين نگرانى را در شب سوم وقتى كه از وضعيت يكى از بازيگرانش حرف مى زد به طور ضمنى اعلام مى كند. او قبل از اجرا به روى صحنه مى آيد و اميدوار است اسپاسم عضلانى يكى از بازيگرانش آخرين اتفاقى باشد كه قرار است براى نمايشش پيش بيايد. چند شب بعد دستيار و برنامه ريز او به خبرنگاران وعده داد كه روز بعد مى توانند در دفتر بيضايى براى مصاحبه حاضر باشند. دفتر بيضايى در يكى از نقاط شمالى شهر تهران روبه روى پارك شطرنج آرامشى دارد كه نمى توان كابوس هاى او را در آن آرامش و نظم و زيبايى ديد. از ساعت ده صبح تا دو بعد از ظهر بيضايى به پرسش ها پاسخ داد و شبش نيز در جلسه نقد و بررسى كه از سوى انجمن منتقدان و نويسندگان تئاتر برگزار شد به آرامى و با شوخ طبعى حاضر شد و رندانه به منتقدان مخالفش جواب هاى كوتاه و گاه كنايه آميز و از سر گلايه داد. او تلاش كرد با تكيه به خيل تماشاگرانى كه تا ساعت يازده به پاى حرف هاى او نشستند، به منتقدانش اشاره كند كه استقبال تماشاگر نمايانگر موفقيت او است. اين در حالى است كه اغلب اين تماشاگران بعد از آن كه از او به عنوان استاد ياد كردند بر او خرده گرفتند كه توقعاتشان را برآورده نكرده است. اگر مخاطبان او بى سروصدا به تماشاى نمايشش پرداختند و با شور و شعف فراون برايش زمان مديدى دست زدند و با اشك شوق از سالن بيرون رفتند، در مقابل خيلى از همكاران تئاترى اش انتظار شكست او را داشتند. اين عده وقتى از اين كه اجرا در گيشه با شكست روبه رو شود، نااميد شدند، به نقد او و طرح نقاط ضعفش روى آوردند. سوژه اى كه در «مجلس شبيه...» روايت مى شود يادآورى و بازگويى ديگرى از قصه قتل هاى زنجيره اى است. موضوعى كه هر چه بيشتر از آن سخن گفتند كمتر نتيجه اى را عايد پيگيرانش كرد. بيضايى در برهه اى كه تماشاگرانش نگران وضعيت هنر به ويژه هنر نمايش هستند، كابوس هاى خود و همفكرانش را در دوره اى از تاريخ اين كشور به تصوير مى كشد. كابوس هايى كه برخى نگرانند مبادا دوباره تكرار شوند. چه بخواهيم و چه نخواهيم بيضايى نامى است در تئاتر ما كه اين روزها مجموعه سوت و كور تئاتر شهر را باز هم نظاره گر دوره پررونقش كرده است. روزهايى كه با نمايش«فنز» به كارگردانى محمد رحمانيان در تالار چهارسو به رونقش اضافه شده است و قرار است با برنامه اى كه مديريت هنرهاى نمايشى و مديرانش اتخاذ كرده اند اگر در دولت جديد مجال باشد با حضور كسانى چون على نصيريان، عزت الله انتظامى، داود رشيدى، رضا كيانيان، فرهاد آئيش، بهمن فرمان آرا، آزيتا حاجيان و ... رونق اين روزهايش را حفظ كند.

[مصاحبه با بهرام بيضايي را از اينجا دنبال کنيد]

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/25775

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'روايت بهرام بيضايي از قتل هاي زنجيره اي روشنفکران، گفتگو و گزارشي از شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016