با آرزوی رونق هرچه بیشتر بازار نشر لازم می دانم پیرامون عملکرد اتحادیه وتعاونی ناشران در شیوه برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب وهمچنین وضعیت کاغذ ونحوه توزیع آن مواردی را به اختصار به عرض برسانم.
به علت وابستگی شدید حرفه نشر در کشور ما به دولت ، وضرورت استقلال کلیه حرف ومشاغل به عنوان امور رقابتی ازنهادهای حکومتی واستواری آنها به تصمیمات جمعی وصنفی ابتدا به نقش حکومت ها(بخوانید دولت ها) در این حوزه می پردازم وسپس وضعیت گذشته، حال وآینده را مورد نقد ونظرقرارمی دهم مایلم نظرات همکاران ناشرودیگرفعالان عرصه فرهنگ را بدانم.
صنعت نشر(البته اگر آن را صنعت بنامیم)آنطور که حقوق مادی فعالان این عرصه را تامین می کند حقوق معنوی افراد جامعه را در محتوای خود دارد. حکومت های امروزی نیزبرای پاسداری از حقوق مادی ومعنوی مردم بوجود آمده اند. قوانینی که برای حراست از این حقوق واعمال آن وضع می شوند بطورکلی ناشی از خواست ها واعتقادات وباید ونبایدهای افراد جامعه هستند . بعلت متنوع بودن خواست های افراد جامعه ، قوانین براساس یک حکم قراردادی که خواست اکثریت جامعه را دربر دارد، برای دوره ای معین اعمال می شود. تا بتواند تمامی افراد جامعه را در بروز ظرفیت های خویش برای پیشرفت خود وجامعه در شرایط عادلانه تری قراردهد.
البته علی رغم مشکلات فراوانی که حکومت اکثریت براقلیت دارد می توان اذعان نمود که مشکلات آن به مراتب کمتر از حکومت اقلیت بر اکثریت است. حاکمیتها درگذشته چه آن زمان که در اقلیت بوده وچه در اکثریت همواره قوانین را بدور از مشارکت افراد بیشتری از جامعه وبا اعمال سلیقه وضع می نمودند وبه همین خاطر،همواره در کشور ما یک پای قانون در حوزه اجرا (جامعه ) لنگ بوده است .
علی رغم دخالت های بی حد و حصری که حاکمیت ها درجزیی ترین مسایل حقوقی افراد جامعه داشته اند. در سالهای اخیر دولت با شعار واگذاری امور به تشکل های غیردولتی قصد آنرا داشته است که دخالت خود را در بخش هایی از امور کمتر نماید.اما متاسفانه با بی توجهی به ساختار این تشکل ها نه تنها کار مردم را به مردم وانگذاشته بلکه با باز گذاشتن دست عده ای خاص، به نام تشکل های صنفی مشکلات را دو چندان نموده است. نمونه بارز آن واگذاری مسئولیت توزیع کاغذ یارانه ای و واردات آن وهمچنین برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب به اتحادیه وتعاونی ناشران وکتابفروشان تهران . اتحادیه مذکورعلی رغم عضویت تعدادی از قدیمی ترین ناشران وکتابفروشان تهران درآن به علت مختص بودن آن به عده معدودی ازناشران تهران وعدم عضویت جمع کثیری از ناشران (اغلب جوان) تهران وسراسرکشوردرآن نمی تواند نماینده اکثریت ناشران باشد.
تعاونی ناشران وکتابفروشان تهران نیز مجموعه ای صرفا اقتصادی است که در زیرنام زیبای "تعاونی" با دراختیارداشتن مسئولیت توزیع یارانه ای کاغذ وواردات آن می تواند وضعیت خطرناکی را دربازار کاغذ ایجاد کند وبه علت نوع فعالیت وساختاری که دارد می تواند هماهنگی افراد دولتی را در پیشبرد اهداف خود(که لزوما رونق بازارنشر ومنافع اکثریت ناشران نیست) به همراه داشته باشد. خصوصا زمانی که درراس چنین مجموعه هایی افراد غیرحرفه ای حضور داشته باشند که با ذهنیت سنتی واقتدار گرایانه بخواهند هرگونه انتقاد و اعتراض را با جوسازی ولحن غیر فرهنگی پاسخ داده وفقط عده ای را که کاری به چگونگی عملکردشان ندارند و از نظر اخلاق حرفه ای درسطح نازلی هستند را به عنوان مشروعیت بخشی خود بپذیرند . بی شک چنین مجموعه ای نمی تواند عنوان نمایندگی کلیه ناشران وکتابفرشان را به یدک بکشد وبه نام آنان مسئولیت هایی را بپذیرد واز کنار چنین مسئولیت هایی امتیازاتی دریافت نماید .
تعاونی ناشران وکتابفروشان تهران از نظر حقوقی هیچگونه صلاحیتی برای توزیع یارانه ای کاغذ وبرگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب ندارد،اتحادیه ناشران وکتابفروشان تهران نیز تا آن زمان که نتواند ونخواهد ویا نگذارند به اتحادیه ای سراسری که از تمام ناشران کشور چه تهرانی وچه شهرستانی عضویت بپذیرد واز میان مشارکت فعال اکثریت اعضا هیئت مدیره تشکیل دهد وشرایط وضوابط اموررا بنا به خواست اکثریت همکاران تنظیم نماید، نمی تواند چنین مسائل مهمی را به نحو احسن انجام دهد. مگراینکه قصد ضایع کردن مدیریت های صنفی وحرفه ای را داشته باشد، زیرا پذیرش مسئولیتی که حقوق دیگران را در برداشته باشد بسیار سنگین است واختیارچنین مسئولیتی آن هم از طرف عده ای معدود حتی اگر نیت خیر درآن باشد، نمی تواند عاقبت مطلوبی را در بر داشته باشد. حال آنکه اتحادیه ناشران وکتابفروشان با شرایط دست وپاگیری که برای پذیرش عضویت دارد تاکنون موفق به عضوگیری اکثریت ناشران تهرانی نشده تا چه رسد به همکاران شهر ستانی.
شرایط سخت ورود به اتحادیه ومشارکت در تصمیم گیری های آن، به گونه ای بوده که بعضی از همکاران به جای پیگیری در ایجاد اتحادیه سراسری ناشران به ایجاد مجموعه های کوچکتری روی آورده اند که اگراین مجموعه ها در درون تشکیلات سراسری ناشران اتفاق می افتاد می توانست نتایج مطلوبی داشته باشد اما در شکل کنونی ایجاد کانونهای کوچکتر جز تفرقه وتشتت ونازلترشدن کیفیت حرفه ای نشر میوه ای دیگر ببار نخواهد آورد.
میوه عدم مشارکت وافتراق همان است که تا کنون چیده ایم . دستاورد برگزاری هجده نمایشگاه چه بوده است؟ چقدرنویسنده وناشررا در سطح داخلی وخارجی شناسانده است؟ چقدربازارنشررا به صنعت نشرنزدیک کرده است؟ چقدر پدیدآورندگان کتاب توانسته اند دراین همایش فرهنگی با مخاطبان خود به گفتگو بنشینند وارتباط دو سویه برقرار کنند؟ کدام کتاب، نویسنده و ناشر ما جهانی شده است؟
به نظر بنده یکی ازگروهای صنفی که می بایست درچگونگی برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب نقش تعیین کننده ای داشته باشد، مجموعه نویسندگان ومترجمان کشور هستند، که یکی از قدیمی ترین آنها یعنی کانون نویسندگان ایران اکنون برای نشست های ادبی خود با مشکل مواجه هستند درصورتی که سالن های همایش نمایشگاه بین المللی کتاب با 5/2ملیون بازدید کننده خاک می خورند.
البته اگرکاری چنین بزرگ را بدست یک مجموعه اقتصادی کوچک به نام تعاونی (آنهم به نام ناشران)سپرده شود، که درراس آن یک نظامی غیرناشرباشد، بهتر از این نخواهد شد.
تعاونی ناشران که عضو جدیدی را در خود راه نمی دهد، چگونه می تواند برای اعضای غیر عضو کار کند و تصمیم بگیرد، بدون آنکه نشانی از تبعیض در آن نباشد.
ناشران محترم فراموش نکره اند که پولهایشان را چندین وچند ماه نزد آقایان(تعاونی)جهت دریافت حواله کاغذ خوابانده اند وزمانی حواله رادریافت نموده اند که اگر درموقع واریز پول ، کاغذ آزاد خریداری می نمودند صرفه بیشتری داشت.
درست است که راههای ورودی کاغذ به بازار کشور زیاد است اما تعاونی که به نام ناشران شکل گرفته، با موجودی مبالغ واریزی ناشران که در صف هفت هشت ماهه کاغذ قرار می گیرند وهمچنین موجودی کاغذ یارانه ای آنها که می بایست با تصمیم وسیاست آقایان(تعاونی) وبدون نظارت کارشناسانه توزیع گردد، همچنین مجوز واردات کاغذ می تواند تاثیر تعین کننده ای بربازار قیمت کاغذ بگذارد.حال اگر این سیاستها بخواهد طوری طراحی شوند که فقط منافع این مجموعه کوچک یا مدیران آنها را تامین نماید، چنین وضعیتی قطعا به نفع بازار نشر نخواهد بود. نامه 165ناشردراعتراض به همین روند بوده است که خواستارحذف یارانه کاغذ شده اند.
آقایان تنها با در اختیار داشتن مجوز واردات کاغذ(که به نام صنف ناشران دریافت می نمایند) درشرایط انحصاری واردات، می توانند به مقصود خود برسند وبه همین خاطر زیر نامه ناشران برای توقف یارانه کاغذ را نیزبا خیالی آسوده امضاء می کنند. اما پرواضع است تا آنجایی که بتوانند به نام ناشران کاغذ وارد کنند در هر دو صورت حذف یا عدم حذف یارانه کاغذ می توانند ذینفع باشند. فقط بازنده ناشرانی هستند که جزخدا به جایی متکی نیستند. چنین نهادهای مدنی نیم بند، قبل از اینکه بازو وتکیه گاه شاغلین آن حرفه باشند وزنه ها و اهرم های تعادل دولت ها درکنترل مسائل ومشکلات خودشان به حساب می آیند.
شترسواری دولا، دولا نمی شود اگردولت ها می خواهند بخش خصوصی را قوی وفعال نمایند باید دست از سر تشکل های صنفی آنها بردارند. آنها را برای تصمیم گیری های صنفی آزاد بگذارند و مجموعه هایی را به رسمیت بشناسند که اکثریت اعضاء را به عضویت خود داشته باشند نه آنکه مجموعه هایی را به صرف یدک کشیدن نام شغلی یا حرفه ای، به عنوان نماینده شاغلین آن حرفه به رسمیت بشناسند. دولت می بایست برای ارتقاء کیفیت سطح تولید به جای میدان دادن به تعاونی ها که ذاتی غیر رقابتی دارند به اتحادیه های صنفی امکان دهد که فرهنگ رقابت سالم را درمیان اعضاء خود گسترش دهند. واین تنها ازراه توجه به اتحادیه های مشارکت زا وغیردولتی ممکن خواهد بود نه تعاونی هایی که اولا اقلیتی معدودهستند، ثانیا تشکیلاتی غیرتولیدی وغیررقابتی هستند که برای همیاری اعضاء پدید آمده اند.
انحصارواردات وتوزیع کالایی تولیدی (مثل کاغذ که مواد خام برای تولید کتاب است) و رقابتی (که کمیت وکیفیت کار ناشران را موجب می شود)، توسط تشکیلاتی مثل تعاونی که تشکیلاتی از جنس تولیدی ورقابتی نیست وگردانند گان آن لزوما شاغلین صنفی نیستند، می تواند مشکلات فراوانی را درتولید ورقابت وکیفیت کالاهای تولید شده ایجاد کند. چراکه تعاونی ها تشکیلاتی ذاتا مصرفی هستند.
تعاونی های تولیدی که درکشورما فعالیت دارند نمونه های نادری دردنیا محسوب می شوند، که امری رقابتی (تولید) را به تشکیلات غیررقابتی(تعاونی ها) سپرده است. البته موفقیت تعاونی های تولیدی به افرادی که درراس آنها قراردارند بستگی دارد وآنچنان ربطی به توانایی یا ناتوانی اعضاء ندارد ، یعنی در تعاونی ها هیچگونه تصمیم جمعی اتفاق نمی افتد که بخواهد ظفرمند باشد، امری که معمولا ازتشکلها ی جمعی انتظارمی رود.
درمورد قضیه کاغذ علی رغم اینکه بعضی از آقایان تمایلی به بحث پیرامون این "طلای سفید"ندارند ولی می توان امیدوار بود که تخلفات احتمالی با یک بررسی شفاف قابل تشخیص خواهد بود چرا که بودجه کشور "چین" نیست که نتوان حساب وکتاب پیرامون آنرا مشخص نمود بلکه با کمی صداقت همکاران و همیاری نهادهای مربوطه می توان درستی ها را از نادرستی باز شناخت، لذا به خاطر آنکه تخصیص دهنده، تحویل دهنده و تسویه کننده کاغذ تعاونی ناشران واداره ارشاد می باشند، ومقدار کاغذ اختصاص داده شده نیز درظرف این سالها مشخص می باشد، برای افشای دستان آلوده درقضیه کاغذ درخواست اینجانب از مسئولین وزارت ارشاد آن است که لطف کنند لیست دریافت کنندگان کاغذ همراه با مقدارکاغذ دریافت شده را منشر نموده تا موارد غیر متعارف آن از طریق کمیته ای از ناشران واقعی و فعال شناسایی شده و با متخلفین احتمالی برخورد متناسب صورت گیرد. قطعا مشخص خواهد شد، آنگونه که ادعا می شود فقط مشکل ازوجود چند ناشرمتخلف ناشی نمی شود بلکه مشکل ازجا یا جاهای دیگری است.
علاوه برموارد گفته شده، برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب نیز هرساله آشفتگی جدیدی پیدا می کند واین جمع معدود به نام اتحادیه ناشران در بازی قدرت نهادهای دولتی سردرگمی حاصل از این بازیها را به جان(ناشران) می خرند ومسئولیتی را می پذیرند که با شرایط پیش گفته، بیشتر،آن مسئولیت را ضایع می کنند.از چگونگی ثبت نام ناشران برای شرکت در نمایشگاه گرفته تا زمان ومحل برگزاری وشرایط وضوابط سخت آن همه وهمه نشان می دهد که آقایان حاضرند برگزاری نمایشگاه را به هر شکلی حتی به بدترین وجه برگزار نمایند. درصورتیکه یک اتحادیه قوی سراسری می بایست همه موارد فوق را یک سال قبل از برگزاری هر نمایشگاه با مسئولان امرروشن کند.اگرنتواند چنین کاری انجام دهد می باید از برگزاری چنین نمایشگاهی صرف نظر کند.
متاسفانه شرایط وضوابط سخت شرکت در نمایشگاه در پشت درهای بسته نوشته می شود. ودرهیچ سالی بدرستی اجرا نمی شود ونمی تواند اجرا شود. چرا که اکثریت ناشران ضوابط تعین شده را درست نمی دانند. ضوابط مذکور تنها با در نظر گرفتن دیدگاه عده انگشت شماری از ناشران تعیین می شود .این قضیه دو مطلب را به دنبال دارد اولا به فرهنگ ریاکاری ، تقلب ومخفی کاری دامن می زند ، دوما به آقایان مجری اجازه می دهد که در همان بدو شروع در مقابل درصد فراوانی ناشر متخلف بتوانند هرگونه خلاف احتمالی خود راپنهان نموده وبه هر اعتراضی تهدید تخلف از ضوابط و نداشتن شرایط بزنند. تا بتوانند صدای معترضین را خاموش و به اطرافیان خود که در هر دوره با آراء شان آقایان را به کرسی می نشانند امتیازات ویژه بدهند این وضعیت به ناشران نهیب می زند که حساب کار خود را بدانند. ودر مقابل عملکرد آقایان اگر رضایتمند باشند از امکانات بهره مند خواهند بود وگرنه باید از فعالیت نشر خداحافظی کنند.
بطور مثال به دلیل شرایط وظوابط غلط نمایشگاه بین المللی کتاب هرساله شاهد هستیم آن دسته از ناشرانی که تمایل ندارند کتابهایشان از غرفه های دیگری ارائه شود روز دوم وسوم نمایشگاه کتابهای خود را دربسیاری از غرفه ها می بینند واین بی نظمی به آن دلیل است که حق آندسته از ناشرانی که تمایل زیادی دارند که کتابهایشان از غرفه های بیشتری ارائه شود نادیده گرفته می شود وچون ناشران اخیردر اکثریت هستند همواره ما با نمایشگاهی روبرو هستیم که با ضوابط خشک وسختی که دارد بیشترین بی نظمی درآن رخ می دهد وآن ضوابط سخت بیشتر ابزاردست مجریان است که توسط آنها منافع خود را به پیش ببرند. این قضیه برای بسیاری از موارد اینچنینی صادق است.
موضوع دیگر اینکه تعین کنندگان شرایط وضوابط شرکت در نمایشگاه با در نظر گرفتن شیوه برگزاری نمایشگاههای معتبردنیا والگو برداری از آنها وبدون در نظر گرفتن ساختار حقوقی چنین نمایشگاههایی(که ناشی ازتوسعه صنعت نشر در آنهاست) تاآنجا پیش رفته اند که برای ابتدایی ترین "حق" یک تولید کننده یعنی چگونگی عرضه وفروش اموال تولید شده خود(کتاب) تعیین و تکلیف می نمایند ومعاملات وتوافقات مشروع بین ناشران را محدود ونابود می کنند وبنا به نظرتعداد اندکی از ناشران که نمی خواهند کتا بهایشان در غرفه های دیگری عرضه شود، حق اکثریت آنان که مشتاقانه می خواهند محصولاتشان به راحتی درغرفه های بیشتری در معرض دید بازدید کنندگان سرگردان قرار گیرد را زیر پا می گذارند، به این دلیل سست که نمایشگاه بازار مکاره نیست، باید در پاسخ به آنان گفت نمایشگاه یک ژست توخالی نیست. درکشوری که با 70 ملیون جمعیت تیراژکتاب درآن در حدود 2000 تا 3000 نسخه می باشد. نمی تواند کشورهایی را الگو قرار دهد که با تولیدات خود در سطح جهان تیراژ ملیونی دارند و مادر صنعت نشربه حساب می آیند وناشرش نیز که قویترین آنها با رانت وخریدهای کلان ویژه به جایگاهی دست یافته اند. نمی توانند ناشران خارجی را الگو قرار دهند که تو لیدا تشان در چرخه اقتصاد جهانی برای کشورش درآمد ارزی کسب می نماید. کدام عنوان کتاب این دسته از ناشران که در محافل خصوصی از قصد خود مبنی بر نابودی ناشران کوچک ونوپا سخن می گویند متقاضی جهانی دارد؟ وکدام مبلغ از درآمد ارزی کشور حاصل تلاش شبانه روزی آنهاست.از این دسته از ناشران می خواهم که برای خود هر ساله نمایشگاه اختصاصی برگزار کنند و فقط تولیدات خود را عرضه کنند و ببینند که چقدر متقاضی دارند. همه می دانیم که ناشران نور چشمی هستند که در سایه حمایت های بی دریغ اگر همه متراژ نمایشگاه بین المللی را به ایشان بدهی حرفی ندارند. فقط تنها مشکلی که دارند این است که هجوم هیجانی مردم را از کجا بیاورند مخصوصا که تولیداتشان در شرایط هیجانی خریدار بیشتری دارد. در پایان از همکاران می خواهم که دیدگاههای خودرا نسبت به وضعیت کنونی و عملکرد اتحادیه وتعاونی ناشران اعلام نمایند.
ادیب عزیزی
انتشارات متفکران