- هنر ما با جامعه جهانی همسو است
* نوگرایی در هنر مدرن نشانگر آن است که هنر جامعه ما با هنر جوامع جهانی همسویی دارد.
آیدین آغداشلو، نقاش معاصر، در گفتگو با خبرنگار تجسمی "مهر" با اعلام این مطلب افزود: "اگر بخواهیم سیر هنر مدرن را در سالهای 1320 شمسی به بعد در ایران بررسی کنیم باید بگوییم هنر در این دوران سعی میکند به جهان اطراف خود نزدیک شود. این قرابت به واسطه تکنولوژی و برخی تحولات اجتماعی و علمی رخ میدهد. مسلما زمانی که جامعه به فراخور وجود این تحولات که منشاء جهانی نیز دارند در حال شکلگیری است، هنر هم برکنار نمیماند. شما به نمونههای هنر مدرن مثل کانسپچوال و installation ها اشاره کردید و پرسیدید آیا هنر ایرانی گنجایش پذیرش این موارد را دارد یا خیر. در پاسخ باید بگویم نمونههای هنر مدرن در ایران به مثابه شعر نیمایی است. بنابراین اگر شعر نیمایی هرگز توسط نیما و پیروانش سروده نمیشد ما ناچار بودیم تا امروز به غزلسرایی بپردازیم! مسلما نه."
وی گفت: "میخواهم به این نتیجه برسم که همان اندازه که شعر توانست در ایران به دوره جدیدی برسد، در هنر نیز به همین ترتیب است. این مسائل و نوگراییها تماما نشان از این دارد که هنر جامعه ما با هنر جوامع جهانی همسویی دارد. البته خود تحولات نیز به نوعی زیر سایه هنر هستند. در واقع هنر پیشتاز در جهانی کردن مسائل هنری نقش بسزایی دارد. حالا اینکه ماندگاری کدامیک از این هنرها یعنی هنر سنتی و مدرن بیشتر است باید بیشتر بررسی و توسط صاحبنظران به چالش کشیده شود."
آغداشلو در واکنش به این جمله خبرنگار تجسمی "مهر" که امروز با وجود سوژههای تکراری در نقاشی مینیاتور و خیالیسازی، مخاطب دلزده میشود و از سویی زیرشاخههای هنر مدرن را متوجه نمیشود، بنابراین در یک سردرگمی به سر میبرد، تصریح کرد: "این پرسش به جایی است. زیرا مخاطب امروزی قطعا در یک نوع سردرگمی به سر میبرد. البته این را هم اضافه کنم که این سردرگمی فقط شامل آثار هنری نمیشود. اساسا جامعه ما در گیرودار معضلاتی است که در ارتباط با تجدد و سنت هستند. من تصور میکنم این پارادوکس و تضاد باید در اجتماع ما تحلیل شود. به هر حال مخاطب در حال طی کردن یک سیر بحرانی است و اگر بتواند در وجوه معاصر حرکت کند و فقط به دیدن صرف آثار هنری قناعت نکند، ازاین سردرگمی گریبانگیر نجات مییابد. به این ترتیب که با مشاهده اثر هنری به رمزگشایی بپردازد."
این نقاش باسابقه در خصوص خارج شدن از قالبها و سبکهای هنری خاطرنشان کرد: "امروز دوره سبکها در تاریخ هنر معاصر به سر رسیده و به آن شکل کاربردهای گذشته را ندارد. مثلاً نقاشی آبستره امروز یک قالب است و بیشتر نقاشان در این قالب به ارائه اثر میپردازند. اما هنرمند الزاما نباید قالب آبستره را بشکند و به چینش اشیا روی بیاورد. به هرحال این باید و نبایدها در هنر از جمله مواردی است که همیشه وجود داشته است."
وی در پاسخ به این پرسش "مهر" که چرا جایگاه نقاشیخط در ایران و اساسا حوزه هنرهای تجسمی رنگ باخته است گفت: "تصور میکنم نقاشیخط دیگر دوران اوج خود را پشت سر گذاشته و به یک سیر نزولی رسیده است. دلیلش هم این است که نقاشیخط دیگر در شکل و سطح امروز جای نگرفته است. از طرفی تجربه جدیدی از سوی هنرمند در این حوزه رخ نداده است. شاید هم حجم و توانایی هنرمندان نقاشیخط تا این اندازه بوده و هنرمندان نتوانستهاند به آن شکل که باید به این هنر تازگی بخشند."