پنجاه و هشتمين دورهء جشنوارهء بينالمللی فيلم کن علاقهای به سينمای ايران نشان نداد و سينمای ايران را برای حضور در ميان متفاوتترين آثار سينمايی جهان شايسته ندانست. سهم ايران از اين جشنوارهء جهانی پس از ۱۵ سال هيچ بود و اين مساله با واکنشهای گوناگون اهالی سينمای ايران روبه رو شد. هر چند برخی منتقدان سينمايی جهان در اين باره گفتند که سينمای ايران هر چه داشته چند ماه قبلتر در جشنوارهء برلين خرج کرده بود و ديگر فيلم جذابی برای ارايه به کن نداشت. ايرانيان که در دورهء پنجاه و هشتم بيش از ۴۰ فيلم بهاين جشنواره ارايه کرده بودند، سرخورده فقط به حضور در بازار جهانی اين جشنواره اکتفا کردند.
اما انگار بار ديگر جشنوارهء سينمايی کن به سينمای ايران روی خوش نشان داده است و دعوت از سينمای ايران را آغاز کرده است. کيارستمی فيلمساز متفاوت سينمای ايران که راه بسياری از جشنوارههای خارجی را برای ديگر هموطنان فيلمساز خود باز کرده است، اين بار نيز قفل اين در را که به نظر میآمد تا مدتی بسته خواهد ماند، گشود.
«گريه» کيارستمی برای کن
کيارستمی به دعـوت بـرگزارکنندگان جشنواره کن فيلمیرا خواهد ساخت، اين فيلم سه دقيقهای به احترام سينما با حضور ۲۰ بازيگر زن ايرانی از چهار نسل ساخته میشود. در «گريه» آنها هر کدام ثانيههايی میگريند و شايد از سينما بگويند. اين فيلم برای پخش در سـالنهای سينما در طول برگزاری جشنوارهء کن ساخته میشود. کيارستمی و چند کارگردان مطرح سينمای جهان برای ساخت اين گونه فيلمها برای جشنواره کن دعوت شدهاند.
کيارستمی از جمله با افتخارترين اهالی سينما در کن است، آثارش بارها جايزهء کن را گرفته و دو سال قبل نيز داور اين جشنواره بود. جشنوارهء کن سال ديگر در ۱۶ تا ۲۷ میبرگزار میشود.
کيارستمیاز صبح روز دوشنبه ساخت اين فيلم را در کاخ ملت سعد آباد آغاز کرده است. در اين فيلم هديه تهرانی، هانيه توسلی و ... از جمله بازيگران هستند.
کاخ سعدآباد و فرش
کيارستمی، بيش از سه ماه است که دوشـنبـههـای خـود را در ایـن کاخ میگذراند. او در اين روزها به کاخ سعدآباد میرفت و بيش از ۴۰ نفر از علاقهمندان سينما را آموزش میداد. کارگاههای آموزشی سينما که در اين مکان برگزار شده بود، دومين کارگاه سينمايی کيارستمیبود. اما او بار پيش که آن را برای انجمن مستندسازان برگزار کرده بود، نيمه کاره رهايش کرد. برگزاری کارگاه مستندسازی با حضور کيارستمی برنامهای بود که اسفند ۸۳ آغاز شد و در فروردين ماه ادامه پيدا کرد اما به دنبال اتفاقات گوناگون انجام آن به تعويق افتاد. در آن دوره قرار بود ۲۵ مستندساز جوان در پايان پنج جلسه کارگاه آثار خود را دربارهء موضوعی که کيارستمی تعيين میکند، بسازند که به آن مرحله نرسيده برگزاری کارگاه متوقف شد. اما اين بار با همراهی موسسهء کارنامه کلاسها برگزار شد و پس از آن که آنجا کلاسهای تئوری سينما آموزش داده شد، اينبار بخش عملی و تئوری آن در اين کارگاه با ساخت فيلم در مورد «فرش» ادامه پيدا کرد. فرش موضوعی است که کيارستمی چندی قبل فيلمی در مورد آن ساخت.
البته کيارستمیدر اين کارگاهها اعلام کرد که ساخت فيلمها در اين کارگاهها دربارهء «فرش» هيچ ارتباطی با آن فيلم کوتاهی که دربارهء فرش در آن پروژه ساخته، ندارد. کيارستمی فيلم خودش را چندی است به پايان رسانده است. به پيشنهاد کيارستمی به دليل اين که فرش يک موضوع ايرانی است و همه از آن به گونهای خاطره دارند، دانشجويان دربارهء آن فيلم میسازند.
در طول اين ۱۲ جلسه هر دانشجويی در اين کارگاه، بين دو تا سه فيلم يک تا پنج دقيقهای ساخت و در نهايت تعداد فيلمهايی که ساخته شد به ۸۷ فيلم رسيد. در روزهای پايانی کارگاه بيشترين بخش کلاسها به نمايش فيلمها اختصاص داشت. اين کارگاه در روز سه مهر به نمايش هفت فيلم برتر اين هنرجويان، اختصاص داشت.
او در جلسهء آخر، اين کارگاه را بهترين تجربهاش در برگزاری کارگاههای فيلم سازی دانست و در مورد دليل اين موفقيت به ميراث خبر گفت: «مدت اين کارگاه سه ماه بود، درحالی که کارگاههای ديگر معمولائ ۱۰ روز به طول می انجامد. بنابراين بچهها فرصت بيشتری داشتند. هفتهای يک روز هم در کلاس شرکت و در طول هفته تمرين میکردند.»
کيارستمی اما دليل ديگر را به استعداد ايرانيان نسبت داد: «بايد بگويم جوانان ايرانی حقيقتائ با استعداد هستند.»
او هرچند رضايت خود را از ساخت چنين فيلمهايی ابراز کرد، اما پيش از نمايش فيلمهای منتخب، در خطاب به شاگردانش از نحوهء گزينش اين فيلمها انتقاد کرد: «فيلمها خوب بود و من از همه راضی هستم اما بايد دوباره آنها را بازبينی و از نو رای گيری کنيم.»
دوره بعدی دماوند
کيارستمیجايزه و افتخارهای زيادی در سينمای جهان کسب کرده بنابراين وقتی خبر رسيد قرار است کارگاه برگزار کند، بسياری برای شرکت در اين کارگاه شـتـافتنـد و هـر دوشنبه بر تعداد علاقهمندان اضافه شد. به گفتهء شادمهر راستين همه میآمدند و کيارستمیفقط يک شرط گذاشته بود: «هر کس ديرتر از ساعت ۱۰ بيايد بايد ورودی کاخ را بدهد.» او هيچ کس را از ورود به کلاسهايش منع نکرد و هر بار که گفته شد کسی را حذف کند، نگذاشت.
کـیـارستمـی،هـرساله کارگاههای مختلف فيلمسازی در دنيا برپا میکند، در روند برگزاری آن کارگاهها به دفعات با ایـن سـوال مواجه شده است که آيا کارگاههای فيلمسازی در ايران برپا خواهد کرد؟ سرانجام اين سوال و دغـدغـه، منجـر به بـرگزاری کارگاه فيلمسازی در کاخ سعدآباد شد که شاگردان آن، دانشجويان رشتهء سينما و علاقهمندان آن بودند.
آنان در اين کارگاه به قول خودشان ياد گرفتند در کمال ايجاز و سرعت و با کمترين هزينه خواستههای خود را بيان کنند. بدون تکلف، با دقت و سرعت آموزه آنان بود از کيارستمیکه با برخورد آزادمنش همه را در جمع خود پذيرفت و تاکيد کرد هر کس میتواند راه خود را پيدا کند. خودش میداند که برای چی آمده است.
شب دوشنبه ۱۰ مهر فرصتی بود کهاين دانشجويان در موزه سينما دور هم جمع شوند و گواهينامههای خود را با امضای کيارستمیدريافت کنند. گواهی نامهای ساده فقط با يک امضای با ارزش. در اين شب آخر بسياری به دعوت کيارستمیآمده بودند، مثل آغداشلو که گواهی نامهها را با روی خوش میداد، مهمانان ديگر هم بودند، زرين کلک، جعفر پناهی، بيژن ميرباقری، بهروز افخمیو بازيگرانی مثل فاطمه مـعتمـدآريا، مهتاب کرامتی و پگاه آهنگرانی .
اين کارگاهها قرار است ادامه داشته باشد و بعد از پايان دورهء اول با موضوع «فرش» طی روزهای آينده، اين کارگاه با تعطيلی چند ماهه در دورههای بعدیاش نيز با حضور کيارستمی و ساخت فيلمبا موضوع ديگری که اين بار به دماوند اختصاص دارد، ادامه خواهد داشت.
سينما هست يا نه
شرکتکنندگان در اين کارگاه يک دغدغه داشتند. دغدغهای که با کيارستمی در مـیـان گذاشتند: «آيا آنچه ما میسازيم سينما است.»
پاسخ کيارستمیاين بود: «کارهايی که ما کردهايم و گذاشتهايم کنار. حالا نوبت ديگران است تا بگويند آيا اين سينما هست يا نه. راستش خود من نمیدانم آيا اينها سينما هست، ويدئو آرت يا چيز ديگری است.»
شايد برای پاسخگويی بهاين مقوله بود که فيلم پنج را برای نمايش در اين شب انتخاب کرده بودند; چرا که به قول کيارستمیکه در اين جمع حضور داشت: « پنج هم از اين مقوله است. اگر بخواهيم از منظر فيلم نامه و داستان و بازيگر با آن برخورد کنيم، تحمل نمیشود کرد. من میتوانستم اين فيلم را کوتاه کنم اما نخواستيم، گذاشتم به اختيار تماشاگر کـه هـر کجا که خواست بخوابد و چشمانش را ببندد . چون مطمئن هستم هنگامیکه بيدار شويد آرامش خواهيد داشت. پس اگر در طول آن بخوابيد من نـاراحت نمیشوم. هرجا خواستيد چشمانتان را ببنديد.»
«پنج» آرامشی برای يک پايان
«پنج» فيلمی بود که در سال ۲۰۰۳ به مناسبت بزرگداشت اوزو در ژاپن ساخته بود. اين فيلم، پنج برداشت کوتاه بود از دريا، آرامش که با صدای دريا همراه بود، صدای باران و صدای جيرجيرکها و مرغابیها و اردکها.
در ساخت اين فيلم جعفر پناهی، سيف الله صمديان و عليرضا شجاع نوری شرکت داشتند. اولين بخش دربارهء تکه چوبی برکنارهء دريا بود. اين بخش را پيش از ایـن کيارستمیدر نمايشگاه هنر مفهومیدو سال پيش به نمايش گذاشته بود. دوربين اين قطعه چوب را دنبال میکند . قطعه چوب در برخورد با امواج دريا بهاين سو و آن سو میرود و شکسته میشود و سرانجام بخشهايی از آن باقی میماند و ساحلی شنی و دريا، آب و يک آرامش.بخش بعدی اما دوربين ثابت است بر کنارهء دريا. بر پلی که بر دريا قرار دارد با نردههای سفيد که ژاپنیها از کنار آن عبور میکنند. پيرمردان و پيرزنان. مردان و زنان و گاه کودکی رد میشود. دوربين را بعضیها میبينند که ثابت است. گاه نيز به دريا توجه میکنند. دريا برايشان عادی شده اما نه برای تماشاگر، اين قطعه دريا که بخشهايی از آن ديده میشود هنوز عادی نيست.
بخش بعدی چند سگ کوچک بر کنار دريا هستند. میخوابند، بيدار میشوند، حرکت میکنند و اين طرف و آن طرف میروند. خيلی کوچک هستند و عظمت دريا خود را نشان میدهند. بار ديگر حيوانات، اين بار مرغابیها و اردکها هستند که با عجله و شتاب بهاين طرف و آن طرف میروند. يک بار از يک سو و بعد باز میگردند. هر بار شتاب دارند در رفتن. باز هم دوربين ثابت است. بخش آخر اما شب است و تاريک و هيچ چيز ديده نمیشود. زمان درطول چهار قسمت قبلی گذشته است ازصبح زود آغاز شد تا به اکنون و شب تار رسيد. اما اين بار در کنار يک برکه که تصوير ماه بر آن افتاده است. ماهی که گاهی با ابری پوشيده میشود و همه جا سياه میشود. صدای قورباغه و جيرجيرکی که با هم قال و مقال دارد شنيده میشود. رعد و برق که زمانی قطرات باران را نشان میدهد تنها روشنايی اين بخش است. قال و مقال اين دو ادامه پيدا میکند و گاه صداها باعث خنده حاضرين میشود. سرانجام تاريکی و آرامش برای پايان پنج.
ديدار با کيارستمی، زمان نامعلوم
بـیـــش از ۱۳ ســـال اســت از کيارستمیفيلمیدر ايران اکران نشده است. مشق شب او ۱۵۰ هزار تومان در آن سالها فروخت. کيارستمی اينک يک نام آشنا و متفاوت سينمای جهان است و البته از هر فرصتی استفاده میکند تا با ايران در ارتباط باشد. از برگزاری نمايشگاه عکس و چاپ کتاب گرفته تا ...
اما او در آن سوی آبها بيشتر مورد استقبال قرار میگيرد و دولتمردان ايرانی جايی برای او در ايران قرار نمیدهند. هر چند او گاهی نامش در ايران شنيده میشود. اوايل مهرماه نـمـايشگـاه مشتـرک آثـار او و «ويکتور اريسه» همتای اسپانيايیاش در مادريد به پايان رسيد در حالی که علاقهمندان به دنيای هنر و سينما در اين کـشـور اروپـایـی، عنـوان «هنرمند افسانهای» را بر او نهادهاند.
به گزارش ايرنا، اين نمايشگاه با عنوان «مکاتبات عباس کيارستمی - ويکتور اريسه» سيزدهم تيرماه به مدت ۸۰روز در مرکز فرهنگی «کاسا انسنديدا» در پايتخت اسپانيا آغاز شد و به گفته مسوولان برگزاری آن، بيش از ۶۰هزار نفر از آن ديدن کردهاند.
کيارستمی و اريسه که بااختلاف يک هفته در سال ۱۹۴۰ميلادی در دو نقطه دور از هم (ايران و اسپانيا) ديده به جهان گشودند، سالها پيش از طريق دنيای سينما همديگر را شناختند و با آنکه زبان یـکـديگر را نمیدانند اما از طريق مکاتبات غير نوشتاری و مراودات خويش، نگاه مشترک خود به مقوله انسان و طبيعت راترويج میکنند. به همين دليل، نمايشگاه آنان نه تنها نامههای مـبادله شده ميان اين دو کارگردان «مـستقــــــــل»، «مــــقـــــــاوم» و «مـخالفهاليوود» را که به صورت غيرنوشتاری و در قالب فيلمهای کوتاه است، در خود جای داده، بلکه نگاه آنان به مسايلی چون کودکی، طبيعت، مردم، راهها، مناظر، درخت، سکوت و مانند آن را که در فيلمهايشان هويدا است، از طـریـق بـرشهـايی از آثارشان به علاقهمندان معرفی میکند. نمايشگاه با موزهء «تنه درختان کاغذی» که دارای اندازهء طبيعی يک درخت هستند آغاز میشد تا ديدگاه طبيعت گرايانهء اين دو کارگردان سرشناس را به بازديدکنندگان يادآور شود. اين بخش «جنگل بیبرگ» نـام داشـت. ایـن درختان نمايی از جنگلهای طبيعی کنار خانه کيارستمی در ایـران است که با ظرافت، همهء برجستگیهای روی تنهء درختان حتی يادگاریهايی که روی آن نوشته شده است، را به نمايش میگذاشت. پس از آن، بخشهای اصلی نمايشگاه آغاز میشد که دارای دو ورودی بود. يک ورودی برای آثار کيارستمی تعبيه شده و ديگری به آثار اريسه تعلق دارد به گونهای که اگر از بخش کيارستمی وارد شوی، ابتدا، نمايشگاه طرحها و تصاوير سياه و سفيد او از طبيعت بود، سپس برشهايی از فيلمهای کوتاه و بلندش که در اتاقکهای تاريک سينمايی به روی پرده رفته بود و سرانجام در بخش سوم مجموعه اشتراکات فکری و هنری او از طريق مقايسهء برشهای فيلم و نيز «فيلمهای کوتاهی» که آن را به عنوان زبان گفت وگو با يکديگر برگزيده بودند، قرار داشت. همچنين کيارستمی در مهر ماه سال جاری در شانزدهمين فستيوال فيلم جنوبی نروژ، کارگاه آموزشی در کنار نمايش فيلمهايش برپا خواهد کرد.
شانزدهمين دورهء جشنوارهء «اسلو» که امسال بر روی فيلمها و فيلمسازان ايران تمرکز دارد، از پنجم تا پانزدهم اکتبر (مهرماه) در شهر اسلو نروژ برپا میشود و عباس کيارستمی کارگردان و عکاس ايرانی در اين فستيوال، کارگاه آموزشی دربارهء فلسفه و متدهای کاریاش در فيلمسازی برپا میکند.