- نويسندهها به فرم و محتواهای بیدردسر روی آوردهاند
خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
به گفتهی محمد شمس لنگرودی، امروز ديگر تقاضايی برای کتاب وجود ندارد.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، متذکر شد: مردم خستهاند، حوصله ندارند و افسردگی بر جامعه حاکم شده است که در نتيجه ترجيح میدهند به چيزهای راحتتر و سبکتری مثل فيلم ديدن روی بياورند که انرژی زيادی احتياج نداشته باشد.
او نوع کارهای نويسندگان را در موضوع کتابنخوانی جامعه خيلی مؤثر ندانست و گفت: نوع کارها تأثير چندانی ندارد، چرا که کتابهای بازاری در آمريکا يک ميليون تيراژ دارند و اينجا حداکثر ۱۰هزار نسخه منتشر میشوند که باز هم در برابر جمعيت ۷۰ميليون نفری چيزی نيست، و فقط نسبت به تيراژ کتابهای جدی بالاتر است.
شمس لنگرودی ديگر علت رويکرد پايين را به مطالعه در کشورمان اينطور توصيف کرد: جامعهی ما وارد مدرنيته و تجدد نشده، بيشتر شفاهی هستيم و دوست داريم از راديو، تلويزيون و يا منابعی بشنويم. خواندن به فرديت، استقلال رأی و شخصيت برمیگردد که اين بايد در جامعهی ما بهوجود بيايد. البته زمانی در سال ۶۷ وضع کتابخوانی خيلی عالی شده بود و زياد هم نوشته میشد.
او در ادامهی اين موضوع يادآور شد: وقتی خواننده زياد باشد، بين اهل هنر هم رقابت ايجاد میشود. اما وقتی مردم از ادبيات دور میشوند، نويسندهها هم در خود فرومیروند و بيشتر به فرم و محتواهای بیدردسر مثل عرفانهای زايد آبکی روی میآورند. امروز خيلی از نويسندههای ما دچار نوعی بيماری صوفيزم شدهاند که همهی اينها ناشی از شکست است. اين نوشتهها داستان نمیشوند و مردم هم به خواندنشان علاقهای ندارند.
شمس لنگرودی با اشاره به اوج گرفتن داستاننويسی ما در سال ۶۷ گفت: آن زمان رمانهايی مثل "رژه بر خاک پوک"، "سمفونی مردگان" و "اهل غرق" منتشر شدند که همه به تاريخ ايران نگاه داشتند و بدون اينکه متوجه باشيم همه اين تايخ را مورد بازنگری قرار داده بوديم. وضعيت و خيزش جديدی بهوجود آمده بود، اما آرامآرام همهچيز تغيير کرد و تقاضا برای کتاب پايين آمد که حالا به نقطهی اوج رسيده است. نويسندهها درونگرا شدهاند و به عرفان خالهزنکی روی آوردهاند. حالا همه ادای حلاج را درمیآورند که اين کارها راه به جايی نمیبرند.
او در ادامه تأکيد کرد: مردم هم بیانگيزه شدهاند و از خواندن نتيجه نمیگيرند. يوسا در "جنگ آخرالزمان" جامعهی خودش را با خلاقيت ويژهای تصوير میکند و يا از دلايل برندهی نوبل شدن اورهان پاموک، ارايهی تصوير خلاقانه و منحصر بهفردی از جامعهی ترکيه اعلام شد، که مردم هم دوست دارند فضاهای تازهای ببينند.
وی همچنين متذکر شد: چاپ اول کتابهای پاموک ۵۰هزارتاست که اين را حداقل صدهزار نفر میخوانند، و اينطور نويسنده احساس میکند اين جمعيت پشت او هستند و با اعتماد بهنفس بيشتری کار میکند.
شمس لنگرودی البته تأکيد کرد که در اين بين، نويسندههای ما را محکوم نمیکند و وضعيتی را محکوم میکند که باعث ايجاد اين داستانها شده است.
او همچنين سه کتاب شامل رمان "دايرهی بیپايان"، مجموعهی شعر "ملاح خيابانها" و يک گفتوگوی بلند را برای انتشار آماده دارد که گفت، در اين وضعيت، فعلا قصد ندارد آنها را برای کسب مجوز نشر ارايه دهد و البته اشاره کرد که احتمال دارد سايتی راهاندازی کند و همهی کارهايش را آنجا عرضه کند.