خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: اورهان پاموک برنده نوبل ادبيات ۲۰۰۶ گفت: ادبيات فارسی از مولوی گرفته تا عطار و غيره تاثير به سزايی در شعر مدرن ترکيه داشته است.
توجه اورهان پاموک به ادبيات سنتی و مدرن ايران امری بديهی است. سفر او به ايران در حدود سه سال پيش و نوشتن کتاب "نام من سرخ است" که در درون آن به تمجيد از هنر و ادبيات ايران پرداخته و به نوعی نقاشی تبريز را مايه افتخار هنر آسيايی در برابر غرب توصيف کرده، از جمله مسائلی است که اشراف و توجه او را به هنر ايران يادآور می شود. او در اين کتاب حتی بارها و بارها از استاد بهزاد در فصل های مختلف به نيکی ياد کرده است. پاموک که اشعار سنتی ايرانی را مطالعه کرده، مولانا را شاعری ايرانی دانسته است.
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: ادبيات چطور می تواند به انسان جهان صنعتی و مدرن کمک کند؟
- اورهان پاموک: ما نبايد به ادبيات به مثابه پديده ای بنگريم که به مردم کمک می کند؛ "کمک" واژه فراتری است. ادبيات توصيف ساير مردم بوده و کارش اين است که به ما شناختی مناسب از مردم بدهد. ادبيات ما را ياری می کند تا مفهموم زندگی را حس کنيم. ادبيات لذت خواندن را در ما ايجاد می کند و اينها تنها کمک هايی است که می توان از ادبيات اخذ کرد.
* وضعيت ادبيات جهان را چطور می بينيد؟
- تا اين اواخر تمدن غرب جای پای محکمی در جهان باز کرده بود. "ادبيات جهان" در حقيقت در ادبيات اروپا خلاصه می شد. اما الان همه چيز درحال دگرگونی است. نويسندگان آسيايی به خصوص نويسندگان چينی، هند و ايرانی رفته رفته خود را وارد ادبيات جهان می کنند. ديگر ادبيات جهان فقط ادبيات اروپا نيست.
* برخی از منتقدان معتقدند که شما شيوه جديدی از رمان را خلق کرده ايد؛ مثل شيوه نوشتاری شما در "نام من سرخ است". اين شيوه را از کجا الهام گرفته ايد؟
- روش من در ادبيات خودم به اين شکل است که تکنيک های روايی پست مدرن را با ادبيات سنتی ترکيه ترکيب کرده ام. در "نام من سرخ است" تمام تلاش خود را کرده ام تا اين دو را با هم ترکيب کنم تا بتوانم يک رمان مدرن اروپايی و تجربی بنويسم. روش من در نوشتن رمان را می توان در اين جملات خلاصه کرد: سعی می کنم چيزهايی را که هيچ وقت با هم همخوانی نداشته اند ترکيب کنم و اين کار را با سبکی خاص انجام دهم.
* شما را يک رمان نويس سياسی می دانند. يک رمان چطور می تواند سياست را از طريق داستان به نحو احسن انتقال دهد، درحالی که قضاوت شخصی نمی تواند در سياست درست يا غلط باشد.
- من رمان نويسی سياسی نيستم. من يک رمان سياسی به نام "برف" نوشتم که آن هم به دليل شرايط جهان و به خاطر احساس خودم نسبت به وضعيت اسلام در جهان غرب نوشتم. اين رمان هم پرفروش شد اما با اين حال من خودم را رمان نويس سياسی نمی دانم. حتی رمان برف هم درحالی که رمانی سياسی است به اصول اخلاقی و جستجوی خوشبختی در دوران بدبختی هم می پردازد.
* در مصاحبه ای که با گاردين داشته ايد، گفته ايد که از ادبيات سنتی عربی و فارسی به خصوص در نوشتن "کتاب سياه" تاثير پذيرفته ايد. چقدر با ادبيات ايران آشنايی داريد؟
- ادبيات فارسی از مولوی گرفته تا عطار و غيره تاثير به سزايی در شعر مدرن ترکيه داشته است. اما من روی فرهنگ کلاسيک فارسی خوب کار نکرده ام و تنها آنها را خوانده ام. بيشتر اشعار مولوی، سعدی و ساير شاعران ايرانی را با ترجمه های انگليسی و ترکيه ای خوانده ام. در ادبيات مدرن ايران هم "بوف کور" را خوب خوانده ام که اثری بی نظير است.
* تاثير ادبيات سنتی را بر ادبيات مدرن چگونه ارزيابی می کنيد؟
- معيار خاصی برای اين ارزيابی وجود ندارد. هميشه نويسندگان - به خصوص نويسندگان غيرغربی - با چالشی عمده روبرو بوده اند. ادبيات کلاسيک و رمان چنان قوی عمل می کنند که هيچ وقت اين نگرانی وجود ندارد که هويت ملی از دست برود، بلکه عمده نگرانی ناشی از اين است نويسنده نتواند مسائل درونی و روح ملت ها را به خوبی انتقال دهد. بيشتر اوقات نويسندگانی که به ادبيات جهان توجه داشته اند، نگران سنتهای خود بوده اند، چون سنن خود را دوست داشته و به آن علاقمندند. اما نگرانی آنها اين است که چطور می توانند سنت و گذشته ای را که به آن تعلق دارند، به جهانيان منتقل کنند. البته مدرنيته تمام هنرهای سنتی، صنايع و شيوه های توليد را نابود کرده است. برای مثال همانطور که من در "نام من سرخ است" آورده ام، سنت نقاشی ايرانی – عثمانی با ظهور نقاشی غربی پس از رنسانس از بين رفت؛ اين چيزی است که من درمورد آن يک کتاب نوشته ام اما عموميت دادن آن و تحليل تاثير سنت بر مدرنيته يا عکس آن بسيار سخت است.
---------------
گفتگو و ترجمه: احسان لامع