ابوالحسن نجوا
کارشناس موسيقی
پس از سی سال قطعه حصار و سواران دشت امید، از ساخته های حسین علیزاده از سوی گروه ۲۴ نفره خورشید به سرپرستی مجید درخشانی، در تالار وحدت بازنوازی شد.
دراین کنسرت که در سه شب اجرا شد، حسین علیزاده در شب آخر به دیدن این کنسرت آمد و گفت که اجرای این قطعات خاطرات فراوانی را برای وی زنده کرد.
مجید درخشانی که سی سال قبل به عنوان نوازنده ای جوان، وظیفه نواختن سنج را در اجرای این قطعه برعهده داشت، لحظاتی پیش از اجرای قطعه، دوباره سنج را بر دست گرفت و گفت که به یاد آن دوران و با کسب اجازه از حسین علیزاده می خواهد یکبار دیگر سنج نوازی این قطعه را عهده دار شود.
وی همچنین گفت که دو قطعه حصار و سواران دشت امید مبتنی بر ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی اند که با ریتم های ادواری آمیخته شده و از نبوغ آهنگسازی سرشار از حس و طراوت و تکنیک حکایت می کند و یاد آور دوران پر شکوه موسیقی ایران در دهه پنجاه است.
دوقطعه "سواران دشت امید" و "حصار" از جهاتی نقطه عطفی در کار حسین علیزاده و موسیقی ایرانی به شمار می روند. این قطعات در سال های ۵۶ و ۵۷ در پادگان فرحآباد ساخته شد، زمانی که علیزاده سرباز بود و به گفته خودش نت به نت این قطعات و حتی نحوه نگارش آن را به یاد دارد.
علیزاده می گوید که سواران دشت امید، شروع جدید ترین کار جمعی وی بوده است.
بعد از این دوره است که به نظر می رسد علیزاده مسئله ابزار و نوع استفاده از سازها و این که این سازها در خدمت انتقال چه مفهومی باشد، را برای خود حل می کند.
استفاده از فرم های مختلف در آثاری چون دلشدگان، نی نوا، موسیقی فیلم گبه و نیز آوای مهر نمونه ای از تجربه های علیزاده در استفاده از امکانات موسیقی در سطوح جهانی تا ایرانی برای انتقال دیدگاه خود به عنوان آهنگساز است.
علیزاده در سواران دشت امید به دنبال بیان انقلابی و رزمی با موسیقی بوده است و چنانکه خودمی گوید: "چون درایران غالبا به موسیقی ای که شعر در آن حضور دارد موسیقی انقلابی می گویند، من می خواستم چنین تصوری را از بین ببرم و ثابت کنم که قطعه بدون کلام هم می تواند چنین مفهومی را انتقال دهد و قطعه سواران دشت امید با چنین رویکرد و هدفی ساخته شد."
ماجرای ساخت قطعه حصار اما شنیدنی تر از قطعه قبلی است.علیزاده این قطعه را به زندانیان سیاسی دربند رژیم شاه هدیه کرد.علیزاده چنان که خود می گوید در ساخت این قطعه از خاطرات دوران کودکی اش از آیین های مذهبی الهام گرفته بود.
وی که دوران کودکی اش را در محله سید نصرالدین تهران گذرانده است و مدرسه اش در نزدیکی بازار تهران بود، تصویرهای ذهنی فراوانی از دوران کودکی دارد که برخی از آنها بعدها ، همانند قطعه حصار ، الهام بخش وی در ساخت موسیقی شد.
وی برای قطعه حصار از مراسم زنجیر زنی روز عاشورا الهام می گیرد و می گوید که قطعه حصار از دریچه گوش شنونده ای روایت می شود که در گوشه ای از میدان ناظر ورود و خروج دسته های سینه زنی و زنجیر زنی است و جالب این که خروج این دسته ها در انبوهی از گرد و خاک و غبار محو می شوند و من برای این قطعه پایانی خاص ننوشته ام، بلکه پایان بندی این قطعه به گونه ای است که نشان دهنده همین محو شدگی دسته هاست که گویی ناظر این مراسم صدای سنج و ضرب زورخانه را همراه با دورشدن این دسته هامی شنود تازمانی که محو ودرغبار گم شوند.
حصار که قطعه ای ۲۰دقیقه ای است، در دو بخش ساخته شده است. بخش اول فضایی حماسی دارد و ریتم کار تند و رزمی است و و سازهایی چون تار و ضرب زورخانه ( که سی سال قبل بهمن رجبی نواختن آن را برعهده داشت) نقش هایی محوری در این بخش دارند.
بخش دوم کار اما ریتمی سنگین و اندوهناک دارد که برگرفته از ریتم های مذهبی چون تعزیه و نوحه خوانی است و در همین بخش است که بیژن کامکار قطعه ای با ضرباهنگ کند را در گوشه حصار از دستگاه چهارگاه روی شعر معروف هوشنگ ابتهاج (سایه) می خواند.
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه ها پرخون کنید
وز خون دل چون لاله ها رخساره ها گلگون کنید
آمدیکی آتش سوار، بیرون جهید از این حصار
تا بردمد خورشید نو، شب را زخود بیرون کنید
قطعه حصار اما در اجرای سی سال بعد خود تکخوان نداشت، و تنها فریبا داودی به عنوان همخوان زن اشعار بالا را با گروه خواند. ضمن آنکه بخشی از شعر( آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید) که در قطعه اصلی در آواز حصار و با صدای بیژن کامکار اجرا می شود، در این اجرا تنها با نی نواخته شد.
تفاوت اصلی این اجرا با اجرا های قبلی در اضافه شدن سازها بود وگرنه مجید درخشانی چه در سازبندی و چه در محتوای اثر سعی کرد به همان نسخه اصلی وفادار بماند و تنها اجرایی کلاسیک از آن ارائه کند.