دوشنبه 10 دي 1386

بدرود، همسفر، شعری از بابک پايدار به ياد ژاله اصفهانی

به ياد ژاله اصفهانی : شاعر اميدها و آرزوها

بدرود، همسفر

ديدی چه ناگهان گل ما چشم بست و رفت
چون لاله ای برابر طوفان نشست و رفت

جانی که بود شمع شب افروز هر ديار
در رهگذار باد درخشيد و رَست ورفت

سرشار از ترانه و عشق و اميد بود
در انتظار صبح، چه شبها شکست و رفت

پر شورتر کنون، بسَرائيد بلبلان
مرغ صدا طلائی من، خواند و جست و رفت:

در آسمان، شقايق خورشيد، ماندنی ست
ابر است آنچه سست بر آمد گسست و رفت

بابک پايدار

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/35410

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بدرود، همسفر، شعری از بابک پايدار به ياد ژاله اصفهانی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016