چهارشنبه 26 دي 1386

زندگی ما در روزمرگی دچار سانسور شده است، گفتگوی پيام رهنما با بهرام بيضايی، روز آنلاين


بهرام بيضايی يکی از فرهيختگان هنر ايران زمين است که همواره آثار درخشانی به عرصه هنرهای نمايشی ايران اهدا ‏کرده است. او که از معترضان هميشگی به نابسامانی ها، سانسور و بی عدالتی است، اين بار با اجرای نمايش «افرا» ‏شکلی جديد از اعتراض را بر صحنه آورده است. با وی از اين نمايش سخن گفته ايم. بيضايی از مشکلات آخرين ‏اجرای خود گفته و اينکه:‏‎ ‎‏"تا لحظات آغازاجرا، هنوز منتظر بودم تا رفتار ناشيانه ای از هر يک از مديران سربزند ‏و باز هم جلوی اجرا گرفته شود." متن اين گفت و گو در پی می آيد.‏

‎‎آقای بيضايی چه شد که تصميم گرفتيد "افرا" را در تالار وحدت تهران اجراکنيد؟‎
ببينيد، اين در واقع تصميم قطعی خودم نبود. برای اجرای افرا می شد از سالن کوچک تری در جهت فضا سازی ياد شده ‏در خود نمايشنامه استفاده کرد اما وقتی گفتند برای اجرای شما تماشاگران زيادی می آيند و ممکن است خيلی از مشتاقان ‏نتوانند کار را ببينند، سالن بزرگ تری انتخاب کردم. با اين تغيير، تمرينات و شکل اجرايی متناسب با اجرا هم کمی فرق می ‏کرد و ما بايد تمرين می کرديم تا حال و هوای سالن مورد نظر، دستمان بيايد. البته ابتدا قرار بود اين نمايش را در سالن ‏اصلی تئاتر شهر اجرا کنم، ولی به دليل تعميراتی که به نظر تمامی هم ندارد، در نهايت تالار وحدت جهت اجرا انتخاب ‏و تحويل داده شد.‏

‎‎اين جابه جايی ها لطمه ای هم به روند تمرينات شما وارد آورد؟‎
دکور و وسائل صحنه، که دو بار جا‌به‌جا شد، حسابی صدمه ديد و ما مجبور شديم آن را تعمير کنيم. از طرف ديگر از ‏آن‌جا که مسير حمل دکور به تئاتر شهر، به علت مرمت بسته شده بود، دکور با جرثقيل به مجموعه وارد و با تغيير محل ‏اجرا از آن خارج شد که در اين جابجايی ها چرخ‌ها، دسته‌ها و رنگ وسايل خراب شد. از اين گذشته صحنه بايد يک بار ‏ديگر متناسب با وسعت تالار وحدت می شد.در مجموع اين خانه بدوشی باعث شد مدت مديدی تمرين نکنيم. به همين ‏دليل در فاصله يک ماه به آغاز اجرا، تعداد تمرينات ما به ۴ يا ۵ جلسه می رسيد و بيش از همه چيز نگران اين بودم که ‏نتوانيم با وسايل صحنه هماهنگ شويم.‏

‎‎تاخير در اجرای "افرا" با توجه به مشغله های بازيگران، که اغلب کار تلويزيونی هم می کنند، برايتان ‏دردسر ساز نشد؟‎
يکی از مسائل ما اين بود که مطابق برنامه اوليه بايد در آذرماه کار بازيگران نمايش تمام می‌شد. اما با عقب افتادن زمان ‏اجرا، مسئله هماهنگ کردن افرادی که در کارهای ديگر هم حضور داشتند، مطرح شد و ما بايد راهی برای جبران آن ‏پيدا می کرديم. اين مسائل، همه محصول اين تأخيرات بود. به طور کلی قبل از اجرا، فشار عجيبی روی ما بود که قدری ‏مسائل را بهم ريخت و هر چه دنبال بخش‌های خوش بين کننده می‌گشتم، چيزی پيدا نمی‌کردم. ‏

‎‎ويژگی "افرا" برای بهرام بيضايی چه بود که تصميم به اجرای آن گرفت؟‏‎
هر يک از نمايش های من برايم دنيای جداگانه و ويژه ای دارند که تک تک لحظاتشان را خوب می شناسم و حتی لمس ‏کرده ام. دليل انتخاب افرا هم چندين مسئله متفاوت است که مهم ترين آن عشق و علاقه ای است که از نظر حسی به اين ‏نمايشنامه دارم. من افرا را يک بار ديگر هم تمرين کرده بودم ولی اجرا نشد؛ برای همين کم کم در حال پيدا کردن حسی ‏تلخ نسبت به آن بودم که بالاخره، بر عکس سال های پيش که بی شرمانه ترين رفتارها را با من و گروهم داشتند، افرا ‏مجوز لازم را برای اجرا گرفت. باور کنيد در آخرين لحظات آغاز اجرا هم هنوز منتظر بودم تا رفتار ناشيانه ای از هر يک ‏از مديران سر بزند و باز هم جلوی اجرا گرفته شود. نمی خواستم نمايش به سادگی آغاز شود و پايان يابد. می خواستم خوب ‏و درست کار شود، بنابر اين تمام تلاشم را به کار بردم تا بر مشکلات فائق بيايم.‏

‎‎شما پيش از افرا، نمايشنامه ديگری هم جهت اجرا پيشنهاد داده بوديد که رد صلاحيت شد. اين طور نيست؟‎ ‎‎‎
بله؛ چيزی که به من گفتند معنی حرف شما را می داد اما در واقع به بهانه هايی که بالاخره خودم هم درست متوجه آنها ‏نشدم مرا از اجرای نمايشنامه "سهراب کشی" منصرف کردند. گويا فراهم نيامدن تعداد بازيگران مورد نظر من دراين ‏پروژه، علت اصلی بود، که هنوز هم از نظر من بچه گانه ترين بهانه های يک سيستم مديريتی در برخوردبا يک توليد ‏فرهنگی است.‏

‎‎چيزی که در اجرای شما مشهود است شکست زمان و مکان در رويدادهای اصلی و حتی فرعی نمايشنامه ‏و اجراست. آيا اين طرح از قبل فکر شده بود يا اينکه در طول نگارش و توليد شکل گرفت؟‎
بله. اين ترفند و امکانات اجرايی يک کارگردان در برخورد با يک اثر هنری است. چيزی که شما می بينيد به ‏طور محسوسی تاثير خود بر مخاطب را می گذارد يا نمی گذارد. به هر حال هر کسی شيوه ای را برای اجرای نمايش خود ‏در پيش می گيرد. استفاده از زمان و مکان سيال در افرا، دقيقا مساله من به عنوان نويسنده و کارگردان آن بود.‏ ‎

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

‎‎آدم های اين نمايش همگی در جامعه وجود دارند و اتفاقات هم قابل درک و فهم است. تهمت، دروغ، افترا، فقر ‏و... آيا تاثير اين عوامل است که زبان و زمان نمايش را معاصر می کند که مخاطبين درک بهتری از رخدادها داشته ‏باشند؟‎
فشار و خفقان در هر حکومتی وجود دارد. فقر و بی عدالتی، همه گير شده و پای خود را بر گلوی مردم گذاشته است. متاسفم که ‏در جاهايی که نبايد، اينها را هر روز بدتر و بيشتر می بينم. سياهی و ظلمات کم کم رنگ غالب جامعه شده و فضای بسته ‏ذهنی انسان ها را به نابودی و پوچی می کشاند.اين ها وجود دارند و اتفاقا در زندگی روزمره ما هم وجود دارند. لذا ‏بايد کارفرهنگی و ريشه ای را به صورت مداوم پی گيری کرد و انجام داد. هيچ کس دلش برای ما و مردم ما نمی سوزد، ‏پس چه بايد کرد؟ اينهاست که افرا را برايم دردناک می کند. اين است که درک اتفاقات افرا، برايم سهل است و وحشت ‏هنجارها و ناهنجارهای درون آن، لرزه بر اندامم می اندازد. ‏

‎‎چه قسمتهايی از نمايش در اجرا، سانسور شد؟‎
اينها مسائل طبيعی است که دراينجا وجود دارد و اتفاقا اگر نباشد عجيب است. زندگی ما در روزمرگی دچار سانسوری شده ‏که ريشه عميقی در جامعه دوانده و اين شامل يک يا دو مسئله، مثل اجرای نمايش من نيست.‏‎

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/35647

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'زندگی ما در روزمرگی دچار سانسور شده است، گفتگوی پيام رهنما با بهرام بيضايی، روز آنلاين' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016