اعتماد - پس از اعتراض مکتوب ۴۵ سينماگر به سياست های فرهنگی و سينمايی کشور و حذف چند فيلم از جشنواره در هفته گذشته و اعلام حمايت تعدادی از چهره های مطرح سينمايی از جمله بهرام بيضايی، داريوش مهرجويی و رخشان بنی اعتماد از اين نامه، ديروز جمال شورجه يکی از اعضای مهم هيات انتخاب فيلم های ايرانی بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر در نامه يی سرگشاده به اين اعتراض ها پاسخ داد. مهمترين ويژگی اين نامه در اين نکته است که نشان می دهد تعارضات و تناقضات فروخفته در سينمای ايران و تضادی که ميان تلقی سينماگران و توقعات سياستگذاران دولتی وجود دارد، ديگر قابل انکار نيست. نامه جمال شورجه به عنوان يکی از اعضای هيات انتخاب نمايانگر سليقه يی است که در بخشی از بدنه دولت نسبت به سينما اعمال می شود و همچنين حاکی از نگاه به شدت بدبينانه يی است که به بدنه سينما وجود دارد. در حالی که در جشنواره فجر، گروهی از مسوولان سينمايی درصدد عادی نشان دادن شرايط حاکم بر سينمای ايران هستند، اين نامه نشان می دهد که سينمای ايران در آستانه تجربه اتفاقات جديدی است که الزاماً به سود سينمای فعلی ايران نيست.اين نامه که اولين موضع گيری رسمی يکی از اعضای معرفی شده از سوی نهاد برگزارکننده جشنواره فيلم محسوب می شود، از سوی خبرگزاری فارس منتشر شده و در آن آمده است؛ «باز هم در جو و هوای نزديک به انتخابات، فيل هنرمندان سينماگر ما، هوای هندوستان تساهل و تسامح کرده است. با ديدن اين نامه ياد نامه شبيه به همين در کوران مبارزات انتخابات گذشته افتادم که نام و رسم خيلی از همين افراد که نگران فرهنگ کشورند، در زير آن نامه هم بود و عليه دولت خدمتکار و رئيس جمهوری مردمی و ولايی و عدالت گستر فعلی جناب آقای احمدی نژاد تبليغات کردند که اگر ايشان بيايد چنين می شود و چنان و بهمان،» جمال شورجه در ادامه اين نامه در پاسخ به اعتراض سينماگران می نويسد؛ «نمی دانم اين بزرگواران در عرض اين نزديک به سه سال و سه دوره از جشنواره فيلم فجر چرا صدايشان درنيامد و حالا نگران فرهنگ شده اند؟ نمی دانم کی و کجا اين بزرگواران فيلم های جشنواره بيست و ششم را ديده اند و با هم مقايسه کرده اند و ساعت ها پای آنها وقت گذاشته اند که حالا اينقدر قاطعانه و بدون تحقيق و تعمق لازم اينگونه قضاوت می کنند...»شورجه در اين نامه خطاب به سينماگران امضاکننده نامه متذکر شده است؛ «آيا دعوت به قيام و حضور در ميدان مبارزه عليه نظام، فيلم فرهنگی است که اين بزرگواران نديده زير آن را امضا می کنند و برای آن سينه می زنند؟ اگر چنين است که بايد واقعاً تکليف نظام و سيستم فرهنگی کشور با اينها روشن شود، ميلياردها سرمايه نظام متاسفانه تزريق به همين فيلم های فرهنگی شده و از طرف نظام و مجاری فرهنگی، چقدر از همين امضاکنندگان نامه، حمايت و قدردانی شده اند. دولت ها با سياست های مختلف و گاه متضاد با هم آمده اند و رفته اند اما همين ها در هر دوره يی از بيشترين امکانات اين کشور و بيت المال حمايت شده اند. سال هاست که سينمای مردمی، ملی و اسلامی ما که می توانست رسانه يی قدرتمند برای صدور انقلاب و ارزش های اسلام عزيز باشد، توسط سياست بازان فرهنگی يا فرهنگيان و هنرمندان مزدور امريکا و اسرائيل که در کاخ های جشنواره های مختلف اروپايی و امريکايی نشسته اند، عقيم، ناتوان و نابارور شده است و با اختصاص هدايا و جوايز مختلف به همين فيلم های به ظاهر فرهنگی، نه تنها بخش تاثيرگذاری از سينماگران نسل اول انقلاب را از دامن ما گرفته اند و آنها را غيرمستقيم و مستقيم در استخدام مقاصد و انديشه های خود درآوردند بلکه به زيبايی و به بهترين شيوه برای نسل های دوم و سوم سينماگران انقلاب هم تور پهن کردند و می کنند.» اين کارگردان و عضو هيات انتخاب جشنواره بيست و ششم در ادامه اين نامه نوشته است؛ تا کی بايد خود را به خواب خرگوشی بزنيم؟ تا کی بايد خود را فريب بدهيم که سينمای فرهنگی داستانی ما بوده که توانسته اين موفقيت ها را کسب کند و چنين و چنان... متاسفانه همين امسال هم می بينيم اين بذرهای پاشيده شده از طرف نظام هوشمند فرهنگ غرب، چگونه نسل سوم سينماگران ما را که سال ها همچون نسل های گذشته، از بيت المال و امکانات اين کشور پای آنها هزينه شده و يک يک آنها در دامن انقلاب پرورش پيدا کرده و رشد کرده اند، متناسب با سليقه، نگاه و خواست اين جشنواره ها در خارج از کشور فيلم ساخته اند که بخش عمده آنها هيچ تناسبی با خاستگاه ملی و دينی و اجتماعی مردم شريف اين کشور ندارد...»در ادامه نامه شورجه می خوانيم؛ «يکی از همين بزرگواران امضاکننده نامه، نمونه يی از کشوری بياورد که هيچ مميزی آشکار و پنهانی روی محصولات فرهنگی آن کشور صورت نمی گيرد. در کجای دنيا چنين مدينه بی در و پيکری پيدا می کنيد؟ به جرات می توانم بگويم که در هيچ کشوری سهل تر از ايران نمی توان فيلمساز شد و فيلم ساخت. اين را نه حقير که خيلی از اهل نظر و تحقيق می گويند.»
وی در ادامه نوشته خود می نويسد؛ «مدت هاست که مسوولان سينمايی کشور بحق از کم توجهی به امر بودجه فرهنگی و سينمايی گله دارند و برای رفع اين نقيصه به هر دری می زنند. حال که به فرمان مقام معظم رهبری و يا توجه ايشان به مظلوميت فرهنگ عنايتی از سوی مجلس محترم به امر بودجه فرهنگی شده و مقدار اندکی در بودجه سينما تحول صورت گرفته يا انشاءالله می گيرد (که جای قدردانی هم دارد)، چرا بايد باز با دست خود کاری کنيم که آنها را از کرده خود پشيمان سازيم؟ با توجه به اولويت بندی های مرسوم در امر تخصيص بودجه به وزارتخانه ها و نهادهای مختلف، آن برادر بزرگوار که در مجلس به اين امر اهتمام داشته و دارد، چه نکته مثبت و پيام ارزشمند و همگرايی از سينما ديده که بايد از گلو و سفره مردم ببرد و به سينما تزريق کند؟»
شورجه در ادامه نوشته است؛ «گاه پزشک برای درمان و سلامت جان بيمار مجبور می شود عضوی از بدن بيمار را که آلوده است، قطع کند تا سلامت کل بدن به خطر نيفتد... اين برادران بزرگوار که از مميزی ها گله دارند، آيا می دانند که اين مميزی ها، بايد و نبايدها و اصلاح ها چقدر جهت احيا، نجات و بقای سينما از اين منظر صورت گرفته است؟» در بخش ديگری از اين نامه، شورجه به عنوان عضو هيات انتخاب جشنواره بيست و ششم در بخش مسابقه فيلم های ايرانی به نمونه هايی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در توزيع و نمايش فيلم های ايرانی و خارجی اشاره کرده که مانع نمايش کل فيلم يا اصلاح پلان هايی از فيلم ها می شود؛
۱- فيلم هايی که با فرهنگ ايرانی و اسلامی و ارزش های اخلاقی مورد قبول جامعه تعارض يا مخالفت داشته باشند.
۲- فيلم هايی که به تبليغ مکاتبی چون سکولاريسم، ليبراليسم، نهيليسم، فمينيسم و... می پردازند و فرهنگ های اصيل شرق را تخريب و تحقير می کنند.
۳- فيلم هايی که به تلويح يا تصريح، حاکميت دين در زندگی دنيوی را نفی می کنند، نظام غيردينی را برتر می دانند يا نظام سلطنتی و ديکتاتوری را محبوب نشان می دهند.
۴- فيلم هايی که تبعيض نژادی را تبليغ می کنند يا افراد غربی را برتر از ساير نژادها و مليت ها و اقوام می دانند.
۵- فيلم هايی که به تبليغ هرگونه رفتار غيراخلاقی می پردازند و مروج خشونت و مصرف موادمخدر هستند و اين مسائل را توجيه و تبليغ می کنند.
۶- فيلم هايی که از لحاظ فرهنگی و هنری فاقد کيفيت هستند و ترويج آنها به پايين آمدن سطح ذوق و سليقه مخاطبان می انجامد.
۷- فيلم هايی که مروج انواع معنويت های بی ريشه و خرافات قديم و جديد به شمار می آيند.
۸- فيلم هايی که به پيامبران الهی و ائمه معصومين(ع)، مقام رهبری يا شورای رهبری و مجتهدين جامع الشرايط هتک حرمت مستقيم يا غيرمستقيم کنند.
۹- فيلم هايی که اشاعه اعمال رذيله فساد و فحشا می کند.
۱۰- فيلم هايی که بيان کننده هرگونه مطلبی مغاير مصالح کشور و مورد سوءاستفاده بيگانگان هستند.
۱۱- فيلم هايی که در آن صحنه هايی از جزئيات قتل و جنايت و شکنجه و آزار وجود دارد، به نحوی که موجب ناراحتی بيننده می شود يا بدآموزی دارند.
اميدوارم تهيه کنندگان و کارگردانان و دست اندرکاران محترم توليد فيلم با مطالعه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و آيين نامه های نظارت بر نمايش و توليد فيلم آثار توليدی خود را با اين شاقول ها تنظيم نمايند.
شورجه در بخش پايانی اين نامه اظهار داشته است؛ «در خاتمه بايد متذکر شوم که فيلم های فرهنگی و متاسفانه مخاطب گريز که بخش زيادی از توليدات سال های دور و نزديک سينمای ما را به خود اختصاص داده اند و البته در سال های اخير تعدادشان بيشتر هم شده، توانسته اند مبالغ هنگفتی را بر بودجه های دولتی تحميل کنند و حجم ديون معوقه بنياد فارابی و ديگر نهادها را بالا ببرند و اين ناشی از حمايت های درست يا غلط دولت از اينگونه فيلم ها است و نيز حمايت از آنها هنگام اکران نيز از اهتمام های ويژه و دغدغه های درست يا غلط اداره کل نظارت و ارزشيابی معاونت سينمايی است تا اگر حرفی و پيامی در اين گونه فيلم ها باشد به بهترين شيوه به مخاطب انتقال يابد.»
جمال شورجه در حالی به نامه اعتراض ۴۵ سينماگر واکنش نشان داد که با توجه به سکوت نسبی حاکم بر چند روز ابتدای جشنواره فيلم انتظار می رفت حاشيه های پيش آمده اين دوره از جشنواره پايان يافته است. با اين حساب بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر وارد دور تازه يی از اتفاقات حاشيه يی خود شده است؛ حاشيه هايی که پيش بينی می شود ادامه داشته باشند و بار ديگر با اعلام نتايج اين دوره از جشنواره دوباره مطرح شوند.