فروردينگان نام جشنی است از جشنهای ِ ماهانه که در آن، نام روز با نام ماه، همنام می گردد و چون همنام می گردد، پس، آنروز جشن است.
فروردينگان اولين جشن ماهانه ی سال است که در آغاز بهار و پس از نوروز، نوروز بزرگ و سيزده بدر برگزار می شود. زيرا فروردين روز از ماه فروردين است.
اين جشن در ماهی که سراسرش جشن است، در اوج شادی ِ مردمان ِ پهنه ی ايرانزمين به لحاظ جغرافيايی و پهنه ی فرهنگ ِ ايرانی، در شادمانی ِ طبيعت، در بهار ِ شکوفه باران، به ياد ِ رفتگان و نشاط ِ روان آنها، بر بستری از پاکيزه گی و با بوی خوش عود و کندر در آتش برگزار می شده و هم اکنون می شود.
گويی شادی و شادمانی از ويژه گيهای ذاتی ِ نياکانمان بوده که غم را در سرای شان، هرگز مکانی نبوده است.
حتی در همين جشن فروردينگان يا جشن فرودُگ ها، آنها را غم همراه نبوده و نيست. بلکه صحنه آرايی می کردند و می کنند تا آنانيکه زنده هستند به شادمانی بپردازند و در اين شادمانی ِ بهاری، روان ِ رفتگان را با دود کردن چوب ِ معطر و آتش افروختن، به خانه های خويشان فرا خوانند تا در اين بهار ِ شکوفه زار، در جمع ِ شادمان ِ خويشان ِ زنده گان، شاد گردند.
اين جشن با همه ی کهنسالی و بارها و همواره با هجوم پياپی بيگانه گان ِ ضد شادی و شادمانی، تا کنون به همت ِ همت مداران و ادامه دهندگان راستين نياکانمان از هر غبار ِ فراموشی بيرون کشيده شده و در جای جای ِ جان ِ جهان ِ ايرانزمين و در سر زمين قلوب ايرانيان، پاک و منزه به امروزيان سپرده شده است تا هر چه بالا بلندتر و زلال و شفافتر، بر بام ِ ايرانزمين در همه سو جشن گرفته شود.
برماست که امروزه، چنين جشن و جشن هايی در اين رديف را بدور از هياهوی ِ غوغا سالاران و واداده گان، که واگويی و برگزاری ِ چنين جشن هايی را توهين به حافظه تاريخی قلمداد می کنند، هر چه با شکوه تر و هر بار، پر رونق تر برگزار کنيم.
و راستی " چه عبث گفتار، زشت پندار و قبيح کرداری است که کسانی پيدا می شوند که تکرار و واگويی ِ اين اعياد و جشنها را توهين به حافظه تاريخ برداشت می کنند اما نمی دانند که هر عيد باز گشتی است به اصل ِ خويش اما نه در جا زدن در گذشته بلکه در مداری والاتر و بالا بلندتر و نزديک شدن به منتهای ِ انتهای ی يگانگی ِ خويشتن."
آری:
در بهار قرار براين است که همه چيز از نو آغاز گردد و تازه شود و تازه تر گردد.
تازه شدنی جديد در کسوت ِ تولدی نو، در همه سو و ديد و باز ديد ِ همگانی در هر سرای و هر مکان، حتی دعوت و بازديد از روان های رفتگان.
به همين منظور است که باور مندان ِ چنين جشنی، برای دعوت و پيشواز از روان های پاک خويشان، خانه ها شان را از هر غباری پاکيزه می کنند و با آتش افروختن و بوی خوش پراکندن، روان ها را ستايش می کنند.
معنای فروردين، فروهر و يا فروهر ها و ماه فروردين در واقع ماه فروهرها است و جشن ِ فروردينگان برای شادی و نشاط فروهرها برگزار می شود.
اينکه می گوييم برای شادی و نشاط ِ فروهرها چنين جشنی برگزار می کردند، معنی اش اين است که نياکان ِ زرتشتی مان، غم و ناله و شيون و زاری را بيگانه بودند. از اين جهت به جای گريه و زاری بر مزارشان، سفره ی جشن می گستردند و شادمانی می کردند.
بهار با همه ی زيبايی و شکفته گی اش با ماه فروردين که ماه فروهرها و يا روان های پاک است، آغاز می شود و روزی نو از سال ِ نو را با جشنی فراگير در همه سوی ِ فلات ايران، کران تا کران و در بی کران سرای ايران، بنام نوروز آغاز می کند تا باشادمانی و نشاط به استقبال جشن بزرگتری بنام نوروز بزرگ برويم که ابر مرد ِ تاريخ ِ ايرانزمين و مبلغ انديشه ی نيک، گفتار نيک و کردار نيک، ديده به اين هستی باز می کند.
در همين اوج شادمانی و سرور بسر می بريم که جشن ِ سبز ِ سيزده بدر از راه می رسد و با عشقی بی همتا برای بيرون کردن ِ هر آنچه که نامش غم است، به صحرا و چمن زار آغوش می گشايم و کوهسار و چشمه سار را طراوت می چينيم و در کنار جويبار، زيبايی طبيعت را می نوشيم و شاداب می گرديم.
در حال و هوای جشن ِ طراوت باران ِ سبز ِ سيزده بدر بسر می بريم که با شادی و نشاطی بی همتا، نشمينگا همان را از هر غباری پاک می کنيم و با آتش افروختن و دود کردن چوب های معطر، آمدن ِ روان گذشته گانمان را به انتظار می نشينيم تا شادی و نشاط مان را با آنها تقسيم کنيم.
چنين است که در فروردين ماه جشن روان و يا فرودُگ را به ياد همه ی روانان برگزار می کنيم.
هر چند پنج روز آخر هر سال به فروهر ِ درگذشگان اختصاص دارد اما فروردين روز ار ماه فروردين، جشن روان و يا فرودُگ است که در سراسر ِ کهن ديار ِ ايران ِ باستان برگزار می شده و امروز زرتشتيان در چنين روزی بر مزار ِ درگذشتگان ( در تهران در قصر فيروزه ) گرد هم جمع می شوند و موبدان با لباس سفيد اوستا می خوانند و برای شادی و شادمانی روان در گذشتگان، عود و کندر در آتش می سوزانند و گل و گياه و ميوه و شمع و لرک* سر مزارشان می گذارند.
زيرا نياکان ِ زرتشتی مان را باور بر اين بود:
" که همه ی آفريدگان، نخست به صورت فره وشی بودند.
فره وشی گوهری مينوی است که از نوع گوهر اهورايی است – گوهری که اهورامزدا هم از آن است. سپس اين فره وشی ها شکل مادی به خود می گيرند. پس از درگذشت آدمی تصوير مادی يا فلکی ِ فره وشی باقی می ماند . به جهان فره وشی برمی گردد." (۱)
فروردينگان ِ شادمان ِ همه ی روان های ِ درگذشتگان شاد باد
(۱) بر گرفته از کتاب ديدی نو از دينی کهن اثر دکتر فرهنگ مهر، چاپ دوم، سال ۱۳۷۵ صفحه ی ۱۹۴
* لرک مخلوطی از هفت ميوه خشک خام از قبيل پسته خام، بادام خام، فندق خام، انجير خشک، خرما، توت و برگه است.