چکمه(1)
آنها چکمه های سیاه را پوشیدند و به خیابان رفتند.
از صدای رژه چکمه ها پاهای برهنه فرار کردند.
زنی با کفش پاشنه بلند با اضطراب از خیابان توی کوچه پیچید.
چکمه ها همه چیز را توی خیابان له کردند.
حکومت چکمه ها اعلام شد.
شب چکمه ها به پادگان برگشتند. آنها چکمه هایشان را از پا درآوردند.
بوی گند تمام فضا را پر کرد. بوی گند با مارش نظامی و سرود ملی میهنی
بوی گند در تمام شهر پیچید...
چکمه(2)
اگر می خواهی بدوی و با سرعت به مردم لگد بزنی حتما چکمه بپوش
اگر می خواهی از ترس به سرعت فرار کنی حتما چکمه بپوش
اگر می خواهی با لگد توی شکم زنهای معترض بزنی حتما چکمه بپوش
اگر می خواهی با لگد زیر بساط دستفروشهای خیابون بزنی حتما چکمه بپوش
اگر می خواهی با لگد شیشه عطرفروشی های قرتی عوضی رو خورد کنی حتما چکمه بپوش.
اگر می خواهی ساعت پنج صبح به دانشجوهای خواب آلوده حمله کنی حتما چکمه بپوش
اگر می خواهی سرچهارراهها بایستی و توی کیف مردم رو بازرسی کنی حتما چکمه بپوش
اگر با رفیقهات می ری تو خیابون تا ملت رو بترسونی و پاهاتو زمین بکوبی حتما چکمه بپوش.
.......
گوساله! با توام! دستتو از تو دماغت در بیار و به حرفای فرمانده گوش کن.
چکمه(3)
کفش نوک باریک مردونه گفت: بدون نظم هیچ کاری نمی شه کرد.
کفش اسپورت زنونه گفت: ما حق داریم توی خیابون راه بریم.
کفش پاشنه بلند زنونه گفت: دیشب از مهمونی می اومدم، سه تا چکمه مزاحم من شدن.
کفش پاره گفت: یکی به داد ما فقیر و بیچاره ها برسه.
کفش اسپورت مردونه گفت: مشکل ما فعلا پیشرفت است نه عدالت.
کفش صندل مردونه گفت: من احتیاج دارم خودم باشم، می خوام راحت باشم.
نعلین مردونه گفت: برادرا! خواهرا! آرام باشید.
چکمه مشکی مردونه گفت: حاج آقا! اینا آدم بشو نیستند. ما باید اقدام کنیم.
چکمه ها توی خیابان راه افتادند.
کفش های اسپورت پسرانه فرار کردند و در کوچه های بن بست پنهان شدند.
کفش پاشنه بلند به طرف فرودگاه حرکت کرد.
پابرهنه ها چکمه پوشیدند و خیابانها را پرکردند.
مردم از ترس همه کفش ها را واکس مشکی زدند و به آرامی زندگی را ادامه دادند.
چکمه(4)
هزارپاهای نظامی نمی توانستند قدرت را به دست بگیرند. آنها هروقت می خواستند به خیابان بروند، ساعتها طول می کشید تا چکمه هایشان را بپوشند. اگر تعداد پاهایشان کمتر بود هرگز دموکراسی را انتخاب نمی کردند.
چکمه(5)
کفش پاشنه بلند زنانه و کفش نوک باریک مردانه کنار هم راه می رفتند. پابرهنه آنها را دید.
پابرهنه ها گفتند: عدالت! به ما کفش بدهید.
کفش های اسپورت پسرانه و دخترانه به خیابان آمدند و فریاد زدند.
مردی با کفش پاره برای پابرهنه ها سخنرانی کرد. پابرهنه ها کفش می خواستند.
پابرهنه ها به خیابان ریختند و انقلاب کردند. چکمه ها پاهای برهنه را له کردند.
خیابان پر شد از پاهای برهنه و کفش های پاره. چکمه ها فرار کردند.
انقلاب پیروز شد و چکمه ها را ملی اعلام کردند.
پابرهنه ها دستگیر شدند تا تولید کفش در کشور متوقف نشود.
چکمه(6)
چکمه نظامی اش را درآورد تا در کنار ملتش قرار بگیرد. نفس راحتی کشید.
کفش مشکی مردانه اش را در آورد و تصمیم گرفت با هر قید و بندی مبارزه کند.
کفش پاشنه بلند زنانه اش را درآورد تا بتواند درکنار مرد لحظه آرامی را بگذراند.
کفش اسپوت پسرانه اش را درآورد، دیگر پیر شده بود.
دمپایی اش را در آورد تا کنار آب روی شن راه برود. پاهایش باید نفس می کشید.
نسل كشي!!!
اين مطلب بدون هيچ نگاه خاصسياسي يا وابستگي به هرهر گروه يا گروهكي نوشته شده است از طرف دادگاه بين المللي رسيدگي به جنايات جنگي و حقوق بشر، ق...
كليد مجهول
April 8, 2004 11:36 PM
رييس جمهور خاموش
محمد علي ابطحي -معاون پارلماني رييس جمهور- در يكي از تازه ترين صحبت هاش در مورد انتخابات اخير گفته : “اين انتخاب بيشتر از اينكه يك انتخاب با ...
كليد مجهول
April 10, 2004 04:21 AM