1) اسلحه
حق با توست، تو اسلحه داری و من می پذیرم که حق با توست.
2) انبار اسلحه
60 ساله. اسلحه ها در انبار بود، پیرمرد 60 ساله کلید انبار را در دست داشت. مردم سالها بود که اسلحه ندیده بودند.
45 ساله. آنان به خیابان ریختند و اعتراض کردند. مامور امنیتی 45 ساله که اسلحه ای زیر بغل پنهان کرده بود، آنها را شناسایی می کرد.
30 ساله. اسلحه ها را دست نظامیان دادند. حکومت نظامی اعلام شد.
25 ساله. جوانان انقلابی مسلح در حالی که مسلسل ها را در دست گرفته بودند پادگانها را فتح کردند و اسلحه ها به دست مردم افتاد.
15 ساله. نوجوانان با اسلحه هایشان در خیابانها گشت می دادند. چند نفر اشتباها کشته شدند.
20 ساله. در شورش خیابانی جوانان معترض و مسلح صدها نفر توسط جوانان ارتش انقلاب کشته شدند.
25 ساله. سربازان با اسلحه هایشان خیابان را کنترل می کردند.
40 ساله. مامور امنیتی 40 ساله در حالی که اسلحه ای زیر کتش پنهان بود رفت و آمد عابرین را کنترل می کرد.
60 ساله. اسلحه ها را به پادگان بردند. پیرمرد 60 ساله کلید اسلحه خانه را در دست داشت. مردم مدتها بود که اسلحه ندیده بودند.
3) زبان اسلحه
حرف زدن با زبان اسلحه به دو دلیل صورت می گیرد: یا ما بلد نیستیم از زبانمان درست استفاده کنیم، یا بلدیم از اسلحه خوب استفاده کنیم.
4) گفتگوی قاطعانه
وقتی نظرات زشت و منحرف و کثیف او را شنیدم بشدت عصبانی شدم. تمام اعتقاداتم را در رد نظراتش جمع کردم و با فشار انگشت بر ماشه اسلحه به او فهماندم که اشتباه می کند. او در طول زندگی کثیفش موجود لجبازی بود. اما خوشحالم که در آخرین لحظات فهمید که حق با من است.
5) مقامات نظامی
سرباز: کسی است که بدون اینکه فکر کند از اسلحه استفاده می کند.
گروهبان: کسی است که با فریاد به سربازان دستور می دهد تا آنان بدون فکر کردن از اسلحه هایشان استفاده کنند.
سرجوخه: کسی است که به سرگروهبان دستور می دهد تا او فریاد بزند و به سربازان دستور بدهد.
سروان: کسی است که به جای تعداد زیادی سرگروهبان و سرجوخه و سرباز تصمیم می گیرد که آنها چگونه از اسلحه شان استفاده کنند.
سرهنگ: یک نظامی خوش تیپ که دستورات مقامات نظامی بالاتر را به اعضای زیر دستش امر می کند و بدون اینکه فکر کند در مورد جان آدمها دستور می دهد.
سرتیپ: یک مقام عالیرتبه نظامی که روی تخته سیاه ستاد ارتش در مورد جان آدمها تصمیم می گیرد.
تیمسار: عالی ترین مقام نظامی که با تعدادی ماکت در یک اتاق بزرگ به جای هزاران سرباز فکر می کند و به آنها دستور می دهد تا از اسلحه هایشان استفاده کنند.
6) تکنولوژی و دشمن
تفنگ استفاده ای است از عقل و تکنولوژی و فیزیک تا از طریق آن انسان بتواند با کمترین زحمت( فشار ماشه به وسیله انگشت) به جای حرف زدن و بحث کردن، دشمنش را سوراخ کند و از شر او راحت شود.
7) اسلحه شناسی
کلت: یک اسلحه کوچک و کمی عاقل برای کشتن کسی که او را می شناسیم و می بینیم.
مسلسل: یک اسلحه نسبتا بزرگ و عصبی برای کشتن گروهی از کسانی که احتمالا دشمن ما یکی یا چند نفر از آنهاست.
تیربار: یک اسلحه خیلی بزرگ برای کشتن گروهی از کسانی که در جایی هستند که دشمن ما هم ممکن است در همانجا باشد.
خمپاره: یک اسلحه خطرناک برای کشتن دشمن و کسانی که دوروبر او هستند یا افرادی که به خاطر خطای ما ممکن است کشته شوند.
بمب: یک اسلحه بسیار خطرناک برای از بین بردن دشمن و خانواده اش و دوستانش و مکانی که او در آنجاست.
8) فایده اسلحه
وقتی اسلحه نداری دشمنت تو را مجروح خواهد کرد، اما وقتی مسلح هستی دشمن به احتمال زیاد تو را خواهد کشت.
9) تجارت اسلحه
از هر هزار اتومبیلی که تولید می شود نهصد و پنجاه اتومبیل مورد استفاده قرار می گیرد.
از هر هزار تلویزیونی که تولید می شود نهصد تلویزیون مورد استفاده قرار می گیرد.
از هر هزار یخچالی که تولید می شود نهصد و بیست یخچال مورد استفاده قرار می گیرد.
از هر هزار کتابی که تولید می شود هفتصد کتاب مورد استفاده قرار می گیرد.
از هر هزار اسلحه ای که تولید می شود کمتر از پنجاه اسلحه مورد استفاده قرار می گیرد.
اما هیچ تجارتی مطمئن تر از تجارت اسلحه نیست.
محتوا سازی در وبلاگ
... به هر حال موضوعی که این روز ها باب شده تا به رتبه سوم در تعداد وبلاگ ایرانی در دنیا افتخار کنیم چندان اهمیتی نداره و بهتره به جای این کار ب�...
كليد مجهول
April 18, 2004 08:28 PM