اگر اون گاز می گیره من هم لگد می زنم

براي شنيدن نطق پيش از دستور اينجا را کليک کنيد.

من امروز خیلی خوشحالم شدم، چون من هم مثل آدم، چه فرقی می کنه و البته خوشحالی من مثل اون جوان حیوان نبود که کف بزنه برای خودش یک کاری بکنه که معلوم نیست برای چی بود. و خوشحالی من یک چیز اسلامی بود که من هر وقت جنگ باشه یا دشمن به ما حمله کنه و یا انفجار بشه من خوشحالم و در اون روز هیچ فقیری گرسنه نیست، چون کشاورزی هم زیاد می شه.
و خوشحالی من بخاطر اون سحرخیز بود که رفت پیش آیت الله محسنی و حرف دموکراسی و چپی و بی ناموس زد و اون هم گاز گرفت. و من از خوشحالی که در قلب من که در سمت چپ سینه انسان قرار دارد، بود، گریه کردم. و من حتی وقتی والده مرحوم من هم فوت کرد گریه نکردم، فقط بعدازظهر یک ساعت چرت زدم، چون خسته بودم. و اون طور که به من خبر دادند اون سحرخیز رفت به اون شورای امنیت مطبوعات و در اونجا حرف بیخود زد و آیت الله محسنی با قندان زد توی سر اون و من یک پیشنهاد می کنم که اگر می ری جلسه با خودت یک مسلسل یا کلت ببر که اگر اون حرف بی خود زد با دست راست گلنگدن را بکش عقب و شلیک کن. و اگر نخواستی اسلحه با خودت ببری، چون اسلحه را برای نمازجمعه می برند نه جلسه شورای امنیت مطبوعات، پس یک چوب کلفت ببر و آنرا همیشه پشت صندلی بگذار برای دشمن. و حالا که با قندان توی سر آن زدی مهم نیست و اگر قندان چینی نباشه بهتره، چون می شکنه و اگر با زیرسیگاری آهنی بزنی بهتره که اون اگر دوبار با زیر سیگاری آهنی بخوره سر اون حرف علمای اسلام را بهتر می فهمه. و من شنیدم که با همین زهرماری که به من تلفن زدند که آیت الله محسنی از اونجای سحرخیز هم گاز گرفت و حتی عکس اون را هم در تلویزیون کامپیوتر داماد من گذاشته بود. و معلوم بود که با دندان جلوی اون گاز گرفت. و من در اینجا باید بگم که همه ما علما با چنگ و دندان از اسلام دفاع می کنیم، هم با چنگ، هم با دندان و هم با قندان. اون کفار بی غیرت فکر می کنه وقتی ما می گیم با چنگ و دندان از اسلام دفاع می کنیم شوخی می کنیم، مگر ما با شما شوخی داریم؟ مگر ما مسخرگی به شما هستیم؟ ما با شما شوخی نمی کنیم. خواهران ما با چنگ دفاع می کنند و برادران ما با دندان. و من از اینجا یک پیام هم بدم که اگر لازم بشه من هم گاز می گیرم.
ای علمای اسلام! ای روحانیون! ما باید نشان بدیم که ما تا آخرین قطره خون و با چنگ و دندان مقاومت می کنیم، اگر اون گاز گرفته، من هم لگد می زنم. ما برای دفاع از اسلام و دین خدا لگد هم می زنیم، گاز هم می گیریم و البته اگر اسلحه باشه خیلی بهتره، ولی اگر نبود هم گاز می گیریم. و خدارا شکر که در این هفته آیت الله محسنی اون جای سحرخیز را گاز گرفت و این شایعه که دشمن تحت الشعار قرار داده بود برطرف شد و تحت الشعار اون مارمولک بود. و از همین معلوم شد که اینها دروغ بود. چون مارمولک اصلا دندان نداره که گاز بگیره و اون شیر و گرگ و سگ هست که گاز می گیره، پس تو هم دروغ گفتی ای پرستو که اسم خودت را هم تبریزی گذاشتی.
و یک پیام هم بدم که در اون فیلم مارمولک بود که یک دروغ گفت که برای رسیدن به خدا صد تا راه هست. ای بی غیرت! ای بیدین! مگر جاده اردبیله که صد تا راه داشته باشه؟ برای رسیدن به خدا فقط یک راه هست و اون توحید و عبادت و ولایت فقیه و اخلاق و سه چهارتا راه دیگه هست. و من دیگر هیچ پیامی ندارم و دیگه هیچ کس هم حرف نزنه و اگر هر کس حرف بزنه می آم اونجا گازش می گیرم. الآن هم چون عصبانی هستم خداحافظی نمی کنم، برو.