یکشنبه 7 تیر 1383

آخرین پیام ستاره شهیر شرق


... من تا چند روز دیگر با یک کامیون نمره تبریز می رم استشهادی و دیگر پیام نمی دم، چون به فیض شهادت می رسم و می میرم و اگر هر کس جای من پیام داد این دروغ بود و الهی بمیره، خاک بر سرش!

براي شنيدن نطق پيش از دستور اينجا را کليک نماييد. [مسئولين سايت هاي اينترنتي لطفا از لينک کردن مستقيم به اين فايل صوتي خودداري کنند و در صورت تمايل به اين صفحه لينک دهند.]


و این آخرین پیام من بود که برای شما می دهم و چون من می خواهم استشهادی بکنم و حالا که قریب بین بیست نفر تا ده هزار نفر از جوانان حزب الله در چند هفته پیش داوطلب شدند که تا آخرین قطره خون استشهادی بکنند، مگر من چه فرقی با آنها دارم؟ و یک جوان نباید بره دنبال فوتبال که چند روز قبل من از لاریجانی دیدم که این کفار بی ناموس موهاش را رنگ کرده بود برای تبلیغات در خارج و البته در فرانسه هم یک نفر از تیم اون زین الدین زیدان بود که موهای اون را تراشیده بود و قیافه اون حزب اللهی بود و من می گم: ای زین الدین! تو که اینقدر فوتبال بلدی که لگد می زنی و مسلمان هستی در فرانسه، برو استشهادی بکن و اون سلمان رشدی بی ناموس را در آلمان بکش. و اگر خودت هم مردی طوری نیست، البته اگر ولایت فقیه را قبول داری این کار را بکن، وگرنه خاک بر سرت حیوان! و من در استشهادی بررسی کردم و چند استراتژیک مهم بود که هرکس استشهادی بکند باید استراتژیک داشته باشد. اول این بود که چون من نمی خواهم برم عراق چون صدام حسین دشمن ما بود، برای استشهادی باید جرج بوش دبلیو بیاد ایران و من در اینجا خودم را به اون استشهادی بکنم و اگر هم بخواد بیاد ایران ما اون را راه نمی دیم.

و استراتژیک دوم من این بود که من می گم باید با یک کامیون بزرگ که در اون چند بمب بزرگ باشه، حمله کنیم که خیال آدم راحت باشه و مرحوم ابوی همیشه می گفت کار خودت را محکم بکن که سفت باشه. و برای این که اسراف نشه باید یک کامیون کهنه باشه که بیت المال حرام نشه و چون من رانندگی کامیون بلد نیستم و فقط رانندگی تراکتور و تانک بلد هستم و چند بار عکس روی تانک گرفتم یک نفر راننده باید با من بیاد که با هم استشهادی بکنیم. و استراتژیک سوم من این بود که سلمان رشدی را من خودم در عملیات استشهادی می کشم. و اون باید بیاد ارومیه چون الآن فصل کشاورزی هست و چون هنوز محصول برنداشتیم من نمی تونم برم خارج، پس اون را باید دعوت کنیم و وقتی آمد در فرمانداری ارومیه دست و پای اون و گردن اون را به صندلی ببندیم که نتونه فرار کنه، بعد من و راننده از خیابان با کامیون حمله عملیات استشهادی بکنیم تا دیگه نره برای من کتاب بی ناموسی بیست و سه سال بنویسه که به انقلاب توهین کنه. و یک پیام هم برای اون ابومحسن زرقاوی دارم که می گم حالا که اون بن لادن رفته قایم شده و تو اومدی و سر اونها را که آمریکایی و کره و خارجی بود بریدی، تو نباید به قول رهبر معظم انقلاب چهره قیافه خشنی از انقلاب نشون بدی، بلکه باید بخندی و باید آنها را با مسلسل کلاشینکف که هر خشاب اون سی گلوله می خوره و ضامن اون روی تک تیر و رگبار و قفل هست، اون ها را باید بکشی و فیلم اون را نباید نشون بدی چون چهره قیافه خشنی از اسلام نشون می دی، بلکه باید یکی از سریالهای کمدی خنده دار مسخره را نشون بدی که مردم دنیا بفهمه تو چهره خشنی نشون نمی دی. و من البته با این ابومحسن هم مخالفم، چون رهبری گفت. و حالا که من می خواهم استشهادی بکنم یک وصیتنامه سیاسی عبادی هم برای شما می دم که این را در چند نسخه فتوکپی و به جوانان بدهید و من وصیت می کنم که کشاورزی از مجلس هم مهم تر است و من وصیت می کنم که جلوی این جوان های بی ناموس را چه در داخل، چه در خارج و چه در فرانسه بگیرید و این زمین های فوتبال را گندم بکارید. و من وصیت می کنم که هسته ای را درست کنیم و بمب اتمی را قایم کنیم در یک چاه عمیق که این محمد برادی اون را پیدا نکنه. و من وصیت می کنم که هیچ کس با هیچ کس چت بی ناموس نکنه و به جای اینکه اینقدر فیلتر روغن تراکتور و فیلتر روغن ماشین را وارد کنیم به جای اون از فیلتر برای کامپیوتر استفاده کنیم که عکس زنهای بی ناموس را از کامپوتر فیلتر کنیم که هیچ کس زنهای بی ناموس را از کامپیوتر تماشا نکند. و من وصیت می کنم که اگر آمریکا قبول کرد کربلا و نجف و کوفه و سامرا و خانقین را به ما بدهد، ما هم قول می دهیم که اون ها را از عراق بیرون کنیم که همه چیز اسلامی باشه. و من وصیت می کنم که فرانسه و انگلیس و آلمان از همه خطرناک تر هست، ولی ما باید با آمریکا و لندن و اسرائیل مبارزه کنیم.
و یک پیام هم باید بدم برای این اینترنت که در اون یک نفر وبلاگ برای من نوشته بود و من به اون می گم ای تمدن! تو کی هستی که حرف می زنی؟ و من از اون مدنی و دوم خرداد و تمدن و اینها که کمونیستی بود بدم می آد و اجازه نمی دم که اون حرف بزنه، چه برسه به اینترنت. و یک بار یک نفر گفت یک کتاب چاپ شده به اسم تاریخ تمدن بیست و هفت جلد. و در اینترنت من عکس اون نیما را دیدم که پدر اون شاعر هست به اسم اسفندیاری که جاسوس روسیه بود و حرف مفت زیاد می زنه و من با اون مخالفم. و یک نفر هم در اینترنت دیدم به اسم درخشان که همیشه عکسش با زیرپوش بود و یکی هم اون مطلبی بود که فرار کرد رفت عراق و یکی هم اون بهبودی بود که عینک گذاشته بود که بگه خیلی دانشمنده و دیپلم داره و هیچ کس اون را نشناسه و من از این کفار و منافقین بدم می آد.
و این آخرین پیام من بود. و من تا چند روز دیگر با یک کامیون نمره تبریز می رم استشهادی و دیگر پیام نمی دم، چون به فیض شهادت می رسم و می میرم. و اگر هر کس جای من پیام داد این دروغ بود و الهی بمیره، خاک بر سرش! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/9438

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آخرین پیام ستاره شهیر شرق' لينک داده اند.

http://khabarnameh.gooya.com/nabavi/archives/012889.php
...
linkdooni
June 30, 2004 01:52 AM

Gala برگزيده اجرا ها،
ديشب آخرين اجرا از سري اجراهاي لوريس چکنواريان در تالار وحدت بود که تحت نام، جشنواره چکنواريان اجرا شد. در اين اجرا که برگزيده اي از اجراه�...
همه فن حريف
July 1, 2004 10:47 AM

پايان پروژه
اين جند هفته، تازه فهميدم اين همه ميگن تو ايران کسی کار نميکنه و همه از کارشون ميدزدند يعنی چی! اينجا همه چيز به شکل تف کاری پيش ميره و هيچ بر...
كليد مجهول
July 3, 2004 02:47 PM

آخرین پیام ستاره شهیر شرق
آخرین پیام ستاره شهیر شرق...
IsatisWeb Linkdooni
July 10, 2004 07:56 PM

Copyright: gooya.com 2008