راه آلمان از ژاپن می گذرد
راه آلمان از ژاپن می گذرد، این جمله را یازده مرد غیر خبیث که قرار بود برای مسابقات جام جهانی به آلمان بروند با همدیگر تکرار کردند. اما یکی از آنها گفت: من خودم آلمانی هستم، راه آلمان از ژاپن نمی گذرد. او کسی نبود جز فریدون زندی بازیکنی که تازه به تیم ملی آمده بود. همه به او اخم کردند، چون او هنوز نمی دانست وقتی راه قدس از کربلا بگذرد، طبیعی است که راه آلمان هم از ژاپن می گذرد و وقتی قرار باشد راه آلمان از ژاپن بگذرد، راه بحرین هم از پیونگ یانگ می گذرد. یازده مرد سوار بر اتوبوس شدند و به سوی میدان آزادی راه افتادند، جایی که قرار بود سرنوشت تیم ایران و ژاپن را رودرروی هم قرار دهد.
بهنود، ده سال بعد
ده سال بعد مسعود بهنود در گزارش بازی ایران و ژاپن چنین خواهد نوشت: سال 1379 بود و من و اکبر و داور تازه از زندان آزاد شده بودیم و من به دلایلی که به رابطه ام با بی بی سی برمی گردد به لندن رفته بودم، ابطحی شجاعت کرده بود و آن نوشته را در دفاع از حسین درخشان و فاطمه حقیقت جو که بخاطر ایستادگی در روزنامه نشاط به زندان افتاده بودند، نوشته بود. بی بی سی هم برای حفظ قواعد حرفه ای آن کار درخشان را کرده بود. بچه های تیم ملی از جمله علی و مهدی و فریدون که تازه در آلمان بخاطر تصادف اتوموبیلرانی زانوی پای راستش آسیب دیده بود، تصمیم گرفتند که همت کنند و یکی از آن لحظه های درخشان را بوجود بیاورند. در راه استادیوم برخوردم به عباس عطار که عکاس همشهری بود در همان روزها و حالا پیرمردی شده است و وقتی نگاهش می کنی یاد تیترهای آن روز آیندگان می افتی، عباس داشت می رفت که عکس بگیرد از آن روز که خاطره شد.( جهت اطلاع خواننده محترم عرض می شود که احتمالا تا سه هزار صفحه دیگر گزارش بازی ایران و ژاپن توسط مسعود که آنروزها جوانی بود که وقتی نگاهش می کردی احساس می کردی که داری احساس می کنی، آغاز خواهد شد.) اکبر که پدر فائزه بود تازه رفته بود و چند سالی هم از دولت قوام می گذشت که سوت آغاز بازی توسط کولینا ی آرژانتینی که مدتی در مدرسه سیاسی بروکسل روی صندلی امیرعباس درس خوانده بود، زده شد. دویست و چهل هزار نفر در استادیوم بودند و بیست و چهار هزار و دویست و چهل و سه نفر از جمله کورازومی وزیر خارجه ژاپن با نگرانی به زمین چمن بازی که در آن زمستان در میان برف سفید مثل انگشتری از یاقوت می درخشید، نگاه می کردند..... (1)
روز، خارجی، تهران
مسابقه فوتبال میان ایران و ژاپن روز جمعه پنجم فروردین( یا به قول مسعود بهنود شانزدهم مهرماه) برگزار شد. آنچه می خوانید تلاشی است برای بیان آنچه در این مسابقه اتفاق افتاده است. البته من در ضمن تلاش می کنم کلیه چیزهای دیگری که هیچ ربطی به این موضوع ندارند را برای شما بگویم. این مسابقه در استادیوم صدهزار نفری آزادی برگزار شد و صد و بیست هزار نفر شاهد این دیدار بودند.
مردم چگونه به استادیوم آمدند؟
نوبویوکی آکوتاگاوا خبرنگار پنجاه و دوساله یومیوری شیمبون در گزارشش نوشته است: در ایران همه چیز بزرگتر از خودش است، من در بزرگراه کرج دیدم که موتورسیکلت های هوندا که باید روی آن یک نفر سوار شود، چهار نفر نشسته بودند، در عوض اتومبیل های پژو که باید در آن چهار نفر سوار شود نه نفر را سوار کرده بودند، از یک مینی بوس که دوازده نفر گنجایش دارد بیست و هشت نفر پیاده شدند و در اتوبوسی که برای بیست و هشت نفر صندلی داشت هفتاد و چهار نفر پیاده شدند، در استادیومی که صدهزار نفر گنجایش دارد صد و بیست هزار نفر تماشاگر مسابقه بودند. ما انتظار داشتیم که در تیم فوتبال شان هم به جای یازده نفر هجده نفر بازی کنند، اما برای رعایت مقررات بین المللی همان یازده نفر بازی می کردند.( توضیح مترجم: لازم به ذکر است که آکوتاگاوا سالها با آمریکایی ها ارتباط داشته و نظرات مغرضانه اش را نمی توان مورد توجه قرار داد.)
از روز قبل گروههایی از مردم شهرستانها برای دیدن مسابقه به استادیوم آمدند و شب همانجا خوابیدند تا بتوانند بلیط تهیه کنند. از اولین ساعات صبح مردم تهران با هر وسیله ای که می توانستند به استادیوم رفتند، براساس گزارش ایسنا مینی بوس های مملو از مسافر مردم را به استادیوم آوردند. خودروهای شخصی با هفت هشت مسافر از ساعاتی قبل از بازی مردم را می آوردند. و موتورسیکلت ها با سه تا پنج مسافر در میان ترافیک سنگین مسافران را می آوردند.عده زیادی از کیلومترها قبل با پای پیاده برای تماشای بازی رفتند.
مردم چگونه به استادیوم وارد می شدند؟
یکی از مسائل جدی فوتبال ایران داشتن هوادارانی خوب و پرشور است، متاسفانه این هواداران چون نمی توانند در استادیوم زندگی کنند، مجبورند در فاصله دو مسابقه که گاهی چند هفته تا یک ماه طول می کشد به خانه های شان بروند و همین امر باعث می شود تا ورود و خروج تماشاگران ایرانی به استادیوم به عنوان یکی از مسائل مهم جامعه ایران مورد توجه قرار بگیرد. معمولا در هنگام ورود و خروج، اگر هیچ اتفاق خاصی نیفتد حداقل ده پانزده نفر مصدوم می شوند. علت چیست؟ چرا ورود و خروج ایرانیان به یک محل این همه با دردسر همراه است؟ آیا اصولا ورود به استادیوم و خروج از آن در هر جای دنیا همین طور است؟ موریس لانتان، مدیر مرکز ایرانشناسی آکادمی علوم جهان عرب در پاریس در این مورد می گوید: در چهارصد سال گذشته هرگاه تعداد ایرانیانی که در یک مکان هستند از تعدادی بیشتر شده است یا انقلابی رخ داده یا تعدادی کشته شده اند و یا این گروه به جایی حمله کرده اند یا این گروه از جایی مورد حمله قرار گرفته اند.(2)
از روز قبل گروههای مردم از شهرستانها آمده بودند و در اطراف استادیوم خوابیده بودند تا ساعت 7 صبح بلیط بخرند و به استادیوم بروند، اما گیشه ها تا ساعت 9.5 صبح بسته بود. این موضوع باعث درگیری میان تماشاگران و کارکنان ورزشگاه آزادی شد. یکی از کسانی که برای خرید بلیط آمده بودند می گفت: داداش! مگه قرار نبود ساعت هفت صبح گیشه باز باشه؟
متصدی فروش بلیط می گفت: به تو چه ربطی داره؟ هر وقت دلم بخواد بلیط می فروشم؟
خریدار بلیط می گفت: قیافه شد نگاه کن! اتور بابا غربتی! بلیط تو بفروش!
متصدی فروش بلیط می گفت: خفه شو بی شعور! تو فکر کردی من بلیط فروشم؟ منو باش که با یه فوق لیسانس مدیریت اومدم بخاطر راه انداختن کار شما بلیط بفروشم.
خریدار بلیط می گفت: فوق لیسانس تو بنداز تو جوب ماهی شه بره، فعلا بلیط ما رو بده
بنا به گزارش ایسنا صف های طولانی برای خرید بلیط از ساعات ابتدایی صبح تشکیل شد. عده ای از حاضرین هم از طریق اینترنت بلیط خریده بودند، اما بقیه مردم به این موضوع اعتراض داشتند و از اینکه دیگران با اینترنت بلیط خریده بودند ناراحت بودند. آنها معتقد بودند که یا باید همه با اینترنت بلیط بخرند یا همه باید توی صف بایستند. اصغر عموزاده که از ساعت هشت صبح در صف ایستاده بود، گفت: یک عده قلیلی نورچشمی ها با سوء استفاده از اینترنت و بیت المال کشور از طریق رسانه های بیگانه و اینترنت بلیط تهیه کرده بودند و متاسفانه مسوولان هم فریب خورده بودند.
به همین دلیل بسیاری از افرادی که بلیط داشتند در اثر هجوم تماشاگران به استادیوم مجبور شدند به قسمت رایگان بروند و نسبت به این موضوع اعتراض داشتند. قیمت بلیط هزار تومان بود، اما از شش ساعت قبل از آغاز مسابقه چند برابر فروخته شد. در محوطه ورودی استادیوم نیروی پلیس صف تشکیل داده بود و تماشاگران از وسط آنها رد می شدند. بعضی از تماشاگران در دستشان پرچم های یاحسین و یا ابوالفضل داشتند. آکوتاگاوا خبرنگار یومیوری شیمبون نوشته است: حسین و ابوالفضل امامان شیعیان هستند که ایرانیان از آنها برای وزنه برداری و کاراته و فوتبال استفاده می کنند. اما ایرانیان توانسته اند میان سنت و مدرنیسم جمع ببندند، من ایرانیانی را دیدم که صورت شان را با سه رنگ ایران رنگ کرده بودند و پرچم ابوالفضل را نیز در دست داشتند.
بنا به گزارش ایسنا تماشاگران می توانستند با پرداخت 300 تا هزار تومان صورت شان را با سه رنگ پرچم ایران رنگ کنند. بازار دستفروشان نیز، بخصوص مواد غذایی داغ بود.
چهار ساعت مانده به بازی استادیوم پر شد. به همین دلیل مدیر کل روابط عمومی استادیوم آزادی در حدود ساعات ظهر اعلام کرد که ظرفیت استادیوم تکمیل شده است. وی از مردم درخواست کرد که به استادیوم نیایند. اما مردم که شب قبل تلویزیون های لس آنجلسی را تماشا کرده بودند به دعوت اپوزیسیون تلویزیونی به استادیوم رفتند. اپوزیسیون تلویزیونی یک شب قبل از برگزاری مسابقه از مردم خواسته بود به استادیوم نروند. یکی از رهبران اپوزیسیون اعلام کرده بود: رژیم ملایان قصد دارند با کشاندن مردم به استادیوم فوتبال آنها را سرگرم کند و مانع مبارزه تلویزیونی ملت با رژیم شود، ما از مردم قویا می خواهیم که هیچکس به استادیوم نرود. در پی این دعوت کسانی که قصد رفتن به خانه عمه و خاله شان را داشتند نیز برنامه های خود را لغو کردند و به سوی استادیوم آزادی حرکت کردند. تا جایی که در ساعات انجام بازی رفت و آمد خودروها در تهران به حداقل خود رسید.
گزارش وضع هوا
بنا به گزارش هواشناسی که یک روز قبل اعلام شده بود پیش بینی شده بود که به احتمال فراوان این دیدار زیر باران برگزار خواهد شد. سازمان هواشناسی کشور پیش بینی کرده بود که بارشهای پراکنده و رگبار بخصوص در ساعات بعدازظهر خواهد بارید. این سازمان پیش بینی کرده بود که کار هر دوتیم در زمین لغزنده ورزشگاه آزادی مشکل خواهد شد. بنا به گفته این سازمان پیش بینی می شد که این دیدار با نتیجه سه بر صفر به نفع ایران به پایان خواهد رسید. سازمان هواشناسی پیش بینی کرده است که هوای پیونگ یانگ در هفته آینده آفتابی همراه با لکه های ابر و بارش متناوب باران خواهد بود و هر دو گل بازی هفته بعد توسط مهدوی کیا زده خواهد شد. با توجه به اینکه قرار است هیچ کدام از پیش بینی های هیچکدام از سازمانهای دولتی ایران در هیچ موردی درست از کار درنیاید هوای روز مسابقه آفتابی و خوب بود و در نیمه اول باد به سود ایران می وزید.
خبرنگاران خارجی گزارش دادند
قرار بود سه شبکه تلویزیونی ژاپنی این مسابقه را پخش کنند، این سه شبکه از طریق مخابرات ایران بیست خط تلفن برای ارتباطات ماهواره ای و اینترنتی گرفتند. شبکه ABC ژاپن این مسابقه را بطور مستقیم پخش کرد.
یکی از سخت ترین کارهای دنیا تشخیص دادن یک ژاپنی از یک عکاس است، کارشناسان معتقدند که تفاوت یک ژاپنی را با یک عکاس از قیافه آنان می توان فهمید، چون قیافه ژاپنی ها شبیه ژاپنی هاست، اما قیافه همه عکاسان شبیه ژاپنی ها نیست، مثلا کسانی مانند ماریو جاکومللی عکاس ایتالیایی و سباستیائو سالگادو عکاس برزیلی و مرحوم هانری کارتیه برسون عکاس فرانسوی شبیه ژاپنی ها نبودند. اما مشکل زمانی جدی می شود که قرار باشد انسان تفاوت یک عکاس ژاپنی را با یک ژاپنی که فقط برای خودش عکس می گیرد، متوجه شود. انجمن صنفی خبرنگاران ژاپن برای شناخت تفاوت یک ژاپنی با یک عکاس حرفه ای ژاپنی تفاوت های زیر را برشمرده است(3):
1) یک عکاس حرفه ای ژاپنی معمولا یک دوربین و چند لنز دارد، اما یک ژاپنی معمولی معمولا چند دوربین و یک لنز دارد.
2) یک عکاس حرفه ای ژاپنی معمولا دوربینش مدل سه سال قبل است، اما یک ژاپنی معمولی از چند دوربین که سه ماه قبل به بازار آمده است استفاده می کند.
3) یک عکاس حرفه ای ژاپنی از دیگران عکس می گیرد، اما یک ژاپنی معمولی از دیگران درخواست می کند که از او عکس بگیرند.
4) یک عکاس حرفه ای ژاپنی از دیدن همه چیز تعجب نمی کند، اما یک ژاپنی معمولی از دیدن همه چیزهای تازه تعجب می کند.
5) یک عکاس حرفه ای ژاپنی فقط زمانی که لازم است عکس می گیرد، اما یک ژاپنی معمولی تا وقتی زنده است عکس می گیرد.
6) یک عکاس ژاپنی اول به سوژه نگاه می کند و بعد عکس می گیرد، اما یک ژاپنی معمولی اول عکس می گیرد و بعد به سوژه نگاه می کند.
هشتاد نفر خبرنگار و پنجاه عکاس ژاپنی در استادیوم این مسابقه را گزارش می کردند. این خبرنگاران با رایانه های پرتابل و ماهواره آمده بودند، اما بطور طبیعی از کمبود امکانات در جایگاه خبرنگاران انتقاد داشتند.( نکته قابل ذکر: اصولا در ایران اوضاع طوری است که هر کسی اعم از اینکه ایرانی باشد یا ایرانی نباشد و یا ایرانی تبار باشد در هر جایی از وضعیتی که در آن قرار دارد، بخصوص از جایگاهی که در آن قرار دارد انتقاد می کند.)
یکی از نکات جالب برای خبرنگاران ژاپنی وجود تماشاگران جالب ایرانی بود، به همین دلیل دائما با آنها مصاحبه می کردند و عکس آنها را می گرفتند.
به دلیل افزایش خبرنگاران ژاپنی هفت دستگاه فکس و هفت دستگاه تلفن در نمازخانه ورزشگاه نصب شد.( کارشناسان تلفن، روزنامه نگاری، ورزش و دو کارشناس فرهنگ ملی ایران و ژاپن هرچه فکر کردند نفهمیدند که چرا دستگاه های فکس و تلفن را در نمازخانه ورزشگاه نصب کرده اند.) براساس نرخ گذاری مخابرات ایران هر دقیقه تلفن برای خبرنگاران خارجی به میزان 2 دلار و 27 سنت برای هر دقیقه محاسبه شد.
خبرنگارانی از انگلیس، اتریش و فرانسه نیز به استادیوم آمده بودند. شبکه تلویزیونی یورو اسپورت هم این مسابقه را مستقیما پخش می کرد. بنا به گفته ایسنا برای اولین بار امکانات بهداشتی و رفاهی خبرنگاران خارجی و داخلی از هم مجزا شده بود.
آرمین عارفی خبرنگار لوموند که هم نامش شبیه ایرانی ها بود و هم قیافه اش داد می زد که ایرانی است و هم ایرانی تبار بود( مثل اکثر خارجی ها)برای لوموند از این مسابقه گزارش تهیه کرد. وی گفت: فوتبال در خون مردم ایران است و مردم ایران با فوتبال زندگی می کنند.( و در هنگام خروج از استادیوم می میرند). ایرانیان متعصب ترین تماشاگران فوتبال دنیا هستند.
مهرعلیزاده، دوستت داریم
مسابقه فوتبال ایران و ژاپن در شرایطی برگزار شد که انتخابات ریاست جمهوری تا سه ماه دیگر برگزار می شود. به همین مناسبت پلاکارد حمایت تیم استقلال تهران از مهرعلیزاده، مسوول ورزش کشور که کاندیدای ریاست جمهوری شده است، در استادیوم نصب شده بود. روی این پلاکارد نوشته بود: مهرعلیزاده، دوستت داریم.( معمولا ورزشکاران ایرانی در انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس همیشه از کسی حمایت می کنند که فقط یک درصد آراء را می آورد، و در اثر حمایت آنان این یک درصد به 1.2 درصد افزایش پیدا می کند)
تماشاگران ژاپنی
برای اولین بار در تاریخ مسابقات ایران با کشورهای دیگر سه هزار ژاپنی برای مسابقه ایران و ژاپن به ایران سفر کردند. اما ایسنا اعلام کرد که هزار ژاپنی برای تماشای بازی به استادیوم خواهند آمد. هواداران تیم ژاپن هنوز از هواپیما پیاده نشده با پوشیدن لباس آبی در شهر تهران گردش کردند و برای خرید به خیابان ولی عصر رفتند . در خیابان ولی عصر ژاپنی ها با دست به ایرانی ها علامت پیروزی را نشان می دادند، اما مردم خیال می کردند که آنها می خواهند بگویند که ژاپن دو گل می زند. ژاپنی ها صبح روز مسابقه با چهار هواپیمای چارتر به ایران آمدند و قرار شد بلافاصله پس از پایان بازی به ژاپن برگردند. علاوه بر این تماشاگران تعدادی از ورزشکاران معلول ژاپنی هم برای تشویق تیم ملی شان با صندلی چرخدار آمده بودند.
تابلوهای تبلیغاتی به زبان ژاپنی در اطراف محوطه چمن دیده می شد( ترجمه فارسی چند تابلو تبلیغاتی: اوی عکاسباشی، عکاسباشی، عکسمو وردار/ با فشار یک دکمه برج ایفل در دوربین شماست/ وقتی به سفر می ری دوربینتو یادت نره)
تماشاگران ایرانی
سفرهای نوروزی شهروندان تهرانی باعث شد که این روزها تهران در یکی از خلوت ترین روزهای خود بسر ببرد، بنابراین پیش بینی می شد که تماشاگران زیادی به استادیوم نیایند و چون در ایران همیشه همه پیش بینی ها غلط از آب درمی آید به جای صدهزار نفر، صد و پنجاه هزار نفر به استادیوم آمدند. توماس فان در هلمن خبرنگار بیست و نه ساله هلندی روزنامه دویچه اسپورت فرانکفورت می گوید: تا به حال این همه آدم یک جا ندیده بودم. تماشاگران ایرانی لباس پوشیده بودند و فریاد می زدند. مترجم من می گفت که ایرانی هایی که به استادیوم می آیند در مورد خواهر دیگران حرف می زنند.
زیکو مربی برزیلی تیم ژاپن از همین تماشاگران می ترسید. او می گفت: وقتی تماشاگران ایرانی تیم شان را تشویق می کند آدم می ترسد... وی گفت: واوووو....(4) کارشناسان می گویند ترس زیکو می تواند دلایل زیادی داشته باشد، وقتی فقط رد شدن این تماشاگران از کنار هم باعث کشته شدن شش نفر و مصدوم شدن 27 نفر شود، حقیقتا باید ترسید. اما دادکان، سرپرست فدراسیون فوتبال که با نگرانی به بازی نگاه می کرد، پس از پایان بازی گفت: این حمایت در تاریخ فوتبال ایران بی سابقه بود. حشمت مهاجرانی مربی سابق تیم ملی که درحال حاضر مربی یکی از تیم های اتریشی است، از دیدن نگرانی دادکان خیلی ناراحت شد و آرزو کرد که تیم ایران پیروز شود، البته این کافی نیست، چون آقای حشمت مهاجرانی باید در مسابقاتی که دادکان نگران نیست هم آرزو کند که تیم ایران پیروز شود.
علاوه بر تماشاگران معمول فوتبال ایران، بعضی از افراد و شخصیت های صاحب نام هم به استادیوم آمده بودند.( نکته مهم: معمولا تماشاگران ایرانی در استادیوم صاحب نام نیستند، به همین دلیل همه همدیگر را «علی» یا «حسین» یا «مرتیکه» یا «اوی» صدا می زنند.) از میان افراد صاحب نام می توان از سعید راد بازیگر سینما که همین روزها فیلمی از وی روی اکران سینماهاست نام برد. از سوی دیگر عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی هم در استادیوم بود. سردار قالیباف فرمانده نیروی انتظامی و کاندیدای ریاست جمهوری هم برای حفظ امنیت بازی مستقیما به استادیوم آمده بود و همین امر باعث شد که این بازی با 6 کشته و 27 مصدوم ناشی از ازدحام جمعیت بزرگترین و پرحادثه ترین بازی فوتبال استادیوم آزادی شود. تماشاگران زیادی پشت در مانده بودند. آکوتاگاوا خبرنگار یومیوری شیمبون نوشته است: تعداد افرادی که پشت در ایستاده بودند تقریبا به اندازه تماشاگران مسابقات ملی در کشورهای دیگر بود.
جواد عبدالرحمانی که از نازی آباد برای دیدن بازی آمده بود و پشت در مانده بود در حالی که بسیار ناراحت بود، گفت: واسه چی نمی ذارن ما بریم تو؟ مگه چی می شه؟ .... ها نمی ذارن ما بریم ما هم ... شونو ....
بنا به گزارش ایسنا سفیر ژاپن و رئیس فدراسیون فوتبال ژاپن نیز برای دیدن بازی به استادیوم آمده بودند.
برنامه های فرهنگی و تفریحی
از ساعت سه بعد از ظهر یعنی سه ساعت قبل از بازی برنامه های تفریحی و سرگرم کننده از سوی معاونت فرهنگی فدراسیون فوتبال با همکاری هنرمندان صدا و سیما برگزار شد. علی تفرشی خواننده جوان برنامه اجرا کرد.
حجت الاسلام علیپور معاون فرهنگی فدراسیون فوتبال با لباس روحانی در استادیوم بود. ژاپنی ها با کشف او خیلی خوشحال بودند و دائما از او عکاسی می کردند. ایشان برای ایجاد روحیه مناسب در میان تماشاگران تصمیم گرفت پیش از آغاز دیدارهای تیم ملی و ژاپن برنامه ویژه سوگواری به مناسبت نزدیک بودن اربعین حسینی برگزار کند. وی در یک گفتگوی اختصاصی شرکت کرد و گفت: وظیفه معاونت فرهنگی این است که در شرایطی که مردم به استادیوم می آیند اگر امکان لازم وجود داشته باشد حال آنها را بگیرد. در ساعت 16.30 اعضای تیم ملی ایران وارد استادیوم شدند و با استقبال گرم مردم مواجه شدند.
قرمز ها، آبی ها و لژیونرها
دو تیم پرسپولیس و استقلال که قرنها قبل تیم های مهم فوتبال ایران بودند، تقریبا هیچ حضوری در تیم ملی نداشتند. در تیم ملی شش لژیونر، دو بازیکن تیم پاس، یک بازیکن فولاد اهواز، یک بازیکن پرسپولیس و یک بازیکن از صباباطری حضور داشتند.
توضیح: من نمی دانم چرا وقتی اسم لژیونر را می شنوم احساس می کنم این بازیکنان در باغهای اطراف آتن و اسپارت زندگی می کنند و وقتی قرار است به تیم ملی بیایند سوار بر یک شیر آنها را می آورند و آنها بعد از جنگ با ببر و پلنگ به باغهای خودشان برمی گردند.( توضیح درباره توضیح: خفه بابا! مثلا تو توضیحات بی مزه پرتاب نکنی نمی شه؟)
بازیکنان مهم تیم ملی افراد زیر بودند:
مهدی مهدوی کیا: مهدوی کیا بسیار آماده بود و یکی از بهترین روزهای خودش را گذراند، او در طول بازی مطابق معمول وقتی توپی بدست می آورد سرش را پائین می انداخت و درحالی که دستهایش بیشتر از پاهایش تکان می خوردند بسرعت طول زمین را بالا و پائین می رفت. او در این مسابقه هیچ پاس گلی نداد، به همین دلیل هم برانکو او را از زمین بیرون نکشید.
فریدون زندی: فریدون زندی که دومین بازی اش را در تیم ملی ایران انجام می داد موفق شد خودش را اصلاح کند، وی فهمید که نباید پاس تک ضرب بدهد، نباید خونسرد بازی کند، وقتی می تواند به دیگران پاس بدهد تلاش کند دریبل بزند. قرار است در طول مسابقات مقدماتی جام جهانی روزی دوهزار بار به فارسی بنویسد غیرت، تعصب، احساسات. با انجام این کارها بتدریج فریدون زندی تبدیل به یک بازیکن بزرگ تیم ملی ایران خواهد شد. در این مسابقه فریدون زندی هیچ آسیبی ندیده بود، اما چون ده روز قبل در آلمان تصادف رانندگی کرده بود قرار شد که اگر خوب بازی نکرد و خسته شد او را از زمین بیرون بیاورند. به همین دلیل بعد از ارائه یک بازی خوب و درحالی که سرحال به نظر می رسید برانکو او را از زمین بیرون کشید. زندی یکی از بهترین های تیم ایران بود.
وحید هاشمیان: قرار است چون آلمانی ها به او هلیکوپتر می گویند خبرنگاران ایرانی هم از این به بعد به او هلیکوپتر بگویند. هلیکوپتر تیم ایران که بعد از چند هفته که پروازش در بایرن متوقف شده بود، درخشانترین بازیکن تیم ملی بود. او دو گل زد. یورو اسپورت گفت: « وحید ژاپنی ها را غرق کرد.»
گل محمدی: برای اولین بار در طول تاریخ 2500 ساله فوتبال ایران یک بازیکن خط دفاع مورد توجه قرار گرفت. کارشناسان می گویند اگر او می توانست یک گل بزند بهتر می شد. گل محمدی یکی از بهترین های تیم بود.
رحمان رضایی: رحمان رضایی هم با وجود اینکه گل نزد اما خوب دفاع کرد.
ابراهیم میرزاپور: میرزاپور هم با وجود اینکه گل نزد، اما روز درخشانی را پشت سرگذاشت. او موفق شد که شوت میورا را مهار کند، همچنین موفق شد که دو شوت را بازیکنان ژاپنی از کنار دروازه به اوت فرستادند. میرزاپور موفق شد تقریبا در 98 درصد از موارد با جاگیری غلط ژاپنی ها را گیج کند. او در مواردی که قرار بود از جایش تکان می خورد اشتباه می کرد. قرار است میرزاپور در تیم فوتبال دستی کشور دروازه بان ثابت باشد.
علی دایی: علی دایی یکی از بهترین بازی های چند سال اخیر خود را انجام داد. او به موقع آسیب دید و از زمین بیرون رفت. در مدتی که بازی می کرد چند بار دیده شد و یک بار شوت بسیار خوبی را زد که متاسفانه گل نشد.
علی کریمی: کریمی به عنوان بهترین بازیکن سال آسیا روز خوبی را پشت سر گذاشت. اگرچه یک بار مجبور شد بعد از رسیدن به خط پایان توپ را پاس بدهد و به همین دلیل هاشمیان توپ را به گل تبدیل کرد.
خداداد عزیزی: در بازی های قبلی خداداد عزیزی وارد بازی نمی شد، ولی دوربین او را که روی نیمکت نشسته بود نشان می داد، در این بازی دوربین او را روی نیمکت هم نشان نداد.
گزارش لحظه به لحظه بازی
تیم های ایران و ژاپن بازی خوبی را آغاز کردند، هر دو تیم امیدوار بودند که در این بازی پیروز شوند، اما چون هر دو نمی توانستند پیروز شوند تیم ایران بتدریج بازی را در دست گرفت. داور بازی شمس المائدین داور سنگاپوری بود که در یکی از بازی های قبلی هرچه کارت زرد داشت به بازیکنان نشان داده بود. داوری بازی خوب بود، چرا که تیم ایران در این بازی پیروز شد.
مهدوی کیا در دقیقه 22 قصد فریب داور را داشت و کارت زرد گرفت.
در تمام مدت نیمه اول تیم ایران به دروازه ژاپن حمله می کرد و مردم هم تیم ملی را تشویق می کردند. در دقیقه 27 گل اول ایران توسط وحید هاشمیان زده شد.
در دقیقه 35 ضربه ایستگاهی علی دایی به شکل خطرناکی از کنار دروازه گذشت.
در دقیقه 37 ضربه شینجی اونو به شکل خطرناکی از کنار دروازه میرزاپور گذشت.
علی دایی در نیمه اول به دلیل آسیب دیدگی از بازی خارج شد، و محرم نویدکیا به جای او وارد زمین شد. مردم دایی را بشدت تشویق کردند. با بیرون آمدن دایی گل محمدی کاپیتان تیم شد.
در دقیقه 45 نیمه اول تمام شد و همه از زمین خارج شدند.
نیمه دوم
نیمه دوم در شرایطی آغاز شد که ژاپنی ها تصمیم گرفتند که گل تساوی را به ایران بزنند. معمولا تا تیمی تصمیم به زدن گل به تیم ایران نگیرد این تیم با سرسختی مقاومت کرده و گل نمی خورد. به همین دلیل بود که با آغاز حمله مداوم ژاپن به ایران احتمال گل خوردن در تیم ایران افزایش یافت. تا این لحظه تیم ایران داشت بخوبی بازی می کرد. فریدون زندی که بازی بسیار درخشانی از خود نشان داده بود و با بقیه اعضای تیم هماهنگ شده بود، مورد توجه برانکو قرار گرفت. برانکو برای اینکه جلوی حملات تیم ژاپن را بگیرد تصمیم گرفت یک مهاجم را از تیم بیرون ببرد و علوی را به عنوان دفاع به تیم بیاورد. در دقیقه 57 فریدون زندی از زمین خارج شد و علوی به جای او وارد زمین شد. دو دقیقه پس از ورود علوی تیم ایران گل تساوی را خورد، بدون اینکه میرزاپور اشتباه کرده باشد. با زدن این گل ژاپنی ها حملات شان را متوقف کردند.
در دقیقه 75 علی کریمی بعد از دریبل زدن یکی از مدافعان ژاپنی یک دفعه به خودش آمد و دید به خط پایان زمین رسیده است، با عصبانیت خواست توپ را به بیرون زمین بفرستد، اما وحید هاشمیان از این توپ استفاده کرد و گل پیروزی ایران را وارد دروازه ژاپن کرد. در این لحظه تازه برانکو به خودش آمد و متوجه حرکت مهم علی کریمی شد. چون سابقه نداشت علی کریمی به دیگران پاس بدهد برانکو فکر کرد که کریمی خسته شده است، بنابراین او را از بازی بیرون آورد و نیکبخت از دقیقه 77 جای علی کریمی وارد زمین شد. از این به بعد تیم ایران تصمیم گرفت نتیجه را حفظ کند. اما واقعیت این است که تمایل یک تیم به حفظ نتیجه الزاما به نتیجه نمی رسد. اما ژاپنی ها هم خسته بودند. میورا می گوید: ما واقعا خسته بودیم، جیگرم داشت از حلقم درمی آمد(5). در دقیقه 82 بازی در پی حرکت کعبی توپ به هاشمیان رسید و نزدیک بود که او گل سوم بازی را هم بزند، اما این توپ گل نشد. یک دقیقه بعد حادثه مهمی اتفاق افتاد. تیم ایران به اولین کرنر خود در این بازی دست یافت. ایران در دقیقه 83 اولین کرنر را زد. در این بازی ژاپن ده کرنر و ایران دو کرنر زد.
تماشاگران از پنج دقیقه به پایان بازی با زدن سوت از داور مسابقه می خواستند پایان بازی را اعلام کند، اما داور بازی با لجاجت تمام تصمیم گرفته بود که تا دقیقه نود به بازی ادامه دهد. تماشاگران تصمیم گرفتند نفرت خود را از داور با ذکر مواردی مانند پپسی و سماور نشان دهند، اما سرانجام بازی با نتیجه دو بر یک به نفع ایران خاتمه یافت. عادل فردوسی پور، مردی با گلوی جرخورده که گزارش هیجان انگیزی از بازی ارائه داده بود پایان بازی را اعلام کرد. تلویزیون ایران سرود پیروزی نواخت و کمال سوء استفاده را مطابق معمول از این پیروزی به عمل آورد.
علیرغم اینکه معمولا بهتر است ما ایرانیان عزیز چنان نشان دهیم که در اثر یک حادثه و به دلیل تعصب، احساسات، معجزه، دعاهای مردم، یاری امام زمان، نزدیک بودن روزهای اربعین، ضدیت مردم با آمریکا و سابقه 2500 ساله در تاریخ و غیره بازی را برده ایم، اما آمارها نشان می دهد که تیم ایران بیشتر بازی را در دست داشت. در مجموع 54 درصد بازی در وسط میدان بود، 26 درصد بازی در محوطه جریمه ژاپن و 20درصد بازی در محوطه جریمه ایران بود.
سرانجام سه دقیقه بعد از دقیقه نود بازی به پایان رسید و تیم ایران برای رفتن به پیونگ یانگ آماده سفر شد.
نظرات برانکو ایوانکوویچ و مترجمش
در پی این پیروزی برانکو در مصاحبه ای شرکت کرد و نظرات خود را در مورد بازی اعلام کرد. با توجه به اینکه نظرات برانکو نیازمند ترجمه است، این نظرات را همراه با ترجمه می خوانید.
برانکو: در این بازی فهمیدم هنوز احساسات زنده و تاثیر گذار هستند.
ترجمه: من دارم یواش یواش یاد می گیرم که باید در ایران چگونه حرف زد و چکار کرد.
برانکو: این پیروزی برای مردم است و تمام خدمات انجام شده را به پای مردم می نویسم.
ترجمه: احتمالا تا یکی دو سال دیگر برانکو قصد دارد تبعه ایران شود و برای دوره بعد کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود.
برانکو: هرگز هیچ نقطه دنیا چنین همکاری و همدلی را ندیده بودم.
ترجمه: من سخنرانی های مسوولان سیاسی ایرانی را گوش می کنم و می دانم در هر موردی باید به اهمیت وحدت اشاره کرد.
برانکو: مصدومیت دایی نقطه ضعف تیم ژاپن بود، چرا که آنها برای چنین شرایطی برنامه نداشتند و نمی دانستند چگونه عمل کنند.
ترجمه: قرار است از بازی بعد علی دایی، زندی، مهدوی کیا و هاشمیان وسط بازی مصدوم شده و تیم مقابل را گیج کنند و وقتی آنها گیج شدند برنامه ای برای بازی نخواهند داشت و تازه می شوند مثل ما که برنامه برای بازی نداریم و در نتیجه ما بازی را می بریم.
برانکو: من زندی را بیرون کشیدم چون او ده روز قبل در آلمان تصادف رانندگی کرده بود.
ترجمه: برای ما تصادف کردن خیلی مهم است، حتی اگر بازیکن هیچ مشکلی پیدا نکرده باشد و خوب هم بازی کند او را از بازی بیرون می کشیم.
زیکو مربی برزیلی تیم ژاپن
اما زیکو هم دست کمی از برانکو نداشت، با این تفاوت که چون برانکو بازی را برده بود همه کارهایش درست به نظر می رسید و چون زیکو بازی را باخته بود همه کارهایش غلط به نظر می رسید.
بنا به گفته مایکل چرچ خبرنگار انگلیسی روزنامه یومیوری تیم ژاپن نسبت به سال گذشته بسیار آشفته و گسسته است. مایکل( به قول مسعود بهنود) در مقاله اش نوشت: دو دلیل برای آشفتگی تیم ژاپن وجود دارد، اول بازگشت ناکاتا که در تیم فیورنتینا بازی می کند به تیم ملی ژاپن و دادن بازوبند کاپیتانی به وی و دیگر اینکه زیکو آرایش 2-5-3 تیم را به 2-4-4- تغییر داده است. زیکو سرسخت است و تردید دارم حتی با خوردن گل هم کاپیتان خودش را بیرون بکشد... ناکاتا مدتها در تیم ملی بازی نکرده است، او مانند علی دایی است، با این تفاوت که ناکاتا هرگز نفوذ و تسلط علی دایی را در ایران ندارد.
وی پیش بینی کرد که ژاپن با نتیجه دو بر صفر از ایران شکست می خورد.
گزارش حوادث پایان بازی
سرانجام بازی بعد از شش ساعت انتظار و یک ساعت و نیم بازی نفس گیر به پایان رسید. بنا به گزارش ایسنا تا پایان نیمه اول مواد منفجره پرتاب نشد، چون حضور نیروی انتظامی بسیار قوی بود. پس از پایان بازی و در هنگام خروج از استادیوم در اثر ازدحام جمعیت شش نفر از تماشاگران کشته شدند و 27 نفر مجروح شدند.
پنج نفر به دلیل مصدومیت ناشی از ازدحام در هنگام خروج از استادیوم فوت کردند. همچنین یک مرد بالاتر از شصت سال نیز به دلیل هیجان شدید پس از بازی فوت کرد. 27 نفر نیز در جریان این دیدار زخمی شدند که از این تعداد یازده نفر زیر بیست سال، یازده نفر بیست تا سی ساله و سه نفر بالاتر از سی سال سن داشتند. یک زن ژاپنی به دلیل انفجار ترقه از ناحیه صورت جراحت سطحی دید.
86 اتوبوس از ناحیه شیشه، صندلی و فیبر داخلی آسیب دید. علت اینکه تماشاگران آسیب زننده موفق نشدند که سقف اتوبوس را سوراخ کنند یا کف آنرا گاز بزنند این بود که فراموش کرده بودند اره آهن بر با خودشان بیاورند، اما یکی از تماشاگران قول داد که برای مسابقه ایران و بحرین حتما این کار را بکند. براساس اعلام سازمان اتوبوسرانی 48511000 ریال خسارت به اتوبوس ها و مینی بوس ها وارد شد. پس از پایان بازی همچنین تماشاگران با سنگ به خودروهای سواری حمله کردند. در مجموع سازمان اتوبوسرانی برای حمل و نقل تماشاگران از 612 دستگاه اتوبوس و 700 مینی بوس استفاده کرده بود.
تفسیر سیاسی از فوتبال
در پی حوادث قبل از بازی و بعد از بازی نظرات مختلفی در مورد مسابقه ایران و ژاپن توسط سیاستمداران و نیروهای اپوزیسیون و تی ویزیسیون اعلام شده بود که توجه به آنها موجب عبرت امت شهیدپرور است:
1) نظریه تماشاگران جاسوس: بنا به اعلام چند شبکه تلویزیونی چون تیم ملی ایران و تماشاگران مسابقه عوامل رژیم و جاسوسان آن هستند، لذا هرکسی برای مسابقه برود جاسوس است.
2) نظریه تی ویزیسیون: چند شبکه تلویزیونی لس آنجلسی اعلام کردند که حکومت تصمیم دارد با کارهایی مانند فوتبال، نمایش فیلم در سینماها، رفتن به مهمانی، خوردن شام، شنیدن موسیقی، رفتن به مسافرت مانع مبارزه ملت ایران علیه استبداد شود و چون لازم است که مردم برای مبارزه با استبداد به تماشای تصاویر ملکه های زیبایی تلویزیونی مانند ضیاء آتابای و کور و کچل های لس آنجلسی بپردازد بنابراین مردم به جای رفتن به استادیوم پای این تلویزیون ها بنشینند تا هم فحش های چارواداری یادبگیرند و هم با استبداد مبارزه کنند.
3) نظریه اپوزیسیون: اصولا مسابقه ایران و ژاپن یکی از برنامه های مهم سقوط رژیم است و مردم قصد دارند بعد از پایان بازی به مراکز حکومتی حمله کرده و رژیم را ساقط کنند.
تبصره: اصولا این نظریه درست بود و مردم می خواستند بعد از بازی یک انقلاب رنگی مخملی انجام دهند، منتهی مشکل اصلی سر رنگ انقلاب بود، پرسپولیسی ها معتقد بودند که باید رنگ انقلاب قرمز باشد، اما استقلالی ها معتقد بودند که رنگ انقلاب باید آبی باشد.
پیش به سوی پیونگ یانگ
با پیروزی ایران بر ژاپن اعضای تیم ملی به پیونگ یانگ رفتند، فردا این بازی برگزار می شود و تکلیف صعود تیم ایران تا حد زیادی روشن می شود. بعد از بازی با کره گزارش لحظه به لحظه این بازی را خواهیم نوشت.
ماخذ:
1) بهنود، مسعود. ایستادگان بر دروازه(از حسن روشن تا علی کریمی)، نشرعلمی، فروردین 1393، تهران
2) لانتان، موریس. جامعه شناسی خشم ایرانی در تلاش های بی نتیجه برای برون رفت از ساختار فئودالی و فرماسیون موجود سرمایه داری معاصر، نشر گالیمار، 2004، پاریس، صفحه 145
3) یامادا، ریزومی. یک ژاپنی چگونه عکس می گیرد؟، انتشارات سوهوتو، 2003، یوکوهاما
4) WOOOOOOW
5) میورا. خاطرات من، انتشارات سوهوتو، یوکوهاما، صفحه 28