محافظهكاران كرسي رياستجمهوري را ميخواهند؛ اين آرزوي 25 ساله آنهاست. انتخابات مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي اسلامي شهر، اين فكر را در ذهن آنها انداخته است؛ ما در انتخابات رياست جمهوري هم پيروز خواهيم شد، چون مردم ميخواهند. چون ما خدمتگذاران صديق هستيم، اين را پرونده كاري ما در يك سال و نيم اخير نشان ميدهد.
«مردم» همان واژهاي بود كه محافظهكاران در انتخابات سال 76 و 78 چندان اهميتي براي آن قايل نبودند، اما امرزو قرار است براي آنان حرف اول را بزند؛ يعني «جمهوريت» هم همپاي «اسلاميت» در مكتب محافظهكاران رنگ و صبغهاي در خور پيدا كند. آن تفسيري كه محافظهكاران از «مردم» معنا ميكنند با تعريفي كه اصلاحطلبان از آن دارند، قطعاً از تفاوت شگرفي برخوردار است.
تعيين مصاديق شايد معرف خوبي براي اين تفاوت باشد، حضور 30 ميليوني مردم در انتخابات سال 76 در نزد اصلاحطلبان و همه مردم، حضوري شاد، سرزنده و پرنشاط بود كه از آن روز تاكنون هيچگاه حكومت به چشم خود نديده است و در مقابل، حضور بي حرف و حديث تودههاي وفادار به ايدئولوژياي خاص كه رقمي پايينتر از 50 درصد را نشان ميدهد، از نظر محافظهكاران، مردم- آن هم مردمي اصيل- تفسير ميشود.
يكي از همين محافظهكاران كه اعتقاد سختي به تفسير خاص اين مكتب از واژه «مردم» دارد، چهره نام آشنا در يك سال و نيم اخير؛ يعني دكتر محمود احمدينژاد است. همان شهرداري كه براي همرنگ شدن با رفتهگران زحمتكش، به كسوت آنان درآمده و بر سر سفره افطار آنان حاضر ميشود تا خود و مديريت تحت فعاليتش را در جريان عظيم تودهها فنا سازد.
در نگاهي گذرا به فعاليتهاي يك سالونيم شهرداري تهران، ميتوان به پالسهاي انتخاباتي كاملاً برنامهريزي شدهاي كه محافظهكاران به جامعه ارسال كردهاند پي برد.
فعاليت ستادي و اجرايي محافظهكاران (در كمتر از دو سال) از طريق شوراي شهر تهران، شهرداري تهران و حتي قوه قضاييه به روشني نشان ميدهد كه تمامي قواي آنان در راستاي دستيابي به كرسي رياست جمهوري متمركز شده است.
بر همين اساس در تاكتيكهاي انتخاباتي محافظهكاران در راستاي استراتژي فتح تمام نهادهاي نظام، چند تغيير عمده را ميتوان مشاهده كرد. البته به نظر نميرسد تاكتيكهاي جديد آنها ناشي از تغيير زيرساخت فكري باشد، بلكه متأثر از نيازها و الزامات فضاي كنوني كشور است.
تحقيقات نشان ميدهد، در انتخابات مجلس هفتم، تبليغات محافظهكاران از سنتهاي پيشين فاصله گرفت تا آنها بتوانند قشر بيشتري از مردم را به خود جلب كنند. در اين راستا، در شعارهاي انتخاباتي، نطقها و تبليغات محافظهكاران، ميتوان به خوبي چرخش از شعارهاي ايدئولوژيك به شعارهاي مليگرايانه و سياسي به اقتصادي را مشاهده كرد. بهكارگيري عباراتي مانند: آبادي، آباداني، رشد و توسعه را به كرات ميتوان در شعارهاي تبليغات آنان مشاهده كرد.
اين رويكرد محافظهكاران مبتني بر اين اصل از سوي آنان است كه اصلاحطلبان نتوانستهاند در چارچوب نهادهايي كه در دست داشتهاند، به بالا بردن سطح زندگي مردم كمك كنند و اين نهادها ناكارآمد بودهاند. در اين راستا، تا زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري و در دوران فعاليت مجلس هفتم، آنها سعي خواهند كرد از نهادهايي همانند شوراي شهر تهران و شهرداري تهران براي نمايش كارآمدي خود استفاده كنند.
پيشينه
پس از دوم خرداد و پيروزي اصلاحطلبان، اهتمام آنان به اصول معطل مانده قانون اساسي بسيار زياد بود و در اين راستا، برگزاري انتخابات شوراها يك نقطه عطف به حساب ميآيد.
پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات شوراها بهويژه شوراي شهر تهران نيز ناشي از فضاي پس از دوم خرداد و تمايل مردم به حضور مستقيم در تصميمگيريهاي نهادها و استفاده از مزاياي آن بود، ولي در عمل، اصلاحطلبان به دلايل فراواني نتوانستهاند در شوراي شهر و شهرداري تهران به موفقيت دست يابند و در اين دوران بود كه يكي از مهمترين اتفاقات در عرصه مسكن به وقوع پيوست و در ظرف مدت زمان كوتاهي بر اثر منع ناگهاني فروش تراكم، قيمتهاي مسكن به شدت افزايش يافت.
افزايش ناگهاني و سرسامآور قيمت مسكن كه بازخورد منفي آن در تمام اقشار جامعه شهر تهران نمود داشت، فضاي رواني منفي را عليه اصلاحطلبان شكل داد. ضمن آنكه در اين دوره، اصلاحطلبان در شهرداري تهران نتوانستند اقدامات چشمگيري را صورت دهند.
درگيريهاي داخلي شوراي شهر تهران، تعويض دوباره شهردار تهران، بيشهردار ماندن تهران در اواخر دوره شوراي شهر و عدم تشكيل جلسات شوراي شهر، همگي براي ايجاد ذهنيت عدم كارآيي نهادهاي تحت كنترل اصلاحطلبان شد.
براساس ديدگاه محافظهكاران، حال كه شوراي شهر و شهرداري تهران تحت كنترل آنان است، تهران به عنوان پايتخت و بزرگترين شهر كشور كه حدود يك پنجم از جمعيت و بيش از يك چهارم ثروت كشور را درون خود جاي داده، ميتواند تبديل به ويترين بزرگي از كارآمدي مديريتي آنها گردد، به شكلي كه جلوه و شكوه آن در تمامي كشور در معرض ديد باشد.
از سوي ديگر مردم تهران در سالهاي اخير در فشار شديدي به سبب مشكلات شهري و محيط زيست بودهاند. بنابراين هر كسي را كه بتواند با هر هدفي، گرهاي از مشكلات آنها باز كند، مورد استقبال قرار خواهند داد.
ميزان جمعيت شهر تهران و ميزان سفر مردم كشور به تهران، شرايطي را پيش خواهد آورد كه هرگونه تغيير و تحول چشمگير در تهران ميتواند داراي انعكاسي فراگير در سطح كل كشور باشد و اين همان چيزي است كه محافظهكاران به خوبي بر آن واقفند و برنامههاي خود را پيرامون محور اين مسايل قرار دادهاند.
الگو
شهرداري تهران با همكاري شوراي اين شهر، در چند ماهه اخير سعي كرده است به مسايل مختلف شهر تهران بپردازد و به نظر ميرسد، تمامي توان شهرداري و مجموعههاي مرتبط، مصروف اين امر شده است. در زمينه اقدامات اجرايي، شهرداري تهران با تمام قوا سعي دارد به اقدامات عمراني در سطح تهران بپردازد.
توجه به عنصر زمان و سرعت عمل در اقدامات شهرداري كاملاً مشهود است. در اين راستا، دستور شهردار تهران به آسفالت كردن كليه خيابانهاي تهران در 45 روز قابل توجه است. در حال حاضر، شهرداريهاي مناطق تهران، به شدت مشغول امور عمراني هستند كه البته انجام اين امور براي مردم بسيار مفيد و حق مردم است؛ ولي انجام اين اقدامات براي محافظهكاران ميتواند پيروزيهاي بعدي را به ارمغان آورد.
در همين راستا در شهرداري تهران سعي شده به دو شكل بر روي افكار مردم تهران كار شود. شكل اول، فضاسازي در قالب اقدامات اجرايي شهرداري تهران و شوراي شهر و شكل دوم، فضاسازي در قالب مطرح كردن موضوعات جالب توجه و وعده تحقق پروژههاي بزرگ است.
در شكل اول، در شهرداري و شوراي شهر تهران سعي ميشود تا با ارتباط نزديك با مردم و گوش دادن بيواسطه به صحبتهاي مردم و تلاش در جهت حل و فصل مشكلات آنها، مردم تحت تأثير قرار گيرند.
ملاقاتهاي منظم شهردار تهران، اعضاي شوراي شهر تهران و شهرداران مناطق به صورت هفتگي و منطقهاي و تبليغات پيرامون آنها، همچنين حضور شهردار با لباس رفتگران در ميان رفتگران از ديگر اقداماتي از اين دست است كه بايد به آن توجه شود. اين تلاشها همراه با حجم وسيع اقدامات اجرايي ميتواند شرايط رواني لازم را براي تحقق اهداف بعدي فراهم سازد.
در شكل دوم، شهرداري تهران، سعي ميكند فضاي رواني مردم را توسط اقداماتي تغيير دهد. مطرح كردن مباحثي مانند: ترن هوايي، انتقال خطوط راهآهن داخل تهران به زيرزمين، انقلاب در اجراي پروژههاي عمران شهري و تعيين تكليف دست كم صدهزار واحد مسكوني، تجاري و اداري معارض تا آخر سال 83 و به دنبال آن، بهرهبرداري از هزاران پروژه، احداث 120 سوله 900 متر مربعي در 12 منطقه تهران براي استفاده به هنگام زلزله احتمالي در تهران ظرف 6 ماه (هزينه هر سوله 150 ميليون تومان گزارش شده است) و عدم افزايش قيمت بليط اتوبوس و مترو در سال آينده، نمونههايي از اين دست هستند كه در چارچوب اقدامات و تغيير فضاي رواني مردم ارزيابي ميشود.
هر چند در اين گزارش نبايد همه اقدامات شوراي شهر تهران و شهرداري را در راستاي بهرهبرداري از نتايج آن در انتخابات رياست جمهوري نهم ارزيابي كرد، اما مصاديق و موارد ارايه شده، فقط براي ارايه شواهدي براي عمق بخشيدن به تحليل مزبور بوده است.
با تمام اين اوصاف، چند ماهي به آغاز انتخابات رياست جمهوري باقي نمانده است، بايد نشست و منتظر بود و ديد كه آيا شهردار تهران همانند ژاك شيراك شهردار سابق پاريس كه هم اكنون رييس جمهور فرانسه است، ميتواند از مقام شهردار به قامت رياست جمهوري پرواز كند يا خير؟