كميته محترم رفراندوم
دوست ارجمند جناب دكتر سازگارا
بعد از مدتها انفعال و بيتدبيري در كوير بيحاصل سياست ايران جوانههاي اميد روئيد. اين كه جناب عالي از مدتها قبل به دنبال رفراندوم بوديد، بر كسي پوشيده نيست.
اما اينك به نظر ميرسد اتفاق و اجماعي از مخالفين داخل و خارج پيرامون "آن" شكل گرفته است كه موجب پيدايي شرايط ويژهاي در مسير مبارزات دموكراتيك مردم ايران شده است.
اكنون "ضرورت" اين پيشنهاد از سوي فعالين سياسي بخوبي احساس ميشود. و ميرود تا به "خواست عمومي" مبدل شود.
اميد است ضرورت اين درخواست بخوبي از جانب ساير اقشار جامعه نيز احساس شده و سرآغاز جنبشي دموكراتيك در ورطهي حاضر گردد.
شما قدم در راهي گذاشتهايد كه بيشباهت به يك انقلاب بزرگ و سرنوشتساز نيست. چرا كه بعد از گذشت يكصد و پنجاه سال تلاش مستمر، علني و مخفي مردم ايران براي دموكراتيك ساختن ساز و كارهاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي جامعه و از سرگذراندن تجربهي مشروطيت در سلطنت قاجار و پهلوي و نيز تجربهي جمهوري اسلامي تنها گزينه باقيمانده و تجربه نشده چيزي جز جمهوري تمام عيار ـ جمهوري لائيك ـ نيست.
مطمئن هستيم ارزيابي شما از قدرت مقابلهي هيات حاكمه و طبقات و اقشار ذينفع كه جملگي "منافع" خود را در بقا مناسبات كنوني ميدانند، واقعبينانه بوده و مانند بسياري از تحليلگران سادهانديش قائل به اين نيستيد كه يك شبه ميتوان به مقصود رسيد. در طي اين سالها هيات حاكمه ايران هرگز توان واقعي خود را به ميدان نياورده است. بايد آماده بود و خود را براي جانفشانيهاي بيشتر آماده كرد. بدترين و بزرگترين خيانت به جنبش دموكراتيك مردم ايران جز اين نيست كه عدهاي بدون ارزيابي صحيح وارد مبارزهاي شوند و مردم را در ميانه راه و در وسط ميدان تنها گذارند. همان كاري كه اصلاحطلبان انجام دادند و "اعتماد"ها را خدشهدار و لفظ زيباي "اصلاحات" و فرصت مغتنم آن را از دل و زبان مردم شستند.
اگر چنين نيست و رهبران اين جنبش تا سرحد بالاترين از جان گذشتگيها آمادهاند. پس خوشا بحال اين ملت كه بزودي شاهد پيروزي را در آغوش خواهد كشيد. و اما نكاتي چند:
۱ـ نقش بيبديل روشنفكران اعم از دانشگاهي و غيردانشگاهي در رهبري و هدايت ساير اقشار و طبقات اجتماعي و خلق خودآگاهيهاي صنفي و طبقاتي و حركت و جنبش به سوي منافع طبقاتي و تجميع آنها در جنبش دموكراتيك اجتنابناپذير و حياتي است.
بنابراين ضرورت و شكلگيري و سازمانيابي جنبش روشفنكري از هر ضرورتي، ضروريتر به نظر ميرسد.
advertisement@gooya.com |
|
۲ـ استبداد با توزيع ناعادلانه قدرت و باز توليد خود از طريق برقراري اشرافيت مذهبي ـ قومي و اقتصادي (آپارتايد قومي و اقتصادي و مذهبي) هژموني حاكم را تحت عنوان "خودي" بر كثيري "غيرخودي" ممكن ساخته است. جنبش دموكراتيك نميتواند خود را از جنبش "غيرخوديها" كه خواستار سهمي از قدرت و برچيدهشدن آپارتايد قومي، اقتصادي و مذهبي هستند، بيگانه بداند. چه در غيراينصورت پويايي خود را از دست داده و فقط در اقشار روشنفكر و دانشگاهي محصور خواهد ماند و اين بهترين فرصت را بر هيات حاكمه فراهم ميكند تا با محاصره جنبش دموكراتيك آن را كنترل و در نهايت خاموش سازد.
در پايان ما نيز همگام، مردم ايران حمايت خود را از اين حركت اعلام ميداريم.
زندهباد آزادي ـ برقرار باد دموكراسي
علي مهري ـ علي بيكس
از فعالان جنبش دانشجويي -
علي مهري-دانشجوي کارشناسي ارشد روزنامه نگاري
علي بيكس- دانشجوي کارشناسي ارشد تاريخ
alibeekas@yahoo.com