آخرين سال دولت اصلاحات و توسعه سياسي است. و رئيس جمهور در پس اين 7 سال به همه مجادلات و منازعات پايان مي بخشد و در جمع دانشجويان شهادت مي دهد «امروز متأسفانه در اردوگاه اصلاح طلبان، صداهايي مي شنوم كه دشمنان اين ملك و ملت آن را بيان مي كنند».
امروز شاد نيستيم از اينكه نگراني ها و هشدارهاي 7 سال قبل دلسوزان، واقعيت داشته است. از برخي مدعيان خط امام در جبهه اصلاحات هم گلايه اي نداريم كه چرا مماشات كردند و ماندگاري در قدرت به قيمت ائتلاف هاي آلوده را بر دفاع از كشور و ملت و ديانت در برابر نفوذطلبي دشمن ترجيح دادند، كه آنان در معرض آزمايش بودند و كفايت خويش نشان دادند. 7 بطن فتنه امروز با همه زشتي آن ظهور پيدا كرده و همه از لاشه متعفن آن مي گريزند. اما احزاب و محافل قدرت طلبي كه حاضر شدند به اصحاب فتنه سواري دهند و به هر قيمت مسندنشين شوند، هرگز نمي توانند سابقه 7 سال خيانت به ملت، مملكت و رئيس جمهور را از تاريخ بزدايند. امروز حتي رئيس جمهور هم با همه مسئوليت هايش، از آنها طلبكار است و... ما، نه شادمان از اينكه صدق مدعاي ساليان مان آشكار شده است. و مگر حسرت و حرمان فرصت هاي تباه شده، تضييع حقوق مشروع ملت متدين به خاطر ترجيح اقليتي فزونخواه فرومايه كه هرگز راضي و قدرشناس نشدند، و فربه ساختن راهزنان نامحرم به قيمت دريغ كردن حق معاش و معاد مردم در اين ساليان طولاني اجازه مي دهد كه صرف تأييد حقيقت يك هشدار واقعي، اسباب شادي را فراهم كند و تسلاي رنج بزرگي باشد كه به ناحق بر ملك و ملت رفته است.
وقتي فلان روزنامه دوم خردادي مي نويسد «اين انتقاد وارد است كه چرا رئيس جمهور در بيان اين حرف ها 7 سال تعلل كرد؟... اگر خاتمي انتقاد به همفكران خود را كمي زودتر آغاز مي كرد، آيا سال هاي پرتنش و فرصت سوز گذشته به فرصتي براي ساختن ايراني آبادتر تبديل نمي شد؟»، ديگر چه بايد گفت درباره «نوشداروي پس از مرگ سهراب اصلاحات» و چه جاي ذوق زدگي؟ به تعبير شاعر : كفش هايم كو ؟ چه كسي بود صدا زد سهراب ؟ آشنا بود صدا ...
اشتباه نشود. سخنان رئيس جمهور مهم بود، چونان شوكي كه از ريختن آب سرد بر سر خواب زدگان پديد مي آيد، اگر در جبهه ائتلافي و چهل تكه اصلاحات كسي هنوز در خواب مانده باشد. مهم بود چون خاتمي با شعار «سلام بر سه سيد فاطمي-خميني و خامنه اي، خاتمي» و به عنوان نامزد و عضو مركزيت مجمع روحانيون مبارز رأي اعتماد ملت را كسب كرد اما به نام دولت و گفتمان او، و با جولان فرصت طلباني كه با مخالفت جدي بازدارنده مواجه نمي شوند، بدترين جفاها و اهانت ها در حق دين، پيامبرخدا (ص) و ائمه معصومين(ع)، دفاع مقدس، امام و رهبري و تاريخ و هويت ايراني انجام گرفت. و مهم است چون نامزد بعدي همان تشكل كه دبيركل هم هست گويي كه آن عبرت 7 ساله به فراموشي رفته مي گويد «اسلاميت نظام در خطر نيست، نگران جمهوريت هستم». مهم است چون مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نمي شود. و مهم است از اين زاويه كه ببينيم رئيس جمهور به وزارت اطلاعات، كشور و ارشاد خود درباره پالايش جبهه اصلاحات از عناصر نفوذي چه دستوري صادر خواهد كرد؟
سالياني گذشت و مقتداي انقلاب درباره تأسيس پايگاه هاي مطبوعاتي در كشور به دست دشمنان هشدار مي داد اما وزارتخانه اي كه قرار بود زينت دولت جمهوري اسلامي باشد نه تنها هيچ اقدامي در زدودن اين لكه ننگ از ساحت كشور نكرد كه خود منبع تغذيه بسياري از اين پايگاه ها شد. به راستي آيا بايد به شخص رئيس جمهور توهين مي شد تا صداي دشمن از اردوگاه اصلاح طلبان شنيده شود؛ آيا توهين به مقدس ترين مقدسات و نفي و زير پا نهادن آنها نبايد مسئولان را به جوش مي آورد تا آن گونه برافروخته شوند؟
آيا شقه شقه شدن پيكر بي جان اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان (دفتر تحكيم وحدت) به دست گروهك ها و احزاب تندرويي كه صرفاً به چشم طعمه اي خوش خط و خال در اين تشكل پرسابقه مي نگريستند، و سرانجام حرف مفت خواندن جنبش دانشجويي كه نقش سازنده در انقلاب و دفاع مقدس داشت- آن هم توسط محافلي كه به عنوان چرخ هاي ارابه قدرت به اين جريان نگاه مي كردند- نبايد وجدان مسئولان ما را به درد مي آورد؟ آيا همين دسته گل تازه وزارت ارشاد در ششمين جشنواره ايران زمين (اهواز) كه آميخته با هرزگي و ابتذال محض بود، به تريش قباي كسي از مسئولان امر برخواهد خورد؟!
آيا كسي از اعترافات مستند امثال سيامك پورزند، عباس عبدي و... برخي متهمان فعال در مطبوعـات زنجيره اي و سايت هاي اينترنتي كه با سند و مدرك مي گويند مقصد نهايي شان چه بود و از چه كساني خط مي گرفتند و در داخل كشور پروژه هاي فرمايشي بيگانگان را پمپاژ مي كردند، دست ندامت بر پشت دست ديگر خواهد زد؟ آيا هنوز هم هشدار درباره شبيخون فرهنگي و كودتاي سياسي- عقيدتي دشمن، توهم است؟
اگر روزي يك شبه استراتژيست اصلاحات مانند علوي تبار مي گفت «ما مثل اسب درشكه به سربالايي رسيده ايم و مجبوريم همديگر را گاز بگيريم و لگد بيندازيم» و «جبهه اصلاحات، اردوگاه ژنرال ها و مديريت آنها مانند گله باني گرگ ها و گربه هاست»، امروز به وضوح مي توان ديد كه ادب آموزان تربيتي از اين دست چگونه درنده خويي پيشه كرده اند و به همه مي پرند.
امروز در حالي كه جبهه بزرگ ياران پاكباخته انقلاب-اعم از سليقه هاي سياسي چپ و راست و...- اقتدار و تيزبيني خويش را بازيافته اند، سرتيمي مانند سعيد حجاريان كه نوچه هايش دم از رفراندوم عليه قانون اساسي، خروج از حاكميت، عبور از خاتمي، تحريم و مقاومت مدني مي زدند، در پيامي تحت عنوان «كليك كليك، بنگ بنگ» و به بهانه 16 آذر تصريح مي كند «طرح اينترنتي رفراندوم براي تغيير قانون اساسي، اگر مضحك تر از طرح آقاي هخا(اهورا) نباشد دست كمي هم از آن ندارد كه با چند كليك رژيم را آبكش كند... ممكن است در كوتاه مدت عده اي به دنبال طرح هاي اتوپيايي بروند اما بعد از شكست، جز رسوباتي از يأس و حرمان و نااميدي از هر نوع مبارزه برايشان باقي نخواهد ماند. البته در اين ميان عده اي نيز خشمگينانه فرمول كليك كليك، بنگ بنگ را تبديل به كيوكيو بنگ بنگ خواهند كرد».
امروز، از جرياني ورشكسته سخن گفتن، لگد به مرده زدن و بوي تعفن را از نو بلند كردن است. به كرامت و دامن چيدن بايد از كنار آنان گذشت و آينده اي روشن را در چشم انداز داشت كه جوانان، روشنفكران نيك انديش و نيروهاي خدمتگزار كشور به بركت عبرت از گذشته و باور هويت پرارج اسلامي رصد كرده و مقصد عزيمت خويش قرار داده اند. امروز دوره جبران عقب ماندگي هايي است كه به نام توسعه اقتصادي و سياسي مدرن گريبانگير كشور شد. مجال دادن به استراتژيست هاي دشمن براي دستكاري در كشور، ايجاد تشنج و تباه كردن فرصت هاي پيشرفت كافي است.
امروز تك انبوه دشمن به بركت فرزندان مخلص انقلاب سركوب و جنگ تدارك شده از سوي ابرقدرت ها مغلوبه شده است. همت بلند داريم كه خبر بن بست پروژه نفوذ و استحاله ماه ها پيش از اين منتشر شده، چه رسد به خبر حضور و جولان آنان در جبهه اصلاحات! آن چند جوانك بازي خورده دشمن ما نيستند كه اگر كسي شايسته سرزنش باشد مسئولاني هستند كه اجازه دادند نفاق جديد به ميلشياپروري بپردازد؛ فقط به خاطر ائتلاف بر سر قدرت. دولت براي جبران مافات بايد به سراغ آنان برود.