با تمام فراز و نشیب هائی که در طول یک سال و نیم اخیر از مطرح شدن فعالیت های هسته ای ایران میگذرد سر انجام جمهوری اسلامی مجبور به عقب نشینی از موضع خود گردید و تعلیق غنی سازی اورانیم را پذیرفت. در این مدت نوسان موضع جمهوری اسلامی در قبال جامعه بین المللی آشکار بود و انتظار خلف وعده جمهوری اسلامی نسبت به تعهداتش همچنان میرود وجامعه جهانی هم اعتقاد چندانی به این وعده ها ندارد و هر آن احتمال طرح دوباره پرونده فعالیت های هسته ای ایران در سطح بین المللی قابل پیش بینی است.در این مقاله نگاهی گذرا به اهداف جمهوری اسلامی از این برنامه ودستاورد های آن برای ملت ایران و جامعه جهانی می اندازیم.
دولت ایران هدف از تلاش برای دستیابی به فناوری هسته ای را تامین انرژی می داند، امّا با توجه به غنی بودن ایران به منابع عظیم گاز و نفت نیاز این کشور به انرژی اتمی چندان ضروری به نظر نمی رسد.با در نظر گرفتن دستیابی به فناوری هسته ای ( صلح آمیز) ایران می تواند فقط 01% از برق مصرفی کشور در سال 1400 را از انرژی اتمی تامین نماید*به لحاظ هزینه های سر سام آور و خطر آلودگی های زیست محیطی این طرح مقرون به صرفه و به صلاح مردم نیست.
برغم پنهان کاریهای رژیم از اعلام هزینه ها برای دستیابی به این فن آوری بر همگان روشن است که این پروژه چه هزینه های اقتصادی سنگینی بر دوش ملت تحمیل می کند.قرار داد های منعقده بین ایران و روسیه و خرید اطلاعات و دستگاه ها در بازار سیاه گواه بر این ادعا است.
آیا اولین الویت برای مردم ایران رسیدن به فناوری هسته ای است؟ یا حکومت به دنبال مدل هندی** است؟ بر اساس گفته های اخیر وزیر رفاه و تامین اجتماعی ایران ، نزدیک به 10 میلیون نفر از افراد جامعه زیر فقر زندگی میکنندودر حالیکه اقتصادبیمار کشور منجر به گسترش نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و در نتیجه گسترش فساد و جنایت در سطح جامعه گردیده است و با توجه به عدم پیشرفت ایران در توسعه زیر بناهای اقتصادی اقدام برای دستیابی به فناوری هسته ای چیزی جز به هدر دادن سرمایه ملّی وارمغان فقر برای ملت نمی باشد ، یعنی همان مدل هندی منهای دموکراسی . پس هدف نهائی دولت ایران و اصرار و ابرام برای نیل به این تکنولوژی چیست؟
سیاست های نابخردانه جمهوری اسلامی در زمینه مسائل خارجی در طی 25 سال اخیر موجب بد بینی و بی اعتمادی جامعه جهانی به این حکومت گردیده و از آنجا که ردّ پای دولت ایران در تروریسم بین المللی و حمایت از آن دیده میشود و کار شکنی های ایران در طرح صلح خاور میانه و حمایت از بنیاد گرایان اسلامی وهمچنین دخالت در امور داخلی همسایگان، موجب عدم مقبولیت این حکومت نزد جهانیان گردیده است.
در هفته گذشته تعدادی از بنیاد گرایان رژیم در بهشت زهرای تهران از سنگ یاد بود عملیات تروریستی سال 1983 در فرودگاه بیروت پرده برداری نموده و ستادعملیات انتحاری تشکیل میدهند و آشکارا از تروریسم حمایت می نمایند .دستیابی این افراد به سلاح اتمی پیامد های ناهنجاری برای جامعه جهانی دارد،حکومتی که به راحتی حکم قتل زندانیان سیاسی را یک شبه صادر می نماید(قتل عام 67) ،نظامی که سازمان امنیت آن اقدام به قتل و حذف فیزیکی روشنفکران و مخالفان می کند(قتلهای زنجیره ای)،آیا شایسته مسلح شدن به بمب اتم است؟؟
سیاست های سرکوبگرانه رژیم در داخل کشور در طول حیات خویش، بر سازمان های دفاع از حقوق بشر و مردم ایران پوشیده نیست.جمهوری اسلامی اگر چه در دهه 60 با توجه به تمرکز افکّار عمومی به جنگ به سرکوب مخالفین و قلع قمع آنان پرداخت و با ایجاد جو اختناق عرصه را بر مردم تنگ نمود ،اما اینک با رشد آگاهی مردم و رو شدن دست رژیم برای ملّت و فشارهای بین المللی و جنبش دموکراسی خواهی دانشجویان و دیگر اقشار مردمّ رژیم را در یک انسداد سیاسی در فضای داخلی و در سطح بین المللی قرار داده و حکومت بقای خویش را در جائی دیگر جستجو می کندو این همان نیل به سلاح اتمی است.
حکومت ضد مردمی ایران برای عدم ارسال پرونده هسته ای خویش به شورای امنیّت سازمان ملل دست به دامان کشورهای دارای حقّ وتو در این سازمان گردیده و در ازای حمایت این کشورها قرار دادهای اقتصادی با این کشورها منعقد گردیده که مسلما منافع ملی در آن لحاظ نشده ، بلکه فقط بقا رژیم مدّ نظر بوده است.از اظهار نظر های وزرای امور خارجه روسیه و چین در خصوص حمایت از عدم ارسال پرونده اتمی ایران به شورای امنیت کاملا توافق این کشورها نمایان است که هر کدام تنها به فکر گرفتن ماهی از این آب گل آلود هستند.
تناقض گفتار و تشتّت آرا در میان دولتمردان و مقامات نظامی حکومت در یک سال اخیر در باره برنامه هسته ای موجب تردید مردم ایران و جامعه جهانی نسبت به صلح آمیز بودن این فعالیت ها گردیده است وسه کشور اروپائی انگلیس،فرانسه و آلمان هم که برای ایران دایه مهربان تر از مادر شده اند و در راستای اختلاف ایران با آژانس بین المللی داوطلبانه به عنوان میانجیگر سفرهای متعددی را بین وزرای خارجه این کشور ها وتیم هسته ای ایران تدارک دیدند که حاصل این نشست ها اگر چه ظاهرا منجر به پذیرش تعلیق غنی سازی اورانیم از سوی ایران و تامین سوخت راکتورهااز سوی اروپا و حمایت از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی (منوط به موافقت آمریکا) بود، ولی در باطن کسب امتیازات اقتصادی این کشورها از دولت ایران در قبال تضمین عدم مداخله در امور داخلی ایران بویژه سرکوب های جدید و نقض حقوق بشر در ایران بودکه به راحتی می توان به پروژه سازش با خارج و سر کوب جنبش دموکراسی خواهی در داخل از طریق ابزاری چون فعالیت هسته ای از سوی حکومت ایران پی برد. حکومت غیر مردمی ایران به خوبی میداند که از پشتوانه مردم برخوردار نیست و بقای خویش را تنها در داشتن جنگ افزار پیشرفته ای برای معامله با غرب و دچار نشدن به سر نوشت حکومت بعث در عراق می بیندو کره شمالی برای مصون بودن از حملات آمریکا یک الگوی مناسب برای حکومت ایران است***.اتحادیه اروپا هم تنها به حفظ منافع اقتصادی خود در این معامله می اندیشد و در زمینه نقض حقوق بشر تنها به بیانه ها و صدور قطعنامه بسنده می کند. می توان به راحتی حدس زد که از جیب ملّت چه هزینه ای می شود و دود آن چگونه چشم مردم را می سوزاند.
هر چند سیاست یک بام و دو هوای جامعه بین المللی نسبت به فعالیت های هسته ای بعضی از کشورها(آمریکا ، اسرائیل و ...) قابل تامل است اما به هیچ وجه جایز نیست نظامی که از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و کار نامه سیاهی در خصوص نقض حقوق بشروحمایت از فعالیت های تروریستی بنیادگرایان اسلامی دارد، به سلاح اتمی دست یابد ، بعید نمی باشد این حکومت همچون دیگر حکومت های غیر مردمی (حکومت صدام) روزی آن را برای مقابله با مردم بکار برد.
نظر به سابقه فرهنگی و تاریخی ملّت ایران ، که مردمانی صلح جو و آزادیخواه هستند و در راستای همگامی با دیگر ملّت ها در دنیا برای نیل به جهانی آرام، همراه با صلح و عاری از هر گونه تسلیحات کشتار جمعی و بر اساس اعتقادات اصولی و انسانی ایرانیان ، داشتن سلاح اتمی خواست ملت ایران نیست.
نیروهای مترقّی ، روشنفکران و اپوزیسیون مورد قبول ملّت ایران وظیفه دارند با افشاگری فعالیت رژیم در خصوص نقض حقوق بشر و دیگر سیاست های نابخردانه جمهوری اسلامی ، مردم ایران را در رسیدن به آزادی و باروری جنبش دموکراسی خواهی یاری رسانند و مداخله نظامی و غیر نظامی بیگانگان را به بهانه حمایت از دموکراسی در ایران نفی و محکوم نمایند ،این خود مردم ایران هستند که باید سرنوشت خویش را تعیین کنند.
--------------
*روزنامه شرق 83.06.02
** کشور بزرگی همچون هند با داشتن تکنولوژی های نوین( فضائی، رایانه ای) و برخورداری از سلاح هسته ای دارای جامعه ای فقیر و جمعیتی با نرخ رشد بالا و توسعه نیافته در زمینه های اجتماعی و اقتصادی است هر چند بزرگترین دموکراسی جهان خوانده میشود.
***سایت بازتاب به نقل از محسن رضائی