چهارشنبه 11 آذر 1383

درس هايي برای آينده، امير محبيان

شکی نيست که مذاکرات هسته ای نتايج آرمانی برای ما به ارمغان نياورده است ولی تنزل آن به شکست و خفت ملی نيز بخردانه نيست. ما بايد واقعگرايانه با اين مسئله روبرو شويم زيرا بالا بردن سطح توقع بدون در نظر گرفتن واقعيات فقط و فقط در نهايت به تخريب و تحقير دستاوردها خواهد انجاميد و از کشور و نظام در عرصه بين المللی برای مردم چهره ای زشت و ضعيف ترسيم خواهد کرد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

خبرگزاری ها طی دروز گذشته به اشکال مختلف اين خبر را مخابره کردند که: "هئيت رئيسه (شورای حکام) آژانس بين المللی انرژی اتمی روز دوشنبه 29 نوامبر، سرانجام پس از چندين روز بحث و مذاکرات ديپلماتيک، قطعنامه ای درباره فعاليت های اتمی ايران تصويب کرد که در آن از اشاره به احتمال ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت سازمان ملل خودداری شده است."
اما درون کشور پيرامون نتايج اين قطعنامه بحث ها و اعلام مواضع متفاوتی از سوی افراد ارشد و عادی صورت گرفته است گروهی آن راشکست و گروهی پيروزی خوانده اند .
اين نوشتار به هيچ وجه قصد ندارد به صف موافقان يا مخالفان اين قطعنامه نامی ديگر را بيفزايد بلکه فقط برآنم که تجربه مذاکرات سنگين اتمی ايران با آژانس بين المللی و کشورهای سه گانه يک واقعيت را بر همه ما بيش از گذشته آشکار ساخت و آن اينکه تربيت کادرهای ديپلماتيک پرتوان قادر خواهد بود در روزهای واقعه بيش از هر ژنرال ميدانهای نبرد منافع ايران اسلامی را تامين نمايد.
ايران تازه به ميدان چالش های بين المللی پا نگذاشته است و اين مورد هم آخرين آنان به شمار نمی رود ولی شايسته است راهبرد نويسان و نظريه پردازانی که آينده کشور را ترسيم می کنند نکات و درسهايي چند را در صدر اولويت های ذهنی خود بنشانند:
1.تربيت کادرنخبه : ديپلماسی و اصولا سياست يک قاعده اساسی را هميشه بر تارک خود دارد و آن اينکه بايد با کمترين هزينه بيشترين منافع را عايد کشور ساخت و طبعا "جنگ" بيشترين هزينه های ممکن را بر يک کشور تحميل می کند ولی آيا گريز از جنگ و يا هزينه بايد به معنای تن دادن به هر شرايطی باشد؟ بيگمان پاسخ منفی است لذا تربيت کادر های ديپلمات خبره که بتوانند از درون تمامی چالش های سياسي با سرافرازی بيرون آيند بايد به اولويت نخست دستگاه ديپلماسی کشور تبديل شود.متاسفانه در طی روزهای گذشته دايما به حق يا نابحق بر ضعف مذاکره کنندگان تاکيد می شد ولی هيچکس نگفت اگر آنان بايد کنار روند چه کسانی بايد خلاء آنان را پر نمايند.لذا اگر مايليم در گزينش نيروهای مذاکره گر با دستان باز عمل نماييم شايسته است ابتدا سرمايه گذاری کلانی را در اين مورد به عمل آوريم.
2.قدرشناسی : اگر هر فردی لحظاتی جای خود را در عالم خيال با مذاکره کنندگان تعويض نمايد و احساس کند در حالی که می کوشد در دفاع از منافع ملی – لااقل به گمان خود – کوتاه نيايد و در همان حال در پشت جبهه ديپلماتيک دوستان – ونه دشمنان – دايما آنان را در خوشبينانه ترين حالت به ضعف و در حالات ديگر حتی خيانت متهم می سازند در خواهد يافت که حفظ روحيه در ميان مذاکره کنندگان چه کار دشواری بوده است.هيچ درايتی حکم نمی کند که سربازان در سنگر مقدم را با فرض اين که بهترين ها نيستند (و بهترينی نيز دردست نيست) زير فشار شديد ذهنی قرار دهيم و انتظار نيز داشته باشيم که آنان همچنان با روحيه بالا به کار خود ادامه دهند.
3. نه خود فريبی و نه تحقير خود: شکی نيست که مذاکرات هسته ای نتايج آرمانی برای ما به ارمغان نياورده است ولی تنزل آن به شکست و خفت ملی نيز بخردانه نيست. ما بايد واقعگرايانه با اين مسئله روبرو شويم زيرا بالا بردن سطح توقع بدون در نظر گرفتن واقعيات فقط و فقط در نهايت به تخريب و تحقير دستاوردها خواهد انجاميد و از کشور و نظام در عرصه بين المللی برای مردم چهره ای زشت و ضعيف ترسيم خواهد کرد.هنوز دانسته نيست کدامين استراتژی تبليغی توجيه گر اقدامات ديپلماتيک ايران است؟ زيرا ادامه روند فعلی و عمل بدون خط مشی درست تبليغی هر پيروزی را شکست و هر عزتی را خفت نمايش خواهد داد آنهم در حالی که تبليغ وظيفه دارد شکست را پيروزی نشان دهد
پس در يک جمعبندی می توان درسهايي برای آينده را از مذاکرات اتمی به صورت زير صورتبندی کرد:
تربيت کادرهای نخبه ديپلماتيک و تدوين راهبرد تبليغی (داخلی و خارجی) در تعاملات و چالش های سياسی بايد اولويت های آينده ما تلقی شوند.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15088

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'درس هايي برای آينده، امير محبيان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016