دوشنبه 30 آذر 1383

هادي خانيكي معاونت فرهنگي وزارت علوم، در تبيين دلايل استعفايش از شكاف ميان حوزه‌هاي علم و فرهنگ با سياست شكايت مي‌كند، ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي

«محدود شدن معنا، زمينه و چشم‌انداز فرهنگ و مسؤوليت فرهنگي به خواست‌هاي جناحي،‌ وضعيتي را پيش آورده كه حاصل آن، تنگ‌شدن فضاهاي فرهنگي و اجتماعي قانونمند، مخدوش شدن حقوق و حرمت صاحبان انديشه و تجربه و نهايتا به فرسايش رفتن توانايي‌هاي فكري و اجرايي است. در اين شرايط حداقل وظيفه آن است كه اگر تواني هست، مصروف فرسايش نشود.»

آنچه گفته شد گزيده‌اي از دلايل هادي خانيكي براي استعفا از معاونت فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است. او به گفته‌ي خود اگرچه از اين پس نيز در پي كناركشيدن از فعاليت و عافيت‌طلبي نيست ولي دچار فرسايش شدن توان‌هايش را بيش از اين، برنمي‌تابد.

خانيكي از نسل انقلاب است. نسلي كه به قول خودش نه با گذشته وداع مي‌كند و نه از آن پشيمان است و نه به نيازها ضرورت‌هاي متفاوت جامعه جهاني بي‌توجه است، در عين حال پاسخگويي به اين ضرورت‌ها را محدود به يك شكل از خدمت نمي‌كند.

بر همين اساس او حق خود مي‌داند كه به دنبال استفاده‌ي بهينه و هرچه بيشتر از تجربه و توانايي‌هايش باشد، نه شاهد معطل ماندن و فرسايش آن. در عين‌حال، از نگاه او، حق ديگران است كه از هر منظر كه مي‌خواهند به استعفاي وي بنگرند و چه‌بسا برخي آن را به منزله‌ي پيروزي خود تلقي كنند. او كه قصد دخل و تصرف در اين تصور و حق را ندارد،بيشتر اين مساله را مهم مي‌داند كه آدمي سر خود نگيرد و راه عافيت پيشه نكند؛ پس مي‌رود تا كارهاي بجامانده بر زمين را برگيرد.

آنچه كه در پي مي‌آيد؛ آخرين گفت‌وگوي هادي خانيكي در جايگاه معاونت امور فرهنگي وزارت علوم با خبرنگار ايسنا است.

گفت‌وگويي در تشريح علل تصميم به استعفا كه دغدغه‌هاي وي را در خود گنجانده است.

به اعتقاد هادي خانيكي، مسؤوليت فرهنگي، در درجه اول، مبتني بر فهم و ناظر بر دغدغه مشترك از مقوله فرهنگ و كار فرهنگي است و در درجه بعد، ابتناي فعاليت فرهنگي بر كار علمي و تخصصي است و نه متنازل كردن آن به عرصه سياست - به مفهوم رقابت‌هاي جناحي. به دلايل مختلف، شكاف‌هايي ميان حوزه‌هاي علم و فرهنگ با حوزه‌هاي سياست، در ايران پديد آمده است؛ به واسطه‌ي همين شكاف‌ها، گاه اينگونه القا مي‌شود كه لازمه‌ي كار علمي و فرهنگي، غير سياسي بودن است. به عبارت ديگر هنجارهاي اين دو حوزه معمولا در تقابل با هم تعريف مي‌شوند.

وي با اشاره به دغدغه توامانش در حوزه نظري و اجرايي، سياست و دانش، يادآور شد: كساني مثل من، بيش از آنكه به ناسازگاري اين حوزه‌ها بيانديشند، به ملازمت آنها فكر مي‌كنند و موفقيت جامعه را در گرو آن مي‌دانند كه دغدغه‌مندان سياسي، به مباني فرهنگي و علمي هم فكر كنند و آنانكه در حوزه‌هاي آكادميك دغدغه دارند، تلازم آن را با ضرورت‌هاي حوزه سياست از ياد نبرند.

مشاور رييس جمهور با بيان اينكه مهندسي چنين كاري، بسيار دشوار اما مفيد است،دليل عمده‌ي اين دشواري را در پيش‌داوري‌ها و قضاوت‌هايي مي‌داند كه عرصه را بركار فرهنگي تنگ مي‌كند و حوزه‌ي علم و فرهنگ را سياست‌زده مي‌سازد.

وي براي نمونه به برخي درخواست‌هاي غير قانوني كساني از مجلس براي تغيير مسوولان وزارت علوم و دانشگاهها اشاره كرد كه آنها در عين حالي كه در راس و متن گرايشهاي سياسي محافظه‌كارانه قرار دارند، اما گويا فقط ديگران را سياسي مي‌بينند و فرهنگ را آن‌چيزي مي‌دانند كه خود قبول دارند.

خانيكي با بيان اينكه اصل انتقاد، رقابت و متشكل شدن گرايش‌هاي سياسي را ضروري و مفيد مي‌داند، تأكيد كرد: عضويت در احزاب و تشكلهاي قانوني و طرح برنامه‌هاي حزبي و سياسي، نه‌تنها مانع از فعاليتهاي علمي و فرهنگي نيست، بلكه لازمه‌ي زيستن در يك جامعه‌ي جديد است. چرا كه جامعه‌ي جديد، همانطور كه به نهادهاي صنعتي و اجرايي جديد نيازمند است به نهادهاي مدني و سياسي جديد نيز نياز دارد، و وجود نهادهاي مدني و پذيرش حركت‌هاي قانونمند و روشن حزبي يعني پذيرفتن ضرورت مشاركت و رقابت آشكار و قانوني دورشدن از اقدامهاي باندي و پنهان كارانه.

عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت، حزبي نبودن و سياست نورزيدن را امتياز و افتخار ند‌انست، بلكه بر افتراق‌يافتگي - به معني تفكيك تعلقات سياسي از مسؤوليت‌هاي اجرايي - و پذيرش تقسيم كار متناسب با جامعه‌ي مدرن براي پاسخگويي به ضرورت‌ها تاكيد كرد. او در اين جهت به توقعاتي به ويژه در ميان جريان‌هاي منتقد و مخالف دولت و اصلاحات - اشاره كرد كه حاكي از نگاه سياسي و جناحي به امر فرهنگ، كار فرهنگي و حتي كار علمي است و به تقابل ميان سياست‌ورزي و كار علمي و يا فرهنگي در شكل منطقي وقانونمند آن دامن مي‌زند و به جاي آن حذف يا ناكارآمدكردن مسوولان و كارشناساني را كه از خود نمي‌دانند دنبال مي‌كنند. توقعات و نگرشي كه معتقد است؛ مسؤوليت‌هاي فرهنگي بايد به كساني واگذار شود كه سليقه و نظرشان عين آنهاست و يا كمتر در عرصه‌ي سياسي حضور داشته‌اند و مي‌توانند مجري خواسته‌هاي آن نگرش شوند.

به زعم وي چنين نگرش‌هايي، محيط و زمينه‌ي مناسب را محدود مي‌كند و سبب عدم تناسب محيط با فعاليت توأمان در حوزه‌هاي علم و فرهنگ با سياست مي‌شوند. در شرايطي كه امكانات محيطي، مهيا نباشد و محدوديت‌هاي زيادي پيش‌رو قرار گيرد، ضرورتي به فرسايش نيروها، ظرافت‌ها و ادامه‌ي حضور نيست.

هادي خانيكي پيش از اين دوبار 2 بار استعفانامه‌ي خود را تقديم دكتر توفيقي، وزير علوم كرده است. يكبار در بيست و نهم مهر 82 - پس از استعفاي دكتر معين و حدود يكسال پيش از آنكه برخي نمايندگان كميسيون فرهنگي مجلس هفتم به حضور وي در وزارت علوم اعتراض كنند - و بار ديگر در سيزدهم تيرماه 1383 و بازهم پيش از اعلام اعتراض برخي نمايندگان مجلس.

او كه در متن نخستين استعفايش با تلخ خواندن آنچه كه معين را به استعفا واداشت و تجليل از حضور صاحب‌نظر برجسته‌اي چون دكتر توفيقي در مسند وزير علوم، آورده بود؛ از آنجا كه امكان تحقق آرمانها و برنامه‌هايش در اين وزارتخانه، ميسر نشده است، تصميم به استعفا دارد؛ در تشريح علت استعفايش مي‌گويد: "از منظر فرهنگي و علمي و نه بيگانه از عرصه سياست، به اين مسأله نگريستم. ضرورت ملازمت ميان فكر و تجربه حكم مي‌كرد و حكم مي‌كند كه به كار دانشگاهي ادامه دهم".

به گفته‌ي وي با نگاه به عرصه‌ي كار فرهنگي، از منظر سياسي، حق هر فردي همچو اوست، كه عليرغم دغدغه‌اي كه به حوزه علم، فرهنگ و سياست دارد، اگر وجودش را در جايي مثمرثمر نمي‌داند، در زمينه‌ي ديگري كه مي‌تواند مفيد باشد - و الزاما محدود به مسؤوليت‌هاي اجرايي نيست - به فعاليت‌هايش ادامه دهد. چرا كه همان دلايل و عوامل بودن، ايجاب مي‌كند كه ديگر در آن مسؤوليت نباشد.

خانيكي كه پيش از اين استعفاهايش، با مخالفت وزير علوم و حتي رييس جمهور مواجه شد، پس از طرح اعتراض‌هايي از سوي برخي نمايندگان و مسولان مجلس هفتم (كه به اعتقاد وي از دريچه‌ي تعلقات گروهي و جناحي آنها به مسؤوليت‌ها در حوزه آموزش عالي، دانشگاهها و حوزه‌هاي فرهنگي،‌ ابراز شده بود)، بار ديگر به استعفاي خود اصرار ورزيد. اين در حالي‌است كه او مي‌گويد كه خواهد كوشيد بيش از پيش در خدمت پيشبرد اصلاحات و تحقق ديدگاهها و برنامه‌هاي آقاي خاتمي باشد و اين ضرورت را هم به سود كشور و هم اعتلاي نظام جمهوري اسلامي مي‌داند. البته توفيقي همچنان تمايلي به پذيرش اين استعفا نداشت.

وي با تأكيد بر اينكه دانش و تجربه هر كس را به خصوص با گذار از مراحل مختلف و دشوار متعلق به عموم جامعه مي‌داند گفت: من از بن سياست به نيازهاي فرهنگي و علمي رسيده‌ام و همچنان خواهم كوشيد در هر جا كه بتوانم اين دريافت‌ها و تجربه‌ي خود را تقديم كنم. البته برخي دنياي سياست را بسيار كوچك مي‌بينند و مي‌خواهند دنياي بزرگ علم و فرهنگ را هم در آن جا دهند.


مشاور رييس جمهور اصرار صريح، شفاف و مبتني بر استدلال و منطق خود را براي پذيرش استعفايش، از جمله دستاوردهاي اصلاحات دانست و گفت: اساس اين استعفا بر منطق استفاده بهينه از فكر و تجربه و پرهيز از تلف كردن سرمايه‌هاي معنوي هر فرد و عدم فرصت سوزي از نظر ايجاد تحول و پيشبرد برنامه‌ها، استوار است. از سرمايه‌هايي چون اعتقادات، باورها و حيثيت افراد نبايد به سادگي گذشت. چراكه وقتي موانع محيطي به گونه‌اي است كه نمي‌توان به خوبي از آن سرمايه‌ها بهره برد و يا وجود دغدغه‌ها و طرز تلقي‌هاي بسيار متفاوت، به گونه‌اي است كه شرايط براي فعاليت در حوزه‌اي مناسب نيست، منطق به فعاليت در عرصه و حوزه‌ي ديگري، فرمان مي‌دهد.

وي داوري در باب موفقيت برنامه‌هاي خود را بر عهده رييس جمهور، وزيران، دانشجويان، دانشگاهيان، مديران و كارشناسان و همكاران در دستگاههاي ذيربط دانست و از حسن ظن و بذل توجه همه آنان قدرداني كرد.

خانيكي در واكنش به اينكه ممكن است استعفايش از سوي برخي معترضان به حضور وي در وزارت علوم، مصادره به مطلوب شود، گفت: «اي كاش، كساني كه فكر مي‌كنند من بر ماندن اصرار داشتم و قصد سوءاستفاده از قدرت را زحمت يك پرسش را به خود مي‌داند تا اول مساله را بدانند و بعد در باب آن قضاوت كنند. نه اينكه با كليشه‌ها و پيش‌فرض‌هاي ذهني با اين مساله روبرو شوند. همچنانكه گفتم، جريان استعفاي من يك روند بوده و نه يك تصميم آني و مقطعي. من به آگاهي جامعه دانشگاهيان و دانشجويان، اعتقاد و باور دارم و مطمئن هستم كه حقيقت از چشم آنان پنهان نمي‌ماند. من به عنوان يك شهروند ‌خواستم از حداقل حقوق خود كه ماندن بر سر آرمانها و باورها و استفاده از تجربه‌هاست بمانم. براي اين منظور اينكه اگر در جايي نتوانم كار كنم، به سراغ كار ديگري بروم را حق خود مي‌دانم. حتي اگر اين كار از نظر برخي، به منزله‌ي پيروزمندي آنها باشد.»

وي با اشاره به ضرورت توسعه‌ي علمي و زمان پرشتاب و ظرفيت‌هاي فوق‌العاده كشور تاكيد كرد كه براي تحقق آرمانها بايد هزينه‌هاي بسيار پرداخت، اما دست از ايمان و اميد و تلاش بر نداشت. براي تحقق همان آرمانها، راههاي بسياري وجود دارد كه يكي از آنها اصرار بر پيشبرد آنهاست، نه الزاما به يك شكل و صورت.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

خانيكي تأكيد كرد: امثال من محصول تفكري هستند كه منجر به تكوين و پيروزي انقلاب اسلامي و ظهور و دفاع از اصلاحات شد، از اين رو طبيعي است كه همچنان بر پيشبرد آن آرمان‌ها و دستاوردها مصر باشند و ارزشها و اصول اسلام و انقلاب و نظام را در انحصار نگرشها و روشهاي غير مردم‌سالار ندانند.

Copyright: gooya.com 2016