سه شنبه 1 دی 1383

رفراندم و پرسش های مخالفان، کوروش گلنام

در این نوشته نگارنده تلاش کرده است که به برخی پرسش های مخالفان به کوتاهی پاسخی داده باشد.
آقای علیرضا نوری زاده در نوشته تازه خود به تلاش های رژیم ایران برای سنگ اندازی در راه حرکت ایجاد شده وسیله فراخوان رفراندم اشاره کرده است. البته جای شگفتی نیست اگر ایشان خبر دهد که حکومت به ایادی خود در بیرون مرزها فرمان داده است که روی خط تماس رادیو و تلویزیون های فارسی زبان برون مرزی رفته و تلاش نمایند با به میان کشیدن پرسش های انحرافی تا آنجا که می توانند در راه پیشرفت این فراخوان و پیوستن ایرانیان به آن، سر درگمی و اغتشاش ایجاد کنند. کوشندگان و بیشتر مردم در درون وبرون مرز با شیوه های ویژه" ج." اسلامی به خوبی آشنا هستند. نگرانی آنجاست که اپوزیسیون افراطی این بار هم به سادگی در دام "ج." اسلامی گرفتار آمده و ناخواسته به اهرمی برای سیاست های ضد انسانی آنها تبدیل شود. کنفرانس برلین را فراموش نکرده ایم. دیدیم که اپوزیسیون رادیکال و افراط گرای خود خواه، چگونه به توطئه شوم گماشتگان امنیتی رژیم یاری رساند و آن فضاحت و رسوایی را ببار آورد. برخی از هم میهنان نه تنها از گذشته و خطای خود نیاموخته اند که به آن حرکت های زشت و شرم آور خود نیز در آن کنفرانس افتخار کرده و آنرا از "آکسیون های درخشان" خود می دانند! اکبر گنجی هنوز به سبب شرکت در آن کنفرانس و ایستادگی و افشاگری هایش در زندان به سر می برد. کسان دیگری نیز که در آن کنفرانس شرکت کرده بودند اکثرن دچار زندان و گرفتاری های بسیار دیگر شدند اما این اپوزیسیون پر مدعای افراطی هنوز نتوانسته است به این پرسش پاسخ گوید که چرا در آن افتضاح با گماشتگان امنیتی رژیم دست در دست هم بر علیه شرکت کنندگان در آن کنفرانس شرکت نمود و در دام ترفند شیطانی رژیم گرفتار آمد! امروز نیز شور بختانه همآن مورد و این بار به این شکل مخالفت کور با فراخوان رفراندم، دارد تکرار می شود. گماشتگان رژیم همآن پرسش هایی را به میان می آورند که بسیاری دراین بخش از مخالفان رفراندم. به نوشته های این روزهای یکی از چاپلوسان "مقام معظم رهبری"، یعنی صادق زیبا کلام نگاهی بیاندازید تا تشابه های خود را ببینید. هدف این است که مخالفان افراطی اما آزادیخواه و دردمند، هشیار باشند که در دامهای امنیتی ها گرفتار نشوند. نگارنده در نوشته های پیشین خود نیز اشاره کرده است که که عده ای از مخالفان رفراندم، صادقانه و با استدلالی از دید خود درست، دست به مخالفت زده اندو حساب آنها جداست و بسیار طبیعی است که آنها با آنچه که از دید خود درست نمی دانند، به مخالفت اصولی بر خیزند. پس اگر تشابهی می بینند از نگارنده دلگیر نشوند چون هدف من تنها بر خورد به غرض ورزانی است که هیچ سخن و حرکت و جنبشی را جز آنچه خود درست می پندارند نپذیرفته و از واژه "خیانت" و "خائن" و "توطئه"به سادگی و آسودگی وجدان، در باره هر ندا و حرکت مخالف دید خود استفاده می برند.
اما چند پرسشی که پی در پی از همه سو وسیله مخالفان به میان می آید، بر چند موضوع متمرکز است.
پرسش نخست:
آیا هدف پشتیبانان رفراندم، به اجرا گزاردن رفراندم در زمان این رژیم است یا پس از نابودی و فروپاشی آن؟ اگر هدف در زمان این رژیم است که هرگز شدنی نیست و مگر این رژیم آدمخوار به چنین چیزی تن می دهد و با دست خود گور خود را می کند؟
در پاسخ باید گفت که طرح رفراندم خود به عنوان دوره و پله ای از مبارزات مردم ایران برای آزادی است. این طرح اگر مورد پشتیبانی همگانی قرار بگیرد وبه حنبشی اجتماعی تبدیل شود (که امیدش می رود) ، اولین خواسته اش بر کناری بساط جور و ستم حاکمان کنونی است. بی دلیل نیست که بسیاری از مخالفان کینه توز و یا وابسته رژیم، با زیرکی تلاش می کنند به جای کاربرد "تدوین قانون اساسی نوین" و سیله" مجلس مؤسسان"( که حتمن نیز باید منتخب مردم باشد) که در بیانیه به روشنی آمده است از "تغیر در قانون اساسی" سخن بگویند! تا بتوانند شنوندگان و خوانندگان خود را فریب داده و خواست همه پرسی که بنیانش بر از میان برداشتن این حکومت و بر پایی حکومتی دموکراتیک بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر است، که بازهم روشن گفته باشیم که در آن همه مسئولان بلند پایه مملکتی باید انتخابی باشند، را خدشه دار نمایند و تردید و دودلی وآشفتگی به راه اندازند!
پرسش دوم:
پس اگر رژیم بر سر کار باشد چگونه اجرای رفراندم ممکن است؟
هیچ جنبش عمومی بدون داشتن یک شعار و هدف مشترک که مورد خواست وپذیرش همگانی باشد، به حرکت نیفتاده و پیروز نخواهد شد. فراخوان رفراندم می خواهد نقش شعار محوری ما در زمان کنونی را ، که همه شاهد هستیم مورد پشتیبانی مردم از همه اقشار و گروه های اجتماعی و گروه های سیاسی با نگرش های گوناگون قرار گرفته است، تشکیل دهد. اکنون همت، همدلی و تلاش همه ما می تواند این خواست مشترک رابه جنبشی عمومی فرارویانده و با گستردگی وقدرت خود، رژیم را به چالش نهایی فرا خواند. کسانی که می پندارند تنها با فراخوانی به رفراندم، رژیم تسلیم شده و یا سرنگون می شود، می باید ساده انگار باشند. این تازه آغاز یک مبارزه گسترده و همه گیر خواهد بود و می بایست تلاش کرد تابه بیان و خواست همه روزه مردم در کارگاه و کارخانه و مراکز آموزشی و اداره و خانه و کوچه وبازار تبدیل شود. ما نه اسلحه ای بر داشته ایم و نه کسی را تهدید به قتل و آدمکشی کرده ایم. ما می خواهیم از یک خواست طبیعی و حق خود، که طبق منشور جهانی حقوق بشر نیز شناخته شده است، بهره مند شده و رژیمی را که مردم با رأی آزاد خود انتخاب خواهند کرد، بر سر کار آوریم. بند 3 از ماده 21 بیانیه حهانی حقوق بشر می گوید: اساس و منشا قدرت حکومت ، اراده مردم است.
پرسش سوم:
رژیم آینده چه شکلی است و چرا در بیانیه قید نشده است که چه نوع رژیمی می خواهیم؟
روشن نیست که پرسش کنندگان و ایراد کنندگان چگونه به رویدادها نگاه می کنند. تعین نوع حکومت با مردم و رأی آزاد آنان است. جگونه ممکن است که فراخوانی که نام خود را "فراخوان ملی" می گذارد و همآنگونه که اشاره رفت هدفش در درجه نخست فراروئیدن به جنبشی همگانی برای رهایی از تسلط حاکمان کنونی است، هم اکنون برای مردم تعین تکلیف نموده و نوع حکومت آتی را نیز برای آنها روشن کند؟ آیا همین تکیه بر "حکومتی دمکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر" در مرحله کنونی کافی نیست؟ امروز بر هیچکس، اگر ریگی در کفش نداشته باشد، پوشیده نیست که مردم دیدگاه های گوناگونی در باره حکومت آینده ایران دارند. هم طرفداران یک جمهوری که اساسش مبنی بر جدایی دین از حکومت( لائیک)، انتخابات آزاد و دموکراسی باشد، جود دارد، که خود به چندگروه تقسیم می شوند و عده ای در این میان هدف خود را جمهوری سوسیالیستی می دانندکه از دید آنها همه این ویژگی ها را نیز دارد، عده ای دیگر ازجمهوری خواهان ، خواهان جدایی دین و هر نوع ایدئولوژی دیگر از حکومت هستند و حکومتی ایدئولوژیک از هر نوعش را نفی می کنند. شاید هنوز هم عده ای اندک باشند که خواهان جمهوری اسلامی و به زعم خود از نوع درست و راستینش باشند. مشروطه خواهان و خواستاران سلطنت مطلقه نیز هستند. اینکه چه کسی انتخابش درست است و چه کسی نیست، بحث این نوشته نیست، اما در یک رفراندم ملی برای ما ایرانیان، هر کس که خود را ایرانی می داند، با هر اندیشه، مرام و مسلک و از هرملیت و قوم ونژادحق دارد در آن شرکت کند و هیچکس نمی تواند به هیچ بهانه ای این حق را ازاو بگیرد. گرفتاری و مشکل اصلی ما در درجه اول کسب آزادی و برکناری رژیم کنونی است. ما مردم دیگر هیچگاه نباید فریب بخوریم و باید سرنوشت خود را خود در دست بگیریم. هر کس از هم اکنون باید در فکر نوع حکومت دلخواه خود و برسی در باره آن باشد. ما از هم اکنون نیز همه باید بپذیریم که بسیاری امکان دارد چون ما نیاندیشند و دیدگاه های دیگری نسبت به نوع حکومت دلخواه ما داشته باشند. ما باید برای پدید آمدن شرایطی در ایران تلاش کنیم که گروه ها، سازمان ها و احزاب گوناگون بتوانند آزادانه برای نوع حکومت پیشنهادی خود مبارزه کرده و پس از آن در انتخاباتی آزاد مردم بتوانند به نوع حکومت دلخواه خود رأی داده و همه ما ملزم باشیم که به نتیجه آن انتخابات حتا اگر برنده مخالفان ما باشند، گردن نهیم.

پرسش چهارم:
چرا در بیانیه به جدایی دین از حکومت کمترین اشاره ای نشده است؟
این یکی از انحرافی ترین و فتنه انگیز ترین پرسش هایی است که مطرح می شود چرا که:
الف: پس از 26 سال حاکمیت دینی ملایان فریبکار، شما کمتر ایرانی را می توانید بیابید که یکبار دیگر خواهان حاکمیتی دینی بر جامعه باشد.
ب: بیانیه فراخوان رفراندم ملی باید با دقت خوانده شود و هدف آن خوب درک شود. بیانیه نخواسته است در حکم قانون اساسی باشد که در باره همه چیز نظر داده باشد. باضافه اینکه شش تن از 8 تن تهیه کنندگان اولیه، در درون ایران زندگی می کنند! آزادی آنها در بیان خواسته ها بسیار محدودتر از آنجه است که ما در بیرون نگارنده به عنوان یکی از پشتیبانان کمترین این فراخوان به سهم خود یاد آور می شود که یکی از مهمترین دستآوردها در تدوین قانون اساسی نوین آینده ایران، تکیه بر جدایی دین از حکومت و دولت خواهد بود. در آینده، ایرانی دیگر شاهد نخواهد بود که مشتی شیخ واپس گرا و شیاد بنام پاسداری از "شریعت مقدس" و بنام شورای نگهبان قانون اساسی، در قانون و امور مملکتی دخالت کند. اسلام و هر نوع دین و مذهب دیگر خصوصی خواهد بود. من به عنوان یک ایرانی از هم اکنون خواسته خود راعنوان می کنم که در آینده، ایران مذهب رسمی نخواهد داشت. هر کس می تواند آزادانه پیرو هر دین و مذهب و مرام که می خواهد باشد و یا به هیچ دین و مذهبی باور نداشته باشد. سخنان ما از هم اکنون باید روشن و صریح باشد. به این 2 ماده از بیانیه حقوق بشر توجه فرمایید:
ماده 18
هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.
ماده 19
هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد .
پرسش پنجم:
در اعلامیه جهانی حقوق بشر، اشاره ای به جدایی دین از دولت نرفته است، چرا تهیه کنندگان فراخوان به اعلامیه جهانی حقوق بشر تکیه کرده اند؟ آیا جز این است که تهیه کنندگان فراخوان زیرکانه به این اعلامیه پرداخته اند تادر آینده یک حکومت دینی دیگر براه بیاندازند؟
این پرسش از پرسش چهارم نیز فتنه انگیز تر و انحرافی تر است. پرسش کنندگان حتا نخواسته اند دمی به علت های تهیه اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضرورت تهیه آن فکر کنند. در بند بند این اعلامیه بر آزادی انسان و حقوق شخصی و اجتماعی او تاکید شده است. همه 30 ماده و بندهای مربوط به آنها در این اعلامیه، گرد آزادی انسان و گشودن قید و بندها از دست و پای اوست. این اعلامیه جهانی خواسته است از حقوق بشر دفاع کند. مگر فرق می کرده است که آن بشر مسلمان است یا مسیحی، یهودی، زرتشتی و یا بی دین؟ این اعلامیه برای نزدیک کردن انسانها به هم بوده است نه دور کردن آنها از یکدیگر! طرح کنندگان چنین پرسش هایی اصولن نه پیام فراخوان را درک کرده اند( آن یک صفحه فراخوان را با کتاب قانون اساسی اشتباه گرفته اند) و نه از اعلامیه جهانی حقوق بشر درک روشنی دارند. پرسیدنی است که هم میهنان ایراد کننده، چه حکومت دینی و یا ایدئولوژیک دیگری را می توانند نمونه بیاورندکه در برابر و در تضاد با اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار نگرفته باشد؟ نگارنده می پذیرد که با کمال میل در جامعه ای زندگی کند که کارکرد سیستم حکومتی در آن جامعه بر مبنای اعلامیه حقوق بشر استوار باشد. در آنصورت برای من هیچ تفاوتی نمی کند که نام آن حکومت چه باشد. چگونه ممکن است اعلامیه حقوق بشر برای مردم کشور های گوناگون جهان نوع حکومت تعین کند؟ تعین نوع حکومت در هر کشوری به عهده مردم آن کشور است. نگارنده هیچ تردیدی ندارد که در رژیم آینده ایران، دین از حکومت و دولت جدا خواهد بودو تنها نقش شخصی و فردی خواهد داشت. با شناختی که ما از خود داریم 2 نکته دیگر رابیافزایم:
1 ـ اگر تهیه کنندگان فراخوان کاملترین و بی نقص ترین بیانیه را نیز منتشر می کردند، تردید نداشته باشید که نکته سنجان پر کار! عیب و ایرادی پیدا می کردند، چون گفته باید گفته من باشد(به ویژه اگر ساکن برون مرز باشم) در غیر این صورت پر از اشکال و ایراد است!
2 ـ همه کسانی که دل در گرو آزادی و مردم دارند اگر امروز نپیوسته اند دیر یا زود به پشتیبانان این رفراندم خواهند پیوست.
در شرایطی که مشتی بی خرد، بی کفایت و دیوانه قدرت برای ماندگاری و بیمه کردن خود، در پی دست یافتن به بمب اتم هستند و می رود که با حمله نظامی بیگانگان به ایران(که تهدیدش موجود است)، مردم ایران را دچار فاجعه ای بزرگ نمایند که حتا برنامه تجزیه ایران را در پی داشته باشد، پشتیبانی از فراخوان رفراندم ملی، برای تبدیل آن به جنبشی فرا گیر، از اهمیت ویژه ای بر خوردار است. فراموش نکنیم که "ج" اسلامی گذشته از تلاش دزدانه در بدست اوردن فن آوری هسته ای جنگ طلبانه و رسوائیش در این زمینه، در آلودگی به فتنه گری، ترور، آدمکشی، گروگانگیری و باج گیری نیز بسیار بد نام و شناخته شده است و بنابراین افکار عمومی جهان به گستردگی به پشتیبانی از جنبش ازادیخواهانه ایرانیان بر خواهند خواست و زمینه آن بسیار مهیا است .

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

برای خواندن متن کامل اعلامیه حقوق بشر می توانید به این آدرسها نیز رجوع کنید:
ماده 2
http://www.bashariyat.de/manshor2.htm
http://www.fariademazhar.de/elamie%20hoqoq%20bashar.htm
http://www.manshour.persianblog.com/
در باره تاریخچه نوشتن این اعلامیه:
http://www.irandokht.com/editorial/index4.php?area=pro§ionID=46&editorialID=824

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15785

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'رفراندم و پرسش های مخالفان، کوروش گلنام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016