دراوضاع فوق العاده حساس و درعين حال بغرنج حاكم برميهن ما جنبش مردمي درمبارزه براي نيل به آزادي و عدالت اجتماعي و نفي و طرد استبداد با چالش هاي گوناگوني روبروست. ازيك سوشرايط بحراني منطقه و حضور گسترده نظامي درمجاورت مرزهاي كشورتاثيري جدي و انكار ناپذير برمعادلات داخلي دارد و اوضاع را درمجموع براي جنبش نامساعد مي سازد و ازديگر سو ژرفش بحران اقتصادي- اجتماعي و تشديد كشمكش در هرم حاكميت، با توجه به اين واقعيت كه، گردان هاي جنبش مردمي از سطح سازماندهي لازم برخوردار نيستند و اتحاد عمل ميان احزاب و سازمان هاي مدافع آزادي وجود ندارد و لذا جنبش مردمي توانايي بهره برداري از اختلافات درون حكومتي را بسود اهداف مردمي ندارد.
دورنماي رخ دادهاي كشور را درهاله اي از ابهام قرار مي دهد؛ در چنين وضعيتي شاهد آن هستيم، احزاب، سازمان ها و شخصيتهاي مختلف با توجه به ديدگاه و بينش خود در جست و جوي راه برون رفت از اين اوضاع و طرح شعارها و نظرات دراين زمينه هستند. درهفته هاي اخير يكي ازشعارهايي كه، پس از طرح، بازتاب نسبتاً گسترده درميان جريانات گوناگون داشت، شعار همه پرسي (رفراندم) براي تغيير حكومت بود. اين شعار را طيف ناهمگوني مورد پشتيباني و حمايت قراردادند كه نظرات و ديدگاه هاي متفاوتي را دارا هستند. يكي از جريانات حامي اين شعارو يا سياست، رهبران و مسئولان دفتر تحكيم و حدت (طيف علامه) مي باشند. ازاين رولازم است درخصوص چنين شعاري برخي نكات را ياداور گرديد. حزب ما، دررابطه با شعار همه پرسي براي تغييرحكومت، عدم موافقت خودرا با آن اعلام داشته است. ما با صراحت تاكيد كرديم كه، " امروز اين مساله يعني طرح شعار برگزاري رفراندم درحالي كه رژيم استبدادي حتي اجازه فعاليت اصلاح طلبان حكومتي را نيز به شدت كاهش داده است، نظري است خوش بينانه و غيرمنطبق بر اوضاع عيني جامعه ما . . . مساله اساسي امروز نيز آماده كردن چنين شرايط و امكاناتِ مبارزاتي سراسري در ايران است و نه شعارهاي غيرواقع بينانه اي كه درانتها ثمري جز مايوس كردن توده ها به همراه نخواهد داشت. . . " .( نامه مردم، شماره 701، 17 آذرماه 1383)
اما بايد ديد درميان طيف ناهمگون مدافعان اين شعار نادرست و غير منطبق براوضاع عيني جامعه ما، چرا بخش قابل توجه مسئولان دفتر تحكيم وحدت و اصولاً لايه هايي از جنبش دانشجويي امروز ايران، ازاين شعار حمايت و درطرح آن پيشگام بوده اند. چهار عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت درنقد مخالفت اصلاح طلبان حكومتي از اين شعار به ويژه برخورد حجاريان باآن به نكاتي بسيار مهم اشاره كرده اند، اين نكات در مطلبي در روزنامه شرق به تاريخ 21 آذرماه انتشار يافته و باخواندن آن مي توان مجموعه عللي را كه فعالان دانشجويي را به چنين موضعي رسانيده دريافت. مادراين مطلب از جمله به مسايلي چون: " «برخورد شتاب زده و نامتعارف آقاي سعيد حجاريان با فراخوان رفراندم » حاوي نكات برجسته و تعيين كننده اي است كه درترسيم واقعيت هاي موجود درعرصه سياسي- اجتماعي ايران و شناخت چهره واقعي پاره اي از مدافعين و فعالين راهبرد اصلاح از درون بسيار حائز اهميت است. سپس درادامه، اين چهار عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) هدف خود از طرح و حمايت ازاين شعار را: "صرفاً بسط و گسترش گفتماني و بعد شكلي رفرندام براي خروج ازبن بست كنوني . . . اعلام مي كنند".
فعالان دانشجويي دردفاع خود از شعار مذكور و در پاسخ به حجاريان و ديگر اصلاح طلبان حكومتي خاطرنشان مي سازند:" «ايشان (حجاريان) اگر منصفانه قضاوت كنند آيا اصرار برروش هاي ناكارآمد اصلاح از درون موجد ياس و نااميدي نيست؟ و آيا نااميدي و بي اعتمادي كنوني مردم نتيجه شكست اصلاحات پارلمانتاريستي نيست؟ . . . آقاي حجاريان و همفكرانشان درجبهه مشاركت بارها در ساليان گذشته روش رفراندوم را مطرح كرده اند، حال چگونه است كه دراين شرايط باآن مخالفت مي ورزند؟ . . . آيا درمقايسه منطقي، حمايت از فراخوان رفراندوم متضمن پرداخت هزينه است يادعوت به شركت درانتخابات رياست جمهوري و حمايت تلويحي از هاشمي رفسنجاني در تحليل آخر .»
به اين ترتيب نكته كليدي و محوري كه مبارزان جوان و فعالان جنبش دانشجويي كنوني را به طرح و حمايت ازاين شعار واداشته. ضعف،فرصت طلبي و مماشات اصلاح طلبان حكومتي است كه به دلايل مشخص تاريخي و طبقاتي يك فرصت بزرگ تاريخي را ذايل ساختند. واقعيت اينست كه، قضاوت مبارزان جوان و فعالان جنبش دانشجويي درعمده ترين خطوط خود كاملاً به حق و به جا است. به ويژه سياست هاي تسليم طلبانه اي كه حتي امروز نيز با وجود 8 سال تجربه بازهم از سوي اينان پيگيري و دنبال مي شود.
اما به همه اينها، اين منطق كه چون اصلاح طلبان حكومتي كماكان بر روش هاي غلط گذشته پافشاري مي كنند، پس مي بايد بدون ارزيابي دقيق و حساب شده كه درميدان مبارزه سياسي هميشه و همواره يك ضرورت است،طرحي نو درانداخت، نمي تواند پاسخ شايسته و واكنش اصولي قلمداد شود. طرح شعارها و سياست هاي غيرواقع بينانه، به جاي آنكه به سود تجهيز و گسترش جنبش دموكراتيك و آزداي خواهانه كنوني مردم ما باشد، باعث ياس،نااميدي و پراكندگي نيروها مي گردد. همانگونه كه درمطلب چهارعضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت آمده است، ارتجاع و مدافعان ذوب در ولايت نسبت به اين شعار واكنش خاص نشان نداده اند، زيرا آنها از پيامدهاي طرح چنين شعارهاي غيرواقع بينانه و غير منطبق باشرايط كنوني به خوبي آگاه هستند و اصولاً از هرموضع شتاب زده، نسنجيده و خامي به دليل اينكه در پايان بسودآنها تمام مي شود، استقبال مي كنند.
هرشعاري اگر بدون درنظر گرفتن چهارچوب تاريخي- اجتماعي لحظه مفروض و بدون نظرداشت اهداف دور و نزديك و وظايف اساسي و مبرم طرح و اعلام شود، نه تنها نتيجه اي به همراه نخواهد داشت و به تحكيم و گسترش جبهه آزداي و ترقي منجر نخواهد شد، بلكه نيروها و امكانات جبهه ارتجاع را تقويت و قدرت مانور آن را افزايش مي دهد.
تعيين سياست روز، طرح شعارهاي دقيق و منطبق برواقعيتهاي جامعه از مهمترين وظايف نيروهاي سياسي است. بايد شعار آنچنان دقيق محاسبه و اعلام گردد كه، بيشترين نيروها را حول خود گردآورده و شكاف در جبهه مقابل پديد آورد و سازماندهي گردان هاي پيكار آزداي بخش را ارتقاء و روحيه آن را تقويت نمايد. شعار رفراندوم براي تغيير حكومت به اعتقاد ما درشرايط حاضر سبب رشد و ارتقاء جنبش نمي شود بلكه سبب ياس و نااميدي مي گردد، زيرا منطبق برنياز كنوني مبارزه نيست. شعاري است، پندارگرايانه كه مي تواند دست مايه نيروهاي ارتجاعي چه دردرون حكومت و چه دربيرون آن (جريانات ضد ملي سلطنت طلب) قرارگيرد.
ضعف تاريخي اصلاح طلبان حكومتي نبايد منجر به آن شودكه شور پيكار براي آزادي و عدالت اجتماعي درمسير نادرست و شتاب زده قراربگيرد. سرانجامِ اتخاذ سياستهاي مبتني برهيجان و شتاب زدگي در پايان چيزي جز تسليم و شكست و درپيامد آنها نااميدي و انفعال نيست. تجربه تاريخ 100 سال اخير ميهن ما خود شاهدي براين مدعا است. مسير مبارزه سخت، صعب العبور و مملو از شگفتيهاست، بايد با استقامت، اميد و سياست روشن و صحيح اين مسير را پيمود. ما درعين حال كه جنبش دانشجويي و مبارزان جوان را ازشتاب زدگي به تحليل دقيق حوادث فرامي خوانيم، باسياستهايي كه يگانه راه ممكن را اصلاح ازدرون و تمركز به روي مناسبات جناح بندي هاي حاكميت مي داند، به شدت مخالفيم. دراين خصوص سرمقاله روزنامه شرق به تاريخ 22 آذرماه بسيار گوياست. دراين سرمقاله از جمله آمده است:« جدي ترين اصلاح طلبان ايراني كساني هستند كه به دور از هرگونه چريك بازي يا روشنفكري به انتخابات آينده فكر مي كنند وبراي جلوگيري از يك دست شدن حاكميت تلاش مي كنند و به يك معنا هنوز سياست ورزي مي كنند".»
درهمين سرمقاله سپس چارچوب كلي مدافعان فراخوان رفراندوم چنين ترسيم مي شود:« ازميان خطوط نوشته و نانوشته فراخوان مي توان تمايل جدي نويسندگان آن به ليبرال دمكراسي را دريافت. . .تاكيد بر اعلاميه جهاني حقوق بشر،تمايل به پيوستن ايران به اردوي جهان آزاد (بخوان امپرياليسم) و به خصوص درمناسبات ديپلماتيك و تاكيد برنهادهاي بين المللي از جمله خطوط نوشته فراخوان است و تمايل باطني برخي نويسندگان شناخته شده تر فراخوان نيز دال براين گرايش است.»
باتوجه به چنين چارچوبي، بازهم تاكيد مي كنيم، نمي توان به رشد و گسترش جنبش دموكراتيك مردم ياري رساند. به اعتقاد ما، درلحظه كنوني با توجه به مجموعه شرايط حاكم و بادرنظر گرفتن اوضاع داخلي و بين المللي، براي آنكه بتوان مانع اصلي بر سرراه تحولات مترقي دركشور را ازميان برداشت، يعني درراه طرد رژيم ولايت فقيه مبارزه كرد، ضرورت اتحادهمه نيروهاي راستين راه آزادي بيش ازهر زمان ديگري خودنمايي مي كند. درحال حاضر سازماندهي توده هاي ميليوني جان به لب رسيده از سياستهاي رژيم، فقط درپرتو اتحاد نيزوهاي مترقي و دموکراتيک ميسر است. ازاين رو مي بايد همه امكانات را دراين راه بسيج و تجهيز كرد.