رهبر انقلاب اسلامی ايران، پيش از پيروزی آن، و مسئولان و گردانندگان جمهوری اسلامی، از آغاز تاسيس، پيوسته وعده تحقق آرمانهای آزدی، استقلال و زندگی بهتر، عادلانه و آزادانه را دادهاند. انقلاب اسلامی ايران مشروعيت نقد تند رژيم پيشين و مبارزه برای براندازی آن را، در سركوب سياسی توسط آن رژيم، فقدان آزادیها، وجود اختلاف طبقاتی و وابستگی شديد حكومت به قدرتهای بيگانه به دست آورده بود. اما اكنون، بيست و شش سال پس از پيروزی انقلاب و بيش از دو دهه حكومت به نام خدا و دين، رويكرد و عملكرد نظام جديد، از آن آرمانها بسيار دور شده است. حكومت جمهوری اسلامی، در كنار منازعات گسترده، دامنهدار و پايان ناپذير در دورن خود، در هيچ دورهای نسبت منتقدانش بیتفاوت نبوده، از هر فرصتی برای از هم پاشيدن يا ساكت كردن آنان بهره جسته است. تصميم گيرندگان و دولمتردان نظام، گرچه در جريان رقابتهای درونی گاه به گاه گوشهای از بحرانهای جمهوری اسلامی را بازگو میكنند، در برابر رقبا و منتقدان، نظام مطلوب خودرا حكومتی يكه و يگانه و نحوه عملكردشان را بهترين شيوه حاكميت در جهان معرفی و از همه شئون آن دفاع میكنند و هيچ گونه اپوزيسيون جدی را بر نمیتابند.
اينك بار ديگر انتخاباتی در پيش رو داريم و تنها چند ماهی به برگزاری نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری باقی مانده است. غلغلهای كه در ميان جناحهای مختلف حاكميت، بويژه محافظهكاران، برای شركت در انتخابات و معرفی نامزد برپاست حكايت از اهميت ويژه اين دوره انتخابات برای آنها دارد.
جناح راست و جريانهای محافظهكار وابسته به آن تا پيش از تصرف مجلس، فغان و فرياد برآورده بودند كه فرصتها و منابع مهم كشور صرف رقابتهای بیفايده سياسی میشود و از همين رو، جمعی را به نام آبادگران يك شبه به راه انداختند تا به ظاهر با شعار سازندگی و توسعه – و نه كارهای سياسی به اصطلاح بیفايده – وارد معركه سياست شود. اما در مدت نسبتاً كوتاه مجلس هفتم، روشن شده است كه اين گروه بر خلاف شعارهای پر آب و تابش، جز به "تصفيه و پاكسازیهای سياسی و فرهنگی و تلاش برای پكپارچه كردن نظام سياسی نه به چيزی میانديشد و نه برنامههای مشخص و موثری برای تحقق شعارها و وعدههايش دارد. از سوی ديگر، گروهها و جناحهای مختلف وابسته به جريان راست و محافظهكار بر خلاف برخی از بيانات اوليه، در ميان خود دچار تشتت و پراكندگی بر سر تصاحب كرسی رياست جمهوری شدهاند.
اما مساله بسيار مهم آن است كه، مقامها، مديران و كارشناسان، هنگامی كه خود نيز همزبان نيروهای منتقد، به كاستیهای موجود اشاره میكنند، هيچ يك از آنان به اين پرسش پاسخ نمیدهند كه سرانجام مسئول اين فساد، خسران، توسعهنيافتگی و بهمريختگی اقتصادی و اجتماعی كيست؟ و اين كه آيا رويكردهای رايج و مرسوم در كشور تاكنون توانسته است حتی بخشی از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی و وعدههای نخستين رهبران صدر انقلاب را تامين كند و يا به عكس، كاستیها و ناهنجاریها را تشديد كرده است؟ هنگامی كه سازمان ملل متحد در گزارشهايش مینويسد كه، در زمينه رفاه و توسعه يافتگی، بر اساس شاخصهای "اميد به زندگی هنگام تولد"، "درآمد سرانه ملی" و "باسوادی"، ايران در ميان ١٨٠ كشور جهان، رتبه ١٠٦ را داراست، آيا جمهوری اسلامی میتواند به خود ببالد و بر مردم فخر بفروشد، در حالی كه كشورهايی مانند كويت، بحرين و عربستان در اين گروهبندی رتبه ٣٠ تا ٤٠ را كسب كردهاند؟ برپايه همين گزارشها از ميان ٢٥٣ شهرستان كشورمان، ١١٣ شهرستان محروم، ١١٦ شهرستان نيمه برخوردار و تنها ٢٤ شهرستان، برخوردار تشخيص داده شدهاند. همچنين آيا در حالی كه بيش از ٢٠ درصد جمعيت كشور (يعنی بيش از ١٢ ميليون نفر) توانايی مالیبرای رفع گرسنگی را ندارند و نيمی از مردم (يعنی بيش از ٣٠ ميليون نفر) نيز برای تامين نيازهای عادی روزمره و حفظ سلامت تغذيهای با مشكل رويرو هستند، آيا گردانندگان جمهوری اسلامی میتوانند احساس يا ابراز افتخار كنند؟ بررسی اين گونه آمارها را می توان ادامه داد.
اما در شرايط كنونی، پرسش مهم اين است كه پس از برگزاری ٨ دوره انتخابات رياست جمهوری، آيا خيری برای مردم ايران در انتخابات دوره نهم نهفته است؟ و آيا جريانها و چهرههايی كه اين روزها بر سر زبانها هستند و از آنان سخن گفته میشود، خواهند توانست گامی در راستای بهروزی، ترقی و توسعه مردم و كشور ايران بردارند؟
امضاءكنندگان زير، ضمن درك اهميت انتخابات پيش روی، بر اين باروند كه جهتگيری كلی حكومت در طول سالهای اخير، بدان گونه نبوده است كه احزاب و نيروهای اپوزيسيون قانونی كشور را نسبت به امكان مشاركت مفيد و موثر در انتخابات خوشبين سازد. در عينحال، از آنجا كه نيروهای سياسی در بستر كار و فعاليتهای مشخص به انسجام دست میيابند، آنان معتقدند كه انتخابات فرصت مناسبی برای مطرح كردن مطالبات مردم و تقويت فرايند گذار به دموكراسی پديد میآورد كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد و از دست داده شود.
بنا به جهاتی كه ذكر شد، امضاكنندگان زير تلاش دارند با كليت انتخابات برخورد فعال بنمايند و با توجه به تحليلی كه از شرايط كنونی و چشمانداز آينده كشور دارند، در راستای ايجاد فضای مناسب برای گفتگو بين تمام نيروها، احزاب و گروههای معتقد به مردمسالاری كوشش نمايند.
برگزاری انتخابات آزاد، سالم و رقابتی بدون تامين پيش شرطهای اجتنابناپذير آن معنا و مفهمومی ندارد. در فصل سوم قانون اساسی، حقوق و آزادیهای اساسی ملت و در فصل پنجم آن، راههای اعمال حق حاكميت ملت تصريح شده است. بدون تحقق و تامين اين حقوق – كه از جمله آنها، آزادی احزاب، اجتماعات، و مطبوعات میباشد – اعمال حق حاكميت ملت افسانهای بيش نخواهد بود. مردم هنگامی می توانند با آگاهی از حق انتخابشان بهرهمند شوند كه مطبوعات آزاد داشته باشند كه در چهارچوب قانون، عملكرد هر يك از مسئولان را، در هر زمينهای، مورد نقد و بررسی قرار دهند، درباره علل و پيدايش وضع نابسامان كنونی كشور بحث كنند و مسئولان را، در هر مقام و منصبی به چالش بكشند و آنان نيز خود را موظف به پاسخگويی و گزارش دهی به ملت بدانند.
اصلاحطلبان ايران – كه به طور جدی و راهبردی به حق حاكميت ملت و مردم سالاری اعتقاد و تعهد دارند – برای اثرگذاری بر روند تحولات كشور، بايد حول محورهای مشترك، امكاناتشان را در يك جبهه گسترده متمركز سازند و با ارزيابی هماهنگ، در صورت تامين شرايط انتخابات آزاد و سالم، در انتخابات شركت كنند.
در شرايط ملی و بينالمللی كنونی، تنها راه مقابله با خطرات تهديد كننده داخلی و خارجی و ايستادگی و پايداری در برابر حوادث سهمگين كه ممكن است در انتظار كشورمان باشد، كاهش فاصله ملت – حاكميت و هموار كردن راه برای مشاركت گسترده مردم در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری است و اين مهم هنگامی ميسر خواهد شد كه هر چه سريعتر، همه زندانيان سياسی – اعم از دانشجويان، فعالان سياسی، حقوقدانان و روزنامهنگاران – بیقيد و شرط آزاد شوند، امكان انتشار مجدد نشرياتی كه بر خلاف قانون توقيف و تعطيل شدهاند، فراهم گردد، فشار بر احزاب و گروههای سياسی و محدوديت فعاليت آنها برداشته شود و امكان حضور و فعاليت نامزدهای اپوزيسيون قانونی نيز اعلام گردد. با اجرای اين شرايط است كه میتوان مردم را به حضور فعالانه در انتخابات دوره نهم رياست جمهوری قانع ساخت. در غير اين صورت، نمیتوان اميدوار بود كه در شرايط حذف نامزدهای مستقل و متنوع اصلاحطلبان تنها با حضور نامزدهای مختلف درون نظام مردم را به شركت گسترده در انتخابات ترغيب كرد.
اميد است كه حاكمان اين توصيههای خيرخواهانه ما را بپذيرند و به انها عمل كنند. چرا كه به نظر ما خير و صلاح ملك و ملت و خود حاكمان نيز در پذيرش و اجرای اين توصيهها نهفته است.
٢٠ دی ١٣٨٣
آزادی محمد، آزادخواه ابراهيم، آقايی مسعود، آصفی حميد، ابوذری عباس، احراری حميد، احمدی رضا، ادب بهاءالدين، اربابی حسن، اشقاق مرتضی، اعتمادی حسن، افتخاراردبيلی حسن، اقتداری جلال، اکبری کاظم، اکبرزادگان عليرضا، اکرمی علی، اميراحمدی محمود، ايزدی مصطفی، بازرگان ابوالفضل، بازرگان عبدالعلی، بازرگان فرشته، بازرگان محمدنويد، بازرگانی کمال الدين، باقی عمادالدين، بختيارنژاد پروين، بديع زادگان اکبر، برهانی رحمت الله، بزرگيان امين، بسته نگار محمد، بنی اسدی محمدحسين، بهزادی محود، بهشتی حميد، بهفروزی محمد، بيطرف صفا، پدرام مسعود، پوراظهری عباس، پويان رضا، پيش بين محمود، پيمان حبيب الله، پيمان مجيد، تاج الدينی عباس، تنها مصطفی، تهرانی رضا، تهوری محمد، توسلی غلامعباس، توسلی محمد، توسلی محمدرضا، تولائی مجيد، ثنائی حسن، جابری مجيد، جمشيدی فريده، جلالی زاده جلال، حاجی رضا، حافظی بهمن، حجاريان سعيد، حجازی طه، حديثی مجيد، حسن پور قاسم، حسين دوست محمود، حسينی امين سيدرضا، حريری حسين، حق پناه بهزاد، حقيقی عليرضا، حکمت مسعود، حکيمی ابوالفضل، حکيمی عبدالکريم، حکيمی مجيد، خرازی اکبر، خوش سيرت سليمی ابراهيم، خورشدفر حسن، حمسی محمدرضا، حائف جعفر، خدادادی ابراهيم، خرم امير، خوش محمدی اسماعيل، خيرانديش هوشنگ، دادخواه سيد محمدعلی، دادفر محمد، دادمهر رسول، دردکشان محمود، درودی سعيد، دفتری پروين دخت، دل آسايی محمود، دهقان نژاد عباس، دوانی مصيب، داودی مهاجر فريبا، ذولفقاری حسين علی، ربانی محمدصادق، رجائيان محمدجواد، رجايی عليرضا، رضائی احد، رضائی اصغر، رضائی بيوک، رضائی عبدالعلی، رضاخانی بهمن، رفيعی حسن، رهنما مهدی، رئيس طوسی رضا، زارع پور حيدری رقيه، زره ساز جمال، زمانی محمدابراهيم، زندی نيا پرويز، زيدآبادی احمد، زهدی محمدرضا، ساريخانی عليرضا، ساعی احمد، ستوده نسرين، سجادی داريوش، سحابی عزت الله، سحابی فريدون، سحابی منصور، سحابی هاله، سحرخيز عيسی، سرچمی محمد، سعيدی سعيده، سعيدی جواد، سلطانی عبدالفتاح، سيدزاده سيدرضا، سيف زاده سيد محمد، شاددل بصير محمود، شاکری ابراهيم، شامخی تقی، شاملو علی، شانه چی محممد، شاه حسينی حسين، شريف محمد، شمبوری الله وردی، شهمت دار احمد، صابر فيروزه، صارمی محمود، صباغيان هاشم، صدر حاج سيد جوادی احمد، صدر رضا، صراف مهدی، صفری مظفر، صلواتی فضل الله، صميمی کيوان، ضرغامی علی اشرف، ضرغامی فريدون، طالقانی اعظم، طالقانی حسام، طالقانی طاهره، طالقانی نرگس، طاهری اکبر، طاهری رئوف، طاهری محمد، عابدی هما، عباس زادگان سيدجعفر، عرب زاده حسن، عطوفت روئين، عظيمی بهرام، علوی تبار عليرضا، علوی محمدباقر، عليزاده نائينی علی، علی پور حسن، عمادی محمد جعفر، عمرانی محمود، غروی علی اصغر، غروی عليرضا، غروی ماجد، غروی مسيح، غفارزاده سعيد، غفاری مسعود، غفرانی علی، غنی مهدی، غيرت فريده، فراستخواه مقصود، فرزدی غفار، فريداعلم حسن، فلاح مرتضوی، فياضی زاهد، قائم الصباحی عباس، قاسم زاده عزيز، قشقايی خسرو، قشقايی ماهرو، قمی زاده عبدالحسين، قندی زاده عبدالمجيد، قهاری نظام الدين، قهرمانی مصطفی، قياسی حجت الله، کارگشا رحمان، کارشناسی اسدالله، کاظمی رضا، کاظميان مرتضی، کديور محسن، کديور منوچهر، کردپور خسرو، کردپور مسعود، کرکه آبادی عبدالرحيم، کرمی علی، کمالی احمدسرايی فاطمه، کميليان ناصر، کهزادی پروين، کوثری يعقوب، گل افزا بيژن، گوارايی فاطمه، لدنی مسعود، مومنی علی، مومنی محمود، متقی محمدتقی، محققی محسن، محمدی اردهالی احمد، محمدی اردهالی محمد، محمدی مهديه، محمدی نرگس، مدنی سعيد، مدنی حسن، مديحی ماشاءالله، مرتاضی لنگرودی مرضيه، مسکين مصطفی، مسموعی رضا، مصباح ضياء، مصطفوی ليلا، مصطفوی مصطفی، مصلحی عباس، مظفر محمد جواد، معصومی احمد، مفيدی بدرالسادات، مقدم مرتضی، مميزی هرمز، منتظری احمد، منتظری سعيد، منصوريان خسرو، موحدی ساوجی محمدحسن، موسوی سعادتلو سيدرضا، موسوی کاظم، مولايی يوسف، ميرخانی امير، ميرزاده وحيد، ميرزايی الله کرم، ميقاتی قاسم، ميقاتی کاظم، ناصر گيوه چی فرشته، نجاتی علی محمد، نراقی حسن، نعيم پور محمود، نکوروح محمود، نکوفر امير، نکوفر محمدتقی، نوحی سيد حميد، نوحی سيد مجيد، نوربخش فخرالسادات، نوربخش منوچهر، هادی زاده يزدی هادی، هاشمی ناصر، هندی عليرضا، هوشمند احسان، والی اکبر، ورپايی رسول، ولی بيک باقر، ولی بيک جليل، ياوری رحيم، يحيايی علی فريد، يزدی ابراهيم، يوسفيان رضا.