پنجشنبه 24 دی 1383

قدرت و اصلاح طلبان، مجید تولایی

بر اساس كدام تغيير و تحول در ‏ساختار قدرت، مجدداً بر سبيل ادامه پروژه اصلاحات در درون حاكميت پاي فشرده و مردم را به ‏‏"حداكثر مشاركت" براي پيشبرد اين پروژه فرا مي خوانند؟ چه شد آن جمعبندي ها و نقادي هاي ‏وعده داده شده؟ همه اين ها مسايلي است كه اصلاح طلبان حكومتي ظاهراً تمايلي بر روشن و واضح ‏كردن آن ها ندارند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

برگرفته از "نامه"
www.nashrieh-nameh.com

نخبه گرايي و توده گرايي بر خلاف تضاد ظاهري كه با يكديگر دارند، دو جلوه از يك واقعيت اند؛ ‏‏"واقعيت ابزار انگاشتن مردم". اليتيست ها و پوپوليست ها به مردم جز به چشم ابزار كار و وسايلي كه ‏مي توانند در راه كسب قدرت و حفظ و توسعه آن به خدمت گرفته شوند، نگاه نمي كنند. مطابق الگوي ‏اليتيست ها در مورد قدرت، جامعه پيوسته ميان دو سطح يا گروه تقسيم مي شود؛ يكي سرآمدان و ‏نخبگان و ديگري توده هاي تحت سلطه و فرمان. آن چه معيار تميز و تشخيص اليت از توده است، ‏ويژگي هاي روان – زيستي نخبه است كه بي گمان برتر از ويژگي هاي روان – زيستي توده است. ‏جوهر سياست از نظر اليتيست ها، تركيبي از سازش و سركوب است. هنگامي كه اين تركيب از ميزان ‏متعادل و بهينه ي خود خارج شود، مباني قدرت سياسي رو به سستي مي گرايد و توفيق گروه اكثريت ‏اليت حاكم، دستخوش تهديد مي شود. در اين شرايط است كه گروه يا بخش هاي اقليت اليت به عنوان ‏آلترناتيو ظهور پيدا كرده و بدين سان است كه پديده گردش نخبگان پيش مي رود. از نگاه اليتيست ‏ها، تنها واقعيت و اتفاقي كه دايم در حال وقوع و استمرار است، دست به دست شدن قدرت بين گروه ‏هاي اقليت و اكثريت اليت است و نه هيچ چيز ديگر.‏
الگوي قدرت پوپوليست ها نيز در غايت امر و اخذ نتيجه عملي، تفاوت ماهوي و بنيادين با الگوي ‏اليتيست ها نداشته و جوهر هر دو يكي است. از همين روست كه علي رغم دعاوي و شعارهاي توده ‏پسند و عوام گرايانه ي پوپوليست ها، سكان كشتي قدرت در يك جامعه پوپو ليستي همواره در دستان ‏گشاده و پرتوان گروهي نخبه، در قالب طبقه اي با حقوق و امتيازات ويژه است. پوپوليسم، بويژه از نوع ‏متجدد و مدرن آن، در اشكال متفاوت و متنوعي ظاهر مي شود. اين تنوع به طور عمده ناشي از انواع ‏موضوعات و مسايل مختلفي است كه لزوماً مي بايست در جلب حمايت توده ها به كار گرفته شوند. ‏گفته شد پوپوليسم مدرن؛ آري، اين نوع پوپوليسم، مولود همين عصر است. برخلاف تصور برخي، ‏پوپوليسم واكنشي بر ضد مدرنيته و روند مدرنيزاسيون نيست. در واقع فرايند مدرنيته با ايجاد شرايط و ‏بسترهاي جديد، سبب نظام مند شدن پوپوليسم و ظهور اشكال جديد آن در هيأت جنبش هاي نوين ‏پوپوليستي مي شود. به قول تاگارت، ارتباط پوپوليسم با مدرنيته پيچيده تر از يك رابطه ي ساده است.‏
پوپوليست ها، غالباً از آن چه نيستند بيش تر مطمئن اند، تا اين كه چه هستند. پوپوليست هاي متجدد ‏با پليد نشان دادن گروه هاي اجتماعي غير همسان و نا هم خوان با هويت خود، براي خويش دشمناني ‏مشخص مي آفرينند و اين كار بخشي مهم از تلاش آنان براي هويت يابي است. هويت آنان در حقيقت ‏چيزي جز كوششي كه براي نفي هويت دشمنان مي كنند، نيست. بدون اين دشمن آفريني و نفي و ‏حذف و طرد و نيست انگاشتن هويت هاي غير خودي، پوپوليست هاي جديد فقط توده اي بي شكل و نا ‏متجانس اند. ميزان تقابلشان با دشمناني كه همواره در صفوفشان روشنفكران دگر انديش و تكنوكرات ‏ها و بوركرات ها و نويسندگان قلم به مزد و منحرفان ... موج مي زنند، تعيين كننده وزن اجتماعي و ‏قدرت بسيج توده اي آنان است. از رهگذر اين دشمن آفريني و پليد نمايي گروه هاي اجتماعي صاحب ‏اعتبار و مرجع، اما ناهم خوان و غير همسان، دو نتيجه براي پوپوليست هاي جديد حاصل مي شود؛ ‏اول، جلب حمايت ديگر گروه هاي اجتماعي ناخشنود و ناراضي از گروه هاي صاحب اعتبار - يعني جلب ‏پشتيباني براي خود از راه به تقابل كشاندن فرادستان و فرودستان فكري - فرهنگي جامعه با يكديگر؛ ‏دوم، ايجاد احساس يكپارچگي و اشتراك و همبستگي در ميان گروه هاي حامي بر عليه گروه هاي ‏دشمن خوانده شده.‏
به غير از مقوله قدرت، در الگوي دموكراسي نيز بين بينش اليتيست ها و پوپوليست ها، آن جا كه به ‏نتيجه عمل و حاصل جمع بر مي گردد، تفاوت ماهوي و بنيادين وجود ندارد. دموكراسي در بينش ‏اليتيست ها در بهترين و مطلوب ترين حالت، همان دموكراسي ژاكوبني يا دموكراسي اكثريت است كه ‏در واقع مرادف است با حمايت و مشاركت بي چون و چراي توده ها از برنامه ها و مشي در پيش گرفته ‏شده نخبگان. به عبارت ديگر، به زعم اليتيست ها ميزان مشاركت و حمايت اكثريت مردم از تصميمات ‏و مقاصد اعلام شده از سوي اليت، نشان دهنده ي ميزان دموكراسي در جامعه است. اقليت در كردار ‏اليتيست ها، غير خودي هايي هستند كه اساساً صلاحيت برخورداري از حقوق دموكراتيك را ندارند. كما ‏اين كه پوپوليست ها، نسبت به گروه هاي اجتماعي نا مطلوب به عنوان اقليت، چنين پندار و كرداري ‏دارند.‏
جامعه ما طي ربع قرن اخير، كار بست هر دو مدل پوپوليستي و اليتيستي قدرت را به خوبي در ضمير ‏خود ثبت كرده و مردم، سخاوتمندانه و بي دريغ، هزينه و تاوان كار بست هر دو الگو را پرداخت كرده ‏اند. از تجربه انقلاب اسلامي گرفته تا سال هاي منتهي به دهه هفتاد كه در برگ برگ اوراق تاريخ آن ‏دوران مي توان به خوانش روايتي توده گرا از نسبت ساخت قدرت با مرام نشست. سپس از آغاز دهه ‏هفتاد و تجربه خرداد 76 و حكايت جنبشي كه رهبران نخبه گراي آن، همچنان بر مرام و كردار نخبه ‏گرايانه ي خود پاي مي فشارند، همه بر صدق اين هزينه پردازي غير متوقعانه از جانب مردم، گواهي مي ‏دهند.‏
حكايت اصلاح طلبان حكومتي، آن گاه كه پس از خاتمه ماجراي تحصن نمايندگان مجلس ششم، با ‏حرارتي زايدالوصف راهكار خروج و استعفاي دست جمعي از نظام و قدرت را طرح كردند، با اين مثل ‏كه: "تب تند زود عرق مي كند"، تشابه بسيار دارد. چه كوتاه زماني تب تند خروج از حاكميت در ميان ‏اصلاح طلبان حكومتي فروكش كرد و به جاي آن عرق سرد "مشاركت حداكثري" در انتخابات ‏هشتمين دوره رياست جمهوري، بر جبين احزاب و سازمان هاي آنان نشست. اين كه چه طور مي شود ‏به فاصله چند ماه، ناگهان صداي پاي فاشيسم در گوش رهبران حزبي شان محو مي شود؛ اين كه برپايه ‏چه رخداد اجتماعي و كدام تغيير در اوضاع سياسي، شرايط از وضعيتي كه به تعبير اكثريت قاطع اصلاح ‏طلبان حكومتي منجر به انجام كودتاي پارلماني و برگزاري انتخابات فرمايشي و غير دموكراتيك مجلس ‏هفتم گرديده بود، به گونه اي تغيير مي كند كه امكان مشاركت حداكثري مردم در انتخابات دوره ‏هشتم رياست جمهوري فراهم مي گردد؛ و از همه مهم تر، پس از آن كه اصلاح طلبان رانده شدن خود ‏از بخشي از قدرت در قوه مقننه را نظاره كرده و به صرافت پيش بيني رانده شدن از بخش هاي ديگر در ‏قوه مجريه افتادند، به درستي به ضرورت نقادي و جمعبندي عملكرد خود رسيده و شعار باز سازي ‏رابطه تشكيلاتي خويش با متن اجتماعي را مطرح نمودند، اينك بر اساس كدام تغيير و تحول در ‏ساختار قدرت، مجدداً بر سبيل ادامه پروژه اصلاحات در درون حاكميت پاي فشرده و مردم را به ‏‏"حداكثر مشاركت" براي پيشبرد اين پروژه فرا مي خوانند؟ چه شد آن جمعبندي ها و نقادي هاي ‏وعده داده شده؟ همه اين ها مسايلي است كه اصلاح طلبان حكومتي ظاهراً تمايلي بر روشن و واضح ‏كردن آن ها نداشته و گويا چشم پوشي را بر ارايه تحليل و ابهام زدايي ترجيح مي دهند.‏
البته ايشان مختارند هر نوع انديشه و رفتاري كه برازنده خود مي دانند، پيشه كنند و فرض را بر اين ‏بگذارند كه چون از گروه نخبگان اند، نيازي به پاسخ گو بودن در برابر وجدان آگاه جامعه و صحنه ‏ارزيابي اخلاق سياست ورزان ندارند؛ اما نمي توانند انتظار داشته باشند كه همه فعالان و كنشگران آگاه ‏سياسي مانند ايشان بينديشند و نخبه گرايانه رفتار كنند.‏

مهندس مجید تولایی
سردبير "نامه"

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/16849

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'قدرت و اصلاح طلبان، مجید تولایی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016