تهران- خبرگزاري كار ايران
اولين روز از همايش علمي-فرهنگي بزرگداشت مهندس بازگان با عنوان «آزادي، مدارا، آگاهي» با حضور شخصيتهاي علمي و فرهنگي برگزار شد.
دبير علمي همايش فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، گفت: مهندس بازرگان در طول شش دهه آثار تحقيقي، علمي، ديني، اجتماعي و سياسي، افزون بر تأثيرگذاري در افكار و اعمال ايرانيان، گنجينه بزرگي براي امروزيان و آيندگان از خود به يادگار گذاشت.
به گزارش خبرنگار "ايلنا" محمد تركمان در همايش علمي فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، گفت: اين ثروت هنگامي به سرمايه مولد تبديل خواهد شد كه مورد بحث تحقيق قرار گيرد و با آراء و نظرات جديد سنجيده شود.
وي تصريح كرد: من تلاش دارم نگاهي گذار به دو نوع از رجال و نام آوران كشور داشته باشم، براساس نوع عملكرد آنها در برابر رويدادها و وظايف اجتماعي، ملي و اخلاقي. نوع اول؛ علياكبر داور؛ روزنامه نگار و حقوقدان و تحصيل كرده اروپا است. مرحوم افشار يزدي در ملحقات ترجمه فارسي رساله خود درباره ايشان آورده است؛ علياكبر داور ميخواست به ايران خدمات بكند، اما متأسفانه معتقد بود كه وقتي هدف انسان پاك باشد، اهميت ندارد، حتي اگر وسايل رسيدن به هدف پاكيزه نباشد. اين افراد چون در رسيدن به قدرت تعجيل دارند از قوانين حاكم بر هستي و جوامع غفلت ورزيده و از خودسازي، احترام و كرامت انسانها دوري ميگزينند و به شيوههاي تحكمآميز و اجباري متكي بر تهديد روي ميآورند.
وي خاطر نشان كرد: اما مهندس بازرگان از نوع دوم و ايشان هدف خود را نه در كلام بلكه در عمل نيز خدمت به مردم و گام برداشتن در طريق كمال قرار دادند.
تركمان افزود: بازرگان با تدريس در دانشگاه و به صحنه آوردن معنويت و دين و تأسيس انجمنهاي اسلامي كه تشويق نداشت و كاملاً هزينه بردار بود، گام برداشت. ايشان از دعوت به اصلاحات گامبهگام، عفوگذشت به جاي انتقام، تقدم منافع ملي به جاي منافع گروهي و از خدمت بيمزد و منت دست برنداشت.
محسن كديور در همايش علمي فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، وي را يكي از مروجين بزرگ دين در ميان تحصيل كردگان ايراني دانست و گفت: هيچكس به اندازه بازرگان در ترويج دين ميان دانشگاهيان نقش ايفا نكرده است.
محسن كديور سخنانش را به بررسي انديشه مهندس بازرگان در وضعيت ميان علم و دين اختصاص داد و گفت: بحث تعارض علم ودين در جامعه ما تا حدود نيم قرن قبل مطرح نشده بود.
وي افزود: اين تعارض در جامعهاي آشكار شد كه دانشگاه پاگرفته بود و علم به متن جامعه راه يافته بود.
كديور با بيان اينكه مهندس بازرگان پس از پايان تحصيلاتش در اروپا و بازگشت به ايران در جامعه آن زمان نخستين فردي بود كه هم دين داشت و هم به علم اشرف پيدا كرده بود، خاطر نشان كرد: او با تحصيل علوم جديد نه تنها دين خود را از دست نداده بود، بلكه داراي سبك جديد در نگاه علمي به دين شده بود.
وي ضمن اشاره به كتاب "راه طي شده" مهندس بازرگان، گفت: بازرگان در اين كتاب اين سوال را مطرح ميكند كه آيا راهي كه انبياء طي كردهاند، با راهي كه بشر با پاي خود طي كرده است، چه تناسبي با هم دارد؟ آيا متفاوت است و خود چنين نتيجه ميگيرد كه مقصد واحد است و بشر به تدريج به همان جايي مي رسد كه انبياء ارايه كرده بودند.
كديور ادامه داد: پس از "راه طي شده"، بازرگان، كتاب "عشق و پرستش" را منتشر كرد. در اين كتاب اولين برداشت علمي به دين مطرح ميشود و كوشش ميشود كه يكي از مهمترين مسايل اديان يعني پرستش خدا با بيان علم امروزي تعمين ميشود كه بازرگان در اين تعبير موفق بود.
اين روشنفكر ديني اظهار داشت: بازرگان زماني اين مسايل را مطرح كرد كه اسم بردن از دين و رفتار ديني ارزش شمرده نميشد. بازرگان در اين كتاب ثابت كرد كه نه تنها دين با جهل همراه نيست، بلكه ميتوان با رويكردهاي علمي، ايمان را تقويت كرد.
كديور با بيان اين كه بازرگان در كتاب "ذره بيانتها" نيز اين تز را دنبال كرد كه ميتوان از محل علمي، جايگاه مستحكمي براي دين ايجاد كرد، تصريح كرد: پس از آن بازرگان وارد علمي كردن احكام و مباني فقهي شد و توانست به جامعه تحصيل كرده، اثبات كند كه اين احكام داراي پشتيباني علمي هستند.
وي افزود: بازرگان در تحقيقات بعديش توانست نشان دهد كه بسياري از پديدههاي طبيعي كه در قرآن ذكر شده است، با تكيه بر علم جديد قابل اثبات است و بر اين اساس توانست اعجاز قرآن را در اين زمينه نشان دهد.
محسن كديور در ادامه سخنانش ضمن ارزيابي تأثير ديدگاه مهندس بازرگان بر تئوريهاي مطرح، درباره نسبت علم و دين، سه رويكرد را در مورد اين امر قابل بيان دانست و گفت: رويكرد اول؛ رويكردي تعارض است و منتقدين به اين رويكرد علم و دين را متعارض ميدانند.
وي افزود: رويكرد دوم؛ رويكرد تمايل قلمروهاست. به اين معنا كه علم و دين در دو قلمرو كاملاً متفاوت قرار دارد و به همين دليل با هم تعارض پيدا نميكنند.
وي رويكرد سوم را چنين بيان كرد: اين رويكرد علم و دين را دو امر متفاوتي ميدانند كه قلمرو واحدي دارند كه در تعبير مختلف از يك امر واحد دارند. يكي تبيين علمي و ديگري بينش الهياتي و علمي.
كديور انديشه بازرگان را متعلق به رويكرد سوم دانست و گفت: اين رويكرد با اين انتقاد مواجه است كه آيا اگر به علم مورد نظر بازرگان قايل نباشيم و از زاويه علم ديگري به دين بنگريم، آيا باز هم به نتايج بازرگان ميرسيم؟ اگر بپذيريم كه دين ثابت است و علم متغير؛ بيشك به اين امر نميرسيم.
وي افزود: تلاش مهندس بازرگان به لحاظ تئوريك و علمي در مقطع خود قابل دفاع است، اما در دوران پس از او قابل اتكاء و پيگيري نخواهد بود.
كديور در پايان خاطر نشان كرد: اين انتقاد به مهندس بازرگان به هيچ وجه از ارزش تلاشهاي وي در ترويج دين در جامعه تحصيل كرده، نميكاهد.
فاضل ميبدي گفت: بازرگان معتقد بود تعارض بين علم و دين وجود ندارد و علم مويد دين و دين مويد علم است.
فاضل ميبدي در همايش علمي فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، پيرامون علم و دين، گفت: روزگاري كه ماركسيستها دين را در تعارض با علم قلمداد ميكردند، بازرگان در پايگاه دانشگاه، اسلام را ديني خردپذير با نگاه علمي به تحليل گذاشت و تلاش او بر اين بود كه مبداء و منتهي انسان را كه وحي روشن ساخته، با اصول علمي تبيين نمايد.
وي افزود: بازرگان و يدالله سحابي تلاششان بر اين بود كه تضاد و تباين را ميان علم و دين بردارند. هر چند بازرگان در بستر تكامل فكري خود نگاه ديگري به كتاب و سنت داشت، ولي هيچگاه مدعي نبود كه بايد با تمسك به ظاهر ديني همه مشاركت بشري را از كتاب و سنت جست.
وي تصريح كرد: نقش مهمي كه بازرگان در رابطه علم با دين قايل بود، اين بود كه علم بيشتر ميتواند دامن دين را از خرافات بزدايد و حقيقت دين را آشكار سازد. اين انديشمند سياستمدار هيچگاه بين گزارههاي علمي و ديني، تضادي واقعي قائل نبود و اين تعارضات را ظاهري و غيرواقعي ميداند و بيشتر دين را در تعارض با فلسفه يونان ميدانستو
ميبدي خاطر نشان كرد: بازرگان اعتقاد داشت، موسس علوم، اديان هستند و علم هم بر دو مقام داوري و فهم، دين را ياري ميكند و هرگونه گذاشتن قيد و شرط و پيروي از هر نوع مصلحت، علم را از كليت و اصالت مياندازد.
فرامرز معتمد معتقد است با توجه به دستگاه انديشگي جديد و گفتمانهاي آن، ميتوان پروژه مهندس بازرگان را به عنوان يك راه نيمه تمام ادامه داد.
اين پژوهشگر در همايش علمي- فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، ادامه داد: شصت سال پيش دو گروه متخاصن در يك نقطه اشتراك نظر داشتند و آن تعارض علم و دين بود.
وي اين دو گروه را متشرعين و روحانيون سنتي از يك سو كه علم و قرآن را متضاد با يكديگر ميپنداشتند و از ديگر سو، تحصيل كردگان فرنگ رفته معرفي كرد كه دين و قرآن را خرافه ميپنداشتند.
معتمد در مقابل اين دو گروه به معرفي ديدگاه بازرگان پرداخت كه در آن فضا به جد اعتقاد داشت؛ دين به عنوان راه انبيا و علم به عنوان راه بشر، رو به سوي يك هدف دارند و مكمل يكديگر هستند.
وي با بيان اين كه آن نزاع قديمي متشرعين سنتي و متجددين ديگر وجود ندارد، به طرح اين پرسش پرداخت كه با پايان عصر نزاع، آيا پروژه بازرگان به پايان رسيده يا نيمه تمام مانده است؟
معتمد با اعتقاد بر اينكه اين پروژه هنوز ناتمام است، تصريح كرد: بر اساس توجه به تغيير گفتمان انديشگي روشنفكري ديني كه از گفتمان پوزيتيويستي قديم به سوي گفتمان معرفتشناسانه و هرمونتيكي سوق پيدا كرده است و منجر به چالشهايي در دستگاه انديشگي بازرگان شده و ميتوان راه بازرگان را ادامه داد.
وي با نقد نظام فلسفي انديشه بازرگان، گفت: بزرگترين نقطه نظر بازرگان اين است كه علم و جهان مال را ميتوانيم، با دو عنصر ماده و انرژي تبيين كنيم، اما در نقاطي امكان اين تبيين وجود ندارد و اكتفا به اين دو عنصر از بيان بسياري از پديدهها عاجز است.
وي عنصر سومي كه ميتواند به اين تبيين كمك كند را، از زبان قرآني به بيانهاي مختلفي همچون؛ اراده وحي و روح معرفي كرد.
معتمد با بيان اين كه فيلسوفان هم با مدد از عنصر سوم، تلاش در توضيح جهان دارند، اضافه كرد: رويكرد بازرگان روشن اثباتي است. او در كتاب "باد و باران" توضيح مي دهد كه قوانيني وجود دارد كه علم آنها را ثابت ميكند، اما به قول پوپر ما فقط حدسهايي داريم، ضمن اينكه بر علم مرتب مهر باطل ميخورد.
وي تأكيد كرد: فلسفه هم، جهان را توضيح نميدهد، بلكه ما را به لبههاي آن سوق ميدهد.
وي با ضروري خواندن جدي گرفتن نقدهاي موجود بر انديشه بازرگان، تصريح كرد: دانشمند، فيلسوف و دينداران؛ هر سه ميتوانند از سه راه جداگانه به يك هدف برسند.
دبيركل جنبش مسلمانان مبارزه در همايش علمي فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان با عنوان نسبت عقل و وحي سخنراني كرد.
وي با بيان اينكه در انديشه مهندس بازرگان در مورد نسبت عقل و وحي سه مرحله قابل مشاهده است، تصريح كرد: بازرگان در مرحله اول انديشهاش كار وحي و عقل را در يك قلمرو واحد ميديد، اما با خواستگاه متفاوت به اين معني كه عقل و دين هر دو مسايل جامعه را ميتوانند بيان كنند؛ يكي با راه عقل و ديگري از راه وحي.
وي افزود: بازرگان در مرحله دوم انديشهاش ميان عقل و وحي نسبت به همكاري قائل شد و معتقد بود كه اين دو هم ديگر را كامل ميكنند.
اين فعال ملي و مذهبي مرحله سوم انديشه مهندس بازرگان در مورد نسبت عقل و وحي را مرحلهاي دانست كه در آن يك نوع تقسيم كار بين اين دو به وجود ميآيد، به اين معني كه وحي هدفها را تعيين ميكند و عقل چگونگي رسيدن به آن هدف ها را.
وي افزود: بدين ترتيب بازرگان در مرحله آخر انديشهاش و جدايي قلمرو عقل و وحي ميرسد و كاركرد اين دو رامتفاوت ميداند و با اين ديدگاه بحث نسبت عقل و وحي را پايان ميدهد.
پيمان در ادامه سخنانش در تصريح چگونگي تحول انديشه مهندس بازرگان درباره نسبت عقل و دين، گفت: مهندس بازرگان پس از بازگشت به ايران و در شرايطي كه به علوم جديد دانش پيدا كرده بود و همچنان به اعتقادات دينش پايبند مانده بود، اولين مساله اي را كه مطرح كرد، اين بود كه اگر چه علم نيز مانند وحي ميتواند تمام قلمرو هستي را تبيين كند، اما تمامي مسايلي كه را علم و عقل سعي در شناسايي آن دارند، بيشتر توسط دين و انبيا مطرح شده است.
وي با بيان اين كه مهندس بازرگان در دهه بيست كه با گسترش ماركيست و ماترياليست در ميان جوانان و رويگرداني بخش عظيمي از جوانان از دين مواجه شد، وارد مرحله دوم انديشهاش در مورد نسبت عقل و وحي ميشود، اظهار داشت: بازرگان در واكنش به اين مساله به دفاع بيشتر از دين پرداخت و تأكيد كرد كه آن چه كه علم نميتواند تبيين كند، هدف است و اهداف را دين بايد تعيين كند.
وي افزود: بازرگان با طرح اين مساله به كاهش اعتبار علم ميرسد.
اين فعال ملي و مذهبي در ادامه تصريح كرد: پس از پايان اين دوره و پس از كودتاي 28 مرداد، مهندس بازرگان كتاب ايدوئولوژي دين را منتشر كرد و تا پس از پيروزي انقلاب به انديشه هاي اين كتاب پايبند ماند.
پيمان تشكيل حكومت ديني و ايدوئولوژيزدايي را به عنوان مسايلي مطرح كرد كه سبب تغيير انديشه مهندس بازرگان در مورد نسبت ميان وحي و عقل شد.
وي افزود: پس از تشكيل حكومت ديني، تصور مهندس بازرگان اين بود كه بايد پايه حكومت ديني براساس آن مسايلي باشد كه وي پيشتر در كتار ايدوئولوژي دين مطرح كرده بود، اما در عمل چنين امري صورت نگرفت.
دبيركل جنبش مسلمان مبارز، تصريح كرد: مهندس بازرگان در ابتدا در واكنش به اين امر به نقد حكومت بر پايه انديشههاي ديني پرداخت، اما اين عمل بيحاصل بود.
وي با بيان اين كه مسايل ايجاد شده، سبب دوري مهندس بازرگان از انديشههاي مطرح شده در كتاب ايدوئولوژي دين شد، گفت: مهندس بازرگان در كتاب خدا و آخرت در تبيين نسبت عقل و وحي، قلمرو اين دو را از هم متفاوت دانست و تصريح كرده است كه عقل بشر قادر به حل تمامي مسايل زميني به جز دو امر است، يكي ماهيت خدا و ديگري زندگي پس از مرگ كه وحي تنها براي بيان اين دو امر آمده است.
پيمان افزود: بنابراين مهندس بازرگان نهايتا به اينجا مي رسد كه خواستگاه كاركرد و قلمرو فعاليت عقل و وحي متفاوت است.
اين فعال ملي و مذهبي در ارزيابي خود از اين رويكرد مهندس بازرگان به عقل و وحي، گفت: مهندس بازرگان از آنجا به اين رويكرد رسيد كه خواستگاه اين دو را تقسيم كرد در صورتي كه اين دو خواستگاه يكسان دارد، اما با دو رويكرد متفاوت.
وي افزود: مهندس بازرگان تفاوت زبان عقل و زبان وحي را ناديده گرفت. وي به اين نكته توجه نكرد كه اصولا عقل و وحي دو رويكرد متفاوت دارند كه هر دو عقلاني است،
به همين جهت اين دو داراي وحدت منشاء و خواستگاه واحد هستند.
عضو شوراي مركزي نهضت آزادي، گفت: براي شناخت بازرگان بايد به خود او و آثارش رجوع كرد تا فهميد چه چيزي به او اين ارزش داد كه حداقلهاي يكبار به خاطر او دور هم جمع شويم.
علياصغر غروي در همايش علمي فرهنگي بزرگداشت بازرگان، افزود: وقتي بخواهيم شخصيت انساني كه در جامعه نقش هدايت و رهبري در جنبههاي اخلاقي، ديني، سياسي و اجتماعي را داشته معرفي كنيم، بيش از آن كه بخواهيم نظرات خودمان را در تحليل او ارائه دهيم بايد به عملكرد و گفتههاي او بپردازيم.
وي با اشاره به آخرين اثر مرحوم بازرگان تحت عنوان "خدا و آخرت، هدف بعثت انبيا" با طرح اين پرسش كه آيا با توجه به اين اثر تحولي در انديشه بازرگان پديد آمده بود يا خير؟، به بررسي سه دوره زندگي بازرگان از نگاه برخي صاحب نظران پرداخت.
غروي گفت: در دوره اول اين حيات، بازرگان كوشش كرد تا براي مسايل فقهي و آيات قرآني محملهاي علمي پيدا كند.
وي دوره دوم زندي بازرگان از نگاه برخي صاحب نظران را زماني دانست كه بازرگان سعي ميكرد، اعتقاد ديني را در جهت مبارزات سياسي و اجتماعي استفاده كند.
غروي با بيان اينكه به زعم اين صاحب نظران و با توجه به آخرين اثر بازرگان، او خط بطلان بر تفكرات پيشينن خود كشيد و حساب دين را از علم و دنيا جدا كرد، به رد اين نظر منتقديم.
اين عضو شوراي مركزي نهضت آزادي با بيان اين كه بايد نوع ديگري به بازرگان نگاه كرد، به اثبات اين موضوع پرداخت كه بازرگان به واسطه شخصيت هدايتگريش به بيان قرآني از اثبات عقيده برخوردار بود.
غروي گفت: اين اصل ثابت است كه اگر كسي از ثبات عقيده برخوردار نباشد، نميتواند هادي سياسي و اجتماعي باشد.
وي با تأكيد بر اينكه بازرگان از ابتدا به خدا و آخرت توجه داشت، به سخنراني آن مرحوم در سال هاي 28-29 تحت عنوان "خدا در اجتماع" اشاره كرد و گفت: در آن جا او سعي ميكرد انسان دين را متوجه دو موضوع اساسي خدا وآخرت كند.
وي با بيان اين كه در آن سمينار پاياني كه بازرگان به عنوان "خدا و آخرت تنها هدف بعثت انبياء" سخنراني كرده بود، گفت: بحثهايي كه پس از آن سمينار با بازرگان داشتيم، ايشان كلمه «تنها» را قبل از هدف بعثت انبياء حذف كرد.
وي از قول بازرگان، گفت: هدف من از بيان اين مطلب هميشه اين بوده كه عمل انسان خبط ميشود، مگر خدا و آخرت را در نظر داشته باشد كه در غير اين صورت عمل انسان نتيجه بخش نخواهد بود و يا زودگذر ميشود.
وي با بيان اين كه اگر بخواهيم قرآن را عملاً ببينيم، بايد در شخصيتهايي مثل بازرگان جستوجو كنيم كه درسهاي عملي به ما ميدادند، تصريح كرد: اگر از خودمان ايده و عقيدهاي را در كنار عقيده الهي قرار دهيم، شرك ميشود و من اين شرك را در نظر و عمل بازرگان نميبينيم.
وي در خاتمه گفت: آن مرحوم در دولت موقت در خيلي از مواقع ميتوانست پا بر روي عقيدهاش بگذارد و به خاطر منفعت، مصلحتسنجي كند، و نكرد و اين از تقوا و دوري از شرك بازرگان نشأت ميگرفت.
فرهنگخواه گفت: مهندس بازرگان با توجه به خصوصيات فردي و فرصت تحصيل در كشورهاي اروپايي، نياز روز جمعه ايران را درك كرد و به همين دليل به پايهگذاري و گسترش نهادهاي مدني در ايران همت گماشت، زيرا به نيكي مي دانست كه راه دموكراسي از ميان مردم عبور ميكند.
فاطمه فرهنگخواه در همايش علمي-فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان در خصوص نهادهاي مدني و ديدگاه بازرگان، گفت: بازرگان فراتر از زمان و مكان ميانديشند و عمل ميكرد و حمايتها و ممانعتهاي دوران، او را از عزم استوار خود باز نداشت.
وي خاطرنشان كرد: نهادهاي مدني در فرآيند رشد خود از انگيزههاي گوناگون نشأت ميگيرند و در مقايسه با سازمانهاي دولتي و خصوصي رفتار قابل انعطافتري دارند.
فرهنگ خواه افزود: تنوع اين موسسات از لحاظ ساختار اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، تركيب اعضاء، رابطه با دولت و منابع مالي موجب مشكل داوري در مورد اين نهادها شدهاند.
فرهنگ خواه خاطرنشان كرد: نهادهاي مدني در ايران از جايگاه مناسبي برخوردار نيستند و گاهي نيمه دولتي بودن آنها موجب حذف آنها از گردونه بازي مي شود و آنها به عنوان ابزاري براي دموكراتيك جلوهدادن حكومت به حساب ميآيند.
وي اظهار داشت: نهادهاي مدني در فرآيند جديد توسعه در پاسخگويي به مطالبات شهروندان، فقرزدايي، افزايش دانش شهروندان نسبت به حقوق خود از ماهيت مناسبي در جهان برخوردار شده و در مفهوم دولت-ملت تحول ايجاد كردهاند.
فرهنگخواه افزود: سازمانها با نقش تعديلكننده منتقد و فشار آورنده در جامعه حضور دارند و با فشارهاي منطقي و اصولي و فقرهاي كارشناسانه، دولت را وادار به تأمين منافع جمعي ميكنند.
وي با بيان اين مطلب كه در خصوص پيدايش دولت دو ديدگاه وجود دارد، عنوان كرد: عدهاي دولت را ذاتاً داراي ارزش وجودي دانسته و آن را مقدس ميدانند، اما عدهاي ديگر دولت را به خودي خود داراي ارزش ندانسته، بلكه معتقد هستند دولت را انسانها بوجود مي آورند تا پاسخگوي نيازهاي جمعي آنها و تنظيم كننده رابطه ميان آنها باشد.
فرهنگخواه با بيان اين مطلب كه در حذف نوع رابطه دولت با نهادهاي جامعهمدني چه رابطه كلي قابل تصور است، گفت: در چارچوب جوامع استبدادي نهادهاي مدني به دليل متمركز بودن قدرت در دست دولت تهديد تلقي شده، لذا يا اجازه تشكيل شدن ندارند يا اگر تشكيل شوند، بايد بيشترين كنترل بر آنها اعمال شود.
وي افزود: در جوامع اقتدارگرا دولتها مشروعيت خود را ناشي از مردم ميدانند، اما در واقع مردم را تنها براي اعلام سلطه بر جامعه ميخواهند و ارزش براي مشاركت مردم قائل نيستند، اما در جوامع مردمسالار دولتها كه بزرگترين تجلي اراده مردم هستند، نهادهاي مدني را ناشي از اراده مردم دانسته و آن را فرصت تلقي ميكنند.
فرهنگخواه خاطر نشان كرد: نگاهي تاريخي به گذشته كشورمان نشان ميدهد كه سازمانهاي مردمي در قالب گروهها و انجمنهاي خيريه همواره حضور داشتند، اما به علت وابستگي به فرد و نوع حكومت قابليت رشد و توسعه را ندانشته و با مرگ فرد و يا تغيير سياستهاي دولت دچار مرگ زودرس مي شوند.
علي رضاقلي با بيان اينكه تاكنون كمتر به انديشه مهندس بازرگان در مورد تاثير نهادهايي كه بستر اصلاح ديني را حركت دين مشخص ميكنند، توجه شده است، اظهار داشت: زماني كه ميخواهيم يك انديشه را به جريان بياندازيم، اين انديشه در واقع وارد يك بستر اجتماعي و نهادهايي مي شود كه آن را مقيد و مشروط ميكند.
وي در همايش علمي- فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، گفت: شناخت آن نهادها, تولد آن نهادها و تغيير آن نهادها به حركت اصلاحگرانه كمك ميكند، بنابراين هيچ انديشهاي نميتواند بدون توجه به نهادها تحقق خود را بوجود آورد.
اين محقق در ادامه سخنانش شتاب روحيه سازگاري ايراني مهندس بازرگان را مورد ارزيابي قرار داد و گفت: بازرگان در اين كتاب برخي اوصاف و خصوصيات جمعي ايرانيان را كه به روحيه سازگار ايرانيان مي انجامد، بيان مي كند و چگونگي ايجاد و رفع اين اوصاف را مورد بررسي قرار مي دهد .
رضاقلي انديشه بازرگان در اين مورد را با ماركس , ابن خلدون و نورس مقايسه كرد و گفت: اين چهار دانشمند براي بيان مساله مورد نظرشان يك رويكرد مشترك داشته اند .
وي افزود: بازرگان در اين كتاب اين اوصاف ايرانيان را نشأت گرفته از سيستم معاش ايرانيان دانسته است. سيستم معاش يعني نحوه زندگي كردن ارتزاق كردن.
وي با بيان اينكه اين چهار دانشمند براي بيان اوصاف جمعي به محيط زيست و نحوه توليد اشاره كردهاند، تصريح كرد: بازرگان معتقد است از آنجا كه بيش از 80 درصد ايرانيان در روستا زندگي ميكنند و شيوه زندگي روستايي دارند، اين شيوه چنين اوصافي را براي ايرانيان به وجود آورده است .
وي تصريح كرد: بازرگان تحملپذيري در هر شرايط، تسليمپذيري، پذيرش زور و به كارگيري زور, عدم حوصله انجام كارهاي بلند مدت و روحيه مذهبي، صوفيگري را به عنوان اوصافي كه سازگاري ايراني را ايجاد ميكند، نام برده است.
رضاقلي با بيان اينكه اگر بر اساس انديشه مهندس بازرگان بپذيريم كه بخش مهمي از طرز تفكر انسان از محيط نشأت ميگيرد، ادامه داد: با پذيرش اين پيش فرض بايد بپذيريم كه انديشه تاريخي و متأثر از شرايط زماني و مكاني است كه اين مساله در كتاب سازگاري ايراني مورد توجه قرار نگرفته است .
اين محقق و پژوهشگر الگوهاي حكومتي ايران را الگوهاي ايلي دانست و گفت: در ايران همواره كساني كه حكومت را به دست گرفتهاند با همان انديشههاي ايلي و قبليهايشان حكومت كردهاند.
وي افزود: تا زماني كه ساختارهاي سياسي و اقتصادي و بسترهاي تاريخي پيدايش شان تحليل نشود و شناخته نشود، نميتوانيم هيچ تغييري در اين ساختارها ايجاد كنيم.
وي افزود: حتي اگر خواستار ماندگاري دين هستيم، بايد بدانيم چه بافتها و نهادهايي باعث ماندگاري دين ميشود و بايد بدانيم كه با زور نميتوان دين را نگه داشت.
محمدعلي دادخواه گفت: بازرگان از نقد نهراسيده و مبادرت به بستن روزنامه، شكستن قلم و زنداني كردن هيچ منتقدي نكرد و با عمل خويش مردممداري و امكان آزاد گفتوگو را به نمايش گذاشت.
محمدعلي دادخواه در همايش علمي- فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، گفت: بازرگان درونش با برونش , گفتارش با عملش هماهنگ بود.
وي با بيان اين مطلب كه دو نحله فكري متشرعين و حاكمان وجود دارد، گفت: واقعيت انكارناپذير آن است كه پس از رحلت رسول اكرم و شريعت به سويي رفت و سياست و حكومت به سوي ديگر. در برخي مواقع مغايرت خط مشي و نحوه تفكر و اقدامات اين دو كاملاً روشن است .
وي خاطر نشان كرد: ما در آموزههاي بازرگان آموختيم كه در پنهان و آشكار بايد از مردم و حقوق آنها دفاع كرد و منافع مردم سرزمينش لحظهاي از نظر او دور نبود و حرمت انساني را به جيفه كثيف دنيا نفروخت.
دادخواه افزود: اما ما ديديم بعد از شكايت نمايندگان مردم و اعتراض و تخصص آنها در خانه ملت، كساني كه دم از جامع مدني ميزنند آسوده به اين واقعه نگريستند و شوراي نگهبان كه بر خلاف قانون اساسي انتخابات را در دو مرحله انتصاب و سپس انتخاب برگزار كردند و گزينش را از اراده ملت خارج كردند و كساني كه در موضع قانوني برتر قرار داشتند، هيچ نگفتند .
وي در پايان گفت: بازرگان هرگز به قدرت به عنوان هدف نگاه نكرد، بلكه آنرا وسيلهاي براي خدمت به مردم ميدانست، زيرا معتقد بود قدرت ناشي از اراده مردم است.
يك عضو فعال ملي ـ مذهبي به مقايسه تطبيقي مهندس بازرگان با دكتر ايرج اسكندري پرداخت.
محمدحسين رفيعي در همايش علمي- فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، گفت: هر دوي اينها متولد 1286 و وابسته به خانواده سنتي ايراني بودهاند كه فعاليتهاي سياسي و اجتماعي در آنان مرسوم بود. هر دوي اينها از عقبماندگي ايران رنج برده و درصدد كسب راهي براي خروج از اين عقب ماندگي بودند. اسكندري در حزب توده به ميانهروي مشغول بوده و بازرگان در جنبش فكري و سياسي ايران اين خصوصيت را دارا بود.
وي تصريح كرد: اسكندري از نوجواني به سوسياليسم علاقهمند بود و آن طور كه خود ميگويد؛ عكس لنين خود را در اتاق خود كوبيده بود و سعي داشت از بدو ورود به فرانسه با ماركسيسم آشنا شود.
اين فعال ملي ـ مذهبي اضافه كرد: مهندس بازرگان در فرانسه دانشجوي رشته مهندسي بود و دوران تحصيلش به هيچ وجه دوران سياسي او نيست. موفقيتهاي تحصيلي او موجب رضايت سفارت بود بگونهاي كه مورد اعتماد آنها قرار گرفت.
وي افزود: اسكندري ايدآليسم و مهندس بازرگان رئاليسم بود. اسكندري در نوجواني در نوجواني عاشق لنين و ماركسيسم ميشود، ولي بازرگان تا سال 1330 اصلاًَ سياسي نيست و كار صنعتي، پيمانكاري، فرهنگي و فكري ميكند. بازرگان ارادهگرا و اسكندري منفعل است. بازرگان هر وقت به تصميمي ميرسد، حتماً آن را اجرا ميكند و در دوران دولت موقت وقتي كار بر او سخت ميشود، استعفا ميدهد. او تمام اقداماتش منطق دارد، اما از اسكندري اراده مستقلي ديده نميشود.
رفيعي ادامه داد: بازرگان اخلاقگرا و اسكندري حرمتشكن و فرصتطلب است. بازرگان تا پايان عمر حرمت همراهانش را نگه ميدارد اما اسكندري در پايان عمر وقتي همه چيز را تمام شده ميبيند، ياران خود را زير سوال برده و اعترافات سياسي اخلاقي آنها را بيان ميكند.
عضو شوراي مركزي نهضت آزادي، گفت: همان نيازهايي كه باعث شد در سال 1336 مهندس بازرگان تحت عنوان احتياج روز، به ضعف كار جمعي ايرانيان اشاره كند، امروز نيز احتياج روز ما است.
محمد توسلي در همايش علمي-فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، افزود: مهندس بازرگان ميگفت آنچه واضحتر از همه چيز است، ضعف ما در دموكراسي و دور هم جمع شدن است. ما نه ميتوانيم دور هم جمع شويم و نه وقتي دور هم جمع ميشويم، يكديگر را تحمل ميكنيم، پس بايد خود را براي تربيت اجتماعي تربيت كنيم.
وي با بيان اينكه اين برداشت بازرگان نتيجه تجربياتي است كه پس از سالها كار جمعي و تشكيلاتي در دوران نهضت ملي و پس از آن به دست آورده بود، تصريح كرد: بازرگان با تحليل شكستهاي متعدد ايرانيان در زمينههاي مختلف بر نقطه ضعف غيراجتماعي بودن مردم تأكيد كرده و با استناد به تاريخ تجربيات بشري و معارف ديني راهكارهايي براي حل آن ارائه ميكرد.
توسلي با اشاره به نظر بازرگان كه مرض بزرگ ما را در همان عللي ميدانست كه ريشه در خودبيني و خود پرستي دارد، تأكيد كرد: از نظر ايشان هر جا كه افكار و منافع ملي و خدمت واقعي است، ساز تفرقه زدهايم.
وي افزود: اگر ايادي خارجي هم جرأت نكنند، خودمان به زور تلاشهايمان را متلاشي ميكنيم، بازرگان اين خصلت ما را به تلخي ياد ميكند و ميگويد ما حتي در موقع سختي نيز همديگر را رها ميكنيم.
توسلي نهادسازي و توجه به كار جمعي و تشكيلاتي را راهكار مهندس بازرگان براي غلبه بر اين معزل معرفي كرده و افزود: ايجاد انجمن اسلامي مهندسين، شركت انتشار، شركت ياد و نهضت آزادي ايران كه هر يك منشاء خدمات متعددي شده است و هر كدام به رقم محدوديت ها ادامه يافتهاند، نتيجه تلاش بازرگان بود.
وي با نقد اين تفكر كه بسياري گمان ميكنند با تصرف حاكميت و قدرت همه چيز حل ميشود، اين ديدگاه را از نظر بازرگان ميكرد و گفت: تا وقتي مردم مجتمع نشوند، اختلافات باعث ميشود كه نه تنها اصلاحي صورت نگيرد، بلكه حتي اگر قدرت در دست صالحين قرار گيرد، موجبات تباهي آن از درون ميجوشد.
وي در پايان نهادهاي مدني را بسترساز دموكراسي معرفي كرد.
سيدمحمدمهدي جعفري، گفت: مهدي بازرگان در دوران پر آشوب پس از مشروطيت در خانواده، آموزشهاي روز را فرا گرفت و براي فرا گرفتن آموزشهاي تخصصي راهي فرانسه شد و فرانسه ميزبان جواني بود كه تعاليم و معارف اسلامي را در محيط مذهبي و سنتي فرا گرفته و اكنون پا به محيطي ناآشنا با مكتبهاي فكري و زايشهاي سياسي متضاد گذاشته است.
وي طي سخناني در همايش علمي- فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان افزود: بازرگان با كولهبار تجربه علمي و اندوختههاي فكري و اجتماعي و عقيدتي و نگرش نو و تازه به ايران آمد تا اندوختههاي علمي خود را در آزمايشگاه دانشكده فني به دانشجويان عرضه كند.
جعفري ادامه داد: در آن روزها دانشگاه تهران ميدان تاخت و تاز كمونيستها, بهائيها و غربزدهها بود كه بازرگان با احساس مسووليت و رسالت اصلاح در برابر همه اين جريانها ايستاد.
وي خاطرنشان كرد: پس از شهريور 1320 جريان كمونيستي به نام حزب توده به تبليغات مخفيانه خود ميپرداخت و جريان مهين پرستانه ملي كه گروههاي پراكنده بدون تشكيلات منسجم و ايدئولوژي روشن بودند، به فعاليت ميپرداختند و در كنار آنها جريان مذهبي نيز بدون تشكيلات و ايدئولوژي مدون به فعاليت ميپرداختند.
وي افزود: مهندس بازرگان با همان احساس مسووليت به پايهريزي تشكيلاتي مانند انجمنهاي اسلامي مهندسي, دانشجويان معلمين و پزشكان پرداخت و سعي كرد اسلام را آنچنان كه بوده به جوانان و روشنفكران و دانشجويان معرفي كند.
جعفري گفت: مهندس بازرگان اهداف و شعارهاي نهضت ملي را در راستاي برنامه اصلاحگرانه خود ديد و زمينه مناسب براي فعاليت علمي و مذهبي خود دانست و بيآنكه خود را صاحب صلاحيت در امور سياسي بداند بر تلاش خود افزود و به عنوان رييس هيأت خلع يد از شركت نفت ايران و انگليس از طرف دكتر مصدق انتخاب شد و به آبادان رفت و در آنجا به همان روش مسالمتآميز و به شيوه اسلامي و رعايت اخلاق انساني عمل كرد.
وي در پايان گفت: در سال 1339 كه جبهه ملي دوم تجديد حيات كرد، باز هم به همان انگيزههاي ملي در صف مقدم جبهه قرار گرفت، لاكن چون برنامه مبارزاتي جبهه ملي را از راديكاليزم و عقايد مذهبي خالي ديد، نهضت آزادي ايران را تأسيس كرد.