تهران، خبرگزاری سینا _ مسعود شایان
نشریه اینترنتی "پیتسبورگ گازت " چاپ اتریش در مقاله ای پیرامون بحران اخیر در رابطه میان ایران و آمریکا به ارزیابی تهدیدات جدید واشنگتن علیه تهران پرداخته است."احتمال حمله به ایران"مطلبی بود که هفته گذشته دیک چنی معاون رییس جمهوری آمریکا از آن صحبت کرد و به نظر می رسد این امر آخرین حربه آمریکا برای رفع نگرانی از ایران باشد.
در این مقاله آمده است:" آمریکا به امید یافتن تسلیحات کشتار جمعی پای به عراق گذاشت تا برای حذف صدام حسین از صحنه سیاسی این کشور اقدام کند قبل از آن نیز باحمله به افغانستان و دستگیری عده زیادی از عناصر گروه طالبان به طور جدی مردم کشورش را درگیر دو جنگ پیاپی کرد و به نظر می رسد جامعه آمریکا برای یک جنگ دیگر توانی درکوتاه مدت نداشته باشد.این واقعیت را هم نمی توان از نظر دور داشت که زمان مدیدی به طول خواهد انجامید که آمریکا نیروهای نظامی اش را از سونامی جنگ خاورمیانه خارج کند. بنابراین سوالی که پیش می آید این است که ما چه کاری می توانیم انجام دهیم؟"
حالا دیگر همه "سیمون هرش"خبرنگار نشریه نیویورکر را می شناسند. او کسی بود که پرده از اعمال ضد انسانی علیه زندانیان عراقی دربند در زندان ابوغریب برداشت."هرش"زمانی که در سناریو دوم خود فاش کرد یک تیم اطلاعاتی از سوی ارتش آمریکا برای شناسایی اماکن استراتژیک نظامی و هسته ای وارد خاک ایران شده است باردیگر نگاه ها را به سوی خود جلب کرد.
البته پنتاگون _ وزارت دفاع آمریکا _ این موضوع را تکذیب کرد ولی چندروز پس از آن دیک چنی در مصاحبه تلویزیونی خود با "دان ایموس" مجری شبکه تلویزیونی ( ABC) تصریح کرد که احتمال حمله اسرائیل به مراکز تسلیحاتی ایران امکان زیادی دارد چرا که قبلا تل آویو در اقدام مشابهی در سال 1981 اقدام به بمباران تاسیسات هسته ای عراق کرده بود. پس از این سخن ، دیک چنی خاطرنشان کرد که آمریکا برداشتن گام های دیپلماتیک را بر هر اقدام نظامی علیه ایران ترجیح می دهد.
این تئوری که ممکن است نیروهای اسرائیلی به تاسیسات ایران حمله کنند بسیار خطرناک تر ازحمله احتمالی آمریکا به این کشور تلقی می شود زیرا درصورت وقوع جنگی که آمریکا نیز در آن درگیر خواهد شد ایران برای عکس العمل نظامی اولین مکان را برای تلافی درخود اسرائیل خواهد یافت چه آنکه در چند سال اخیر همواره در هر موردی اسرائیل دشمن اول ایران بوده است و بنابراین تل آویو خود را در یک نبرد تمام عیار با تهران خواهد یافت.
جنگ احتمالی با ایران بسیار بدتر از جنگ با عراق خواهد بود زیرا ایران سه برابر عراق جمعیت دارد و محدوده جغرافیایی و وسعت ایران چهار برابر همسایه غربی اش است. به علاوه شمار نیروهای آماده به جنگ ایران قبل از حمله عراق به این کشور صد هزار نفر تخمین زده می شد و ایرانیان رقمی در حدود 600 هزار کشته را در طول جنگ 8 ساله با عراق متحمل شدند. بنابر این انتخاب گزینه جنگ با ایران لازم و مطلوب نیست اگر چه برخی از اعضای دولت بوش معتقدند فعالیت های هسته ای ایران می تواند وضع را بسیار وخیم سازد و ایران باید ملزم به انجام تعهدات خود در چارچوب منع غنی سازی اورانیوم شود . دلیل اتحادیه اروپا بر تداوم مذاکرات هسته ای با ایران را می توان در همین نگرانی ها جستجو کرد
مقامات دولت آمریکا معتقدند اگر ایران همواره یک اهرم فشار را حس کند همکاری بیشتری در مذاکرات هسته ای با اروپا خواهد داشت البته دیدگاه دیگر هم با طرح تئوری تسریع در تلاش های ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای معتقداست اگر ایران خطر جنگ احتمالی را حس کند به صورت فوری خود را به تسلیحات هسته ای مجهز خواهد کرد.
حیرت آور آن است هر کشوری که در سال 2005 با آمریکا بر سر این مسئله به بحث و مذاکره نشسته است این کشور را از درگیر شدن به جنگ دیگری در منطقه خاورمیانه برحذر داشته است. زیرا درگیر بودن دولت آمریکا در یک جنگ جدید عملا واشنگتن را از رسیدگی به دو مساله مهم دیگر مثل حمایت از مذاکرات طرفین اسرائیلی و فلسطینی برای حل بحران غرب خاورمیانه و حل مسایل رفاهی- مالی داخل آمریکا دور خواهد کرد.
هر چه از اتخاذ سیاست جنگ در خاورمیانه سخن بگوییم باید بدانیم که هم خطرات علیه اسرائیل و هم خطرات علیه ایالات متحده زیاد تر خواهد شد. بنابر این باید به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از یک سو و مقامات اتحادیه اروپا فرصت بیشتری دارد که از مذاکرات دیپلماتیک با ایران طرفی ببندند. بنابر این زمانی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تمام شده و بوش با اطمینان تا 4 سال دیگر در کاخ سفید خواهد بود چه دلیلی دارد که این کشور بخواهد تاوان یک جنگ دیگر در خاورمیانه را بپردازد؟