در سال هزار وسیصد و پنجاه وهشت یکسال پس از انقلاب، مردم ایران برای اولین بار در تاریخ پر فرازو نشیب خود ، فرصت یافتند تا رئیس جمهوری را خویش انتخاب نمایند و پس از زندگی طولانی در انواع استبدادها به زندگی در مردم سالاری گذار نماید. اما این تجربه با کودتا متوقف شد وآقای خمینی که در ابتدا میزان را رای مردم میدانست ، در 25 خرداد 60 ، گفت : " سی و پنج میلیون نفر بگوید بله من میگویم نه"! اینکه چرا وچگونه این تجربه متوقف شد. چه عواملی باعث شدند که استبداد حاکمیت یافت واینک پس از گذشت بیست و پنج سال از اولین انتخاب بمعنای انتقال حاکمیت به جمهور مردم ،این ولایت مطلقه زور است که حاکمیت یافته است وهرروز با هستی ملت واستقلال کشور به راه ستیز میرود واستقلال و آزادی را، که از ارکان مردم سالاری است ، به سخره گرفته بلکه به مسلخ میبرد ، مقالی دیگر است. ما در اینجا، تا آنجا که بتوانیم به گوشه هایی از حال و هوای آن روز ایران نگاهی اجمالی می اندازیم:
در تاریخ چهار دی ماه، معاون سیاسی وزارت کشور اعلام کرد : تاکنون بین حدود سی نفر جهت ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند که بین آنها افراد بیسواد هم هست .
نهم دی اعلام شد صد وبیست نفر برای ریاست جمهوری خودرا نامزد کرده اند.
در میان نامزدهای مقام ریاست جمهوری نامهایی که بیشتربرای مردم آشنا بودند عبارت بودند از :
ابولحسن بنی صدر ( وزیر اقتصاد ودارایی وعضو شورای انقلاب ، مدیر مسئول روزنامه انقلاب اسلامی).
صادق قطب زاده ( وزیر خارجه).
داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران ( وزیرکار وعضو کمیسیون حل مسئله کردستان).
صادق طباطبائی ( برادر همسر احمد خمینی ، سخنگوی دولت موقت).
مسعود رجوی ( رهبر سازمان مجاهدین خلق ، وی بدنبال اظهار نظر آقای خمینی مبنی بر اینکه کسانیکه به قانون اساسی رای نداده اند نمیتوانند نامزد شوند ، نامزدی خودرا پس گرفت.)
احمد مدنی( استاندار خوزستان )
جلال الدین فارسی ( نامزد اول حزب جمهوری اسلامی که بدنبال تردید بر هویت ایرانی او ، کنار گذاشته شد وحسن حبیبی بعنوان نامزد از طرف حزب جمهوری اسلامی ومتحدانش معرفی گشت)
دکتر کاظم سامی.( وزیر بهداری در حکومت موقت و رهبر جاما)
و....(.در میان نامزدهای ریاست جمهوری نام افرادی مشاهده میشوند که بعد از کودتا توسط استبداد حاکم یا اعدام شدند ویا وحشیانه به قتل رسیدند .یادشان گرامی باد)
آقای خمینی در دیداری که با دانشجویان تکنیکوم تهران داشت ( دیدار در هفت دیماه بود و گزارش آن در تاریخ دوازده دی در نشریه انقلاب اسلامی درج شد) ازجمله گفت"... وقتی بناست که سرنوشت یک ملتی به دست خودش باشد،که بحمدالله به اینجا رسیدید وامروز کسی به شما تحمیل نمیکند چیزی را. و شما آزادید که سرنوشت خودرا تعیین کنید. در این مرحله هم من امیدوارم با روشن بینی، با تفکر، با مآل اندیشی ، این مراحل را طی کنید.ومن امیدوارم اشخاصی که کاندیدا شده اند برای ریاست جمهوری، شما توجه کنید : کسی که از همه متعهد تر به اسلام ، سوابق ، سوابق خوب،پیوسته به هیچ طرفی نه شرقی باشد، نه غربی باشد.نه غربزده باشد ، نه شرقزده باشد.مسلمان باشد، پیرو احکام اسلام باشد، ملی باشد. دلسوز به ملت باشد، خدمتگذار به ملت باشد.سوابقش خوب باشد. در رژیم سابق هیچگاه وارد نشده باشد و با اجانب پیوند نداشته باشد. از خودتون باشد و برای خودتون. اختیار دست شماست ، من بنا ندارم که کسی را تعیین کنم ...... " (تاکید از نگارنده) اشخاص را هم باید ملاحظه سوابقشان را بکنید....." اورا شخصی دانستید که لیاقت دارد برای همچو مسندی ومیتواند این مملکت را بطوریکه خدا میخواهد اداره کندتا آن روزی که در اختیار اوست . وشخصی است که تعهد به اسلام دارد، اعتقاد به قوانین اسلام دارد . در مقابل قانون اساسی خاضع است و اصل صدو ده را که راجع به ولایت فقیه است، به او معتقد است . و وفادار است نسبت به او....."
در شانزده دیماه میر سلیم معاون وزارت کشور اعلام کرد: با توجه به اصل صدو پانزده وماده سوم قانون اولین رئیس جمهور و با استفتاء از اداره هویت وزارت دادگستری ، هیجده نفر از داوطلبین از لیست کاندیداهای ریاست جمهوری حذف شده اند.وی یاد آور شد از نظر مذهبی کسی از کاندیداها حذف نشده است . وی در پاسخ سوالی مبنی بر ا نکه آیا از خانمها کسی داوطلب ریاست جمهوری بوده است یا خیر ، گفت : بعد از پایان مهلت قانونی ثبت نام دو نفر از خانمها برای ثبت نام ریاست جمهوری مراجعه نمودند ولی از آنجا که طبق قانون وقت ثبت نام منقضی شده بود، اسم این دو تن مورد بررسی قرار نگرفت و حذف شد..
در همین روز اطلاعیه ای از سوی دفتر آقای خمینی در جراید انتشار یافت که متن آن چنین بود:
" بسم الله الرحمن الرحیم " در این موقع که به خواست خداوند متعال یکی دیگر از مراحل استقرار نظام جمهوری اسلامی در دست تحقق است و ملت مبارز بیدار ایران در صدد تعیین انتخاب رئیس جمهور میباشد لازم است تذکراتی داده شود .
1 – با اینکه در این دوره بر حسب قانون اساسی مصوب از ناحیه ملت تصدیق صلاحیت رئیس جمهور و واجد بودن شرایط اوبعهده این جانب است بواسطه بعضی مصالح و جهات لازم المراعات از آن جمله وضع استثنایی که کشور دارد لازم است در این امر مهم حیاتی تاخیر نشود از طرفی شناسایی بیش از یکصد وبیست نفر محتاج زمان طولانی است و تاخیر در این حالت استثنایی به صلاح ملت و کشور نیست به این جهت وجهات دیگر اینجانب امر صلاحیت و انتخاب را بملت واگذار نمودم که خود سرنوشت خویش را تعیین نماید( تاکید ازمااست) دو– در دوره های آینده که انشاالله استقرار کامل حاصل شد به حسب قانون اساسی باید این امر بوسیله شورای نگهبان عمل و آنان هستند که بایدتشخیص صلاحیت رئیس جمهور را بر حسب موازین قانونی بدهند.
سه - اینجانب از ملت شریف ایران تقاضا میکنم که در این امر مهم وحیاتی سستی و بی تفاوتی نشان ندهند و انتظار دارم همانطوریکه با شور و شعف بپای صندوقهای رای برای تصویب جمهوری اسلامی رفتند در این امر با جدیت وعلاقه به اسلام شرکت کنند که خداوند متعال با آنان است و پیروزی نصیب ملت شریف مسلمان است.
چهار – ملت شریف با کمال هشیاری و توجه به توطئه ها و بند وبست ها که در دست اجرا است و میخواهند نگذارند ملت در این مرحله مهم پیروز شود و در صدد ایجاد انحراف میباشند و مراعات شرایطی را که در قانون اساسی ذکر شده است با کمال دقت بنمایند .
پنج – از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی انسانی را در تبلیغ برای خود و کاندیداهای خویش مراعات و هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خود داری نمایند که برای پیشبرد مقصود ولو اسلامی باشد ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ مطرود و از انگیزه های غیر انسانی است.
شش – اینجانب بنا ندارم از کسی تایید نمایم چنانچه بنا ندارم کسی را رد کنم و از تمام احزاب و گروه ها و افراد میخواهم از نسبت دادن کاندیدای خود به من که از آن استفاده تایید ویا تعیین ویا رد شود ندهند من بسیار مایل هستم که گروه هایی که متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی و خدمت گزار به اسلام هستند در مبارزات انتخاباتی کمال آرامش را در تبلیغ کاندیداهایشان رعایت نمایند ونسبت به یکدیگر تفاهم و صمیمیت و اخوت اسلامی داشته باشند و از تفرقه و کدورت شدیدا" احتراز کنند که تفرقه و تشتت دوستان را نگران و دشمنان را کامیاب میکند و موجب تبلیغات سوء میشود.
از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم.
روح الله الموسوی الخمینی پانزده صفر هزارو چهار صد مطا بق با چهارده دیماه پنجاه و هشت .
برای روشن دیدن جو آن زمان لازم است که قدری به عقب برگردیم:
بدنبال سقوط رژیم پهلوی و الغای نظام سلطنتی از سوی مردم . در دفتر دکتر سحابی ، وزیر مشاور، هیأتی به دعوت او تشکیل شد و قانون اساسی جمهوری اسلامی را تهیه کرد . این متن در شورای انقلاب ، موضوع بحث شد و اصول ﺁن، یک به یک ، به اتفاق ﺁراء تصویب و به رؤیت آقای خمینی و سایر مراجع رسید و مورد موافقتشان قرار گرفت. سرانجام، انتشار یافت و در اختیار افکار عمومی نیز قرار گرفت . مجلس مؤ سسانی که آقای خمینی تشکیل آن را در بدو ورود خود ، در بهشت زهرا، داده بود وقرار بود که قانون اساسی را تصویب نماید ، بر اثر تردیدها - که آیا بهتر است که قانون اساسی از طریق رفراندوم به تصویب ملت برسد ویا طبق وعده آقای خمینی عمل شود -، جای خود را به مجلس خبرگان تصویب قانون اساسی داد .آقای بنی صدر در این باره چنین میگوید:
" ... قرار بود بحث شود راجع به اینکه آیا این پیش نویس قانون اساسی در مجلس مؤسسان تصویب بشود یا تصویب آن به رفراندوم گذاشته شود. اعضای حزب جمهوری اسلامی در شورای انقلاب یعنی بهشتی ، رفسنجانی و خامنه ای ، اینها موافق بودند که آن پیش نویس به رفراندوم گذاشته شود. مهندس بازرگان ، مهندس سحابی و ... و من موافق بودیم با تشکیل مجلس مؤسسان.
در همین روزها بود که آقای طالقانی به من تلفن کرد و گفت ، شما بیایید باهم برویم به قم . با مینی بوس " هویزر"( مینی بوس ضد گلوله که قبلا" ژنرال هویزر در تهران سوارش میشد) رفتیم به قم. در تمام طول راه از خطر استبداد ﺁ قای خمینی صحبت کردیم وشب را هم در منزل آقای تولیت و آنجا هم تا دیر وقت شب،بحث کردیم. صبح بلند شدیم ، نماز خواندیم و باز مشغول بحث پیرامون استبداد آقای خمینی شدیم وایشان به من گفت: "میدونی چیه سید! من جلوی خمینی بایست نیستم مرا تحریک نکن" . صحبت بر سر ایستادن جلوی او نبود، صحبت بر سر ایستادن برای آزادی بود و داشتیم راجع به خطر استبداد بحث میکردیم.
در جلسه ای در شورای انقلاب از آن طرف ( یعنی طرفداران رفراندوم) آ قای رفسنجانی گفت " هی میگید مجلس مؤسسان، مؤسسان ، خیال میکنید چه کسانی می آیند ؟ یک مشت متعصب خشک و متحجر . اینها می آیند. و یک کلمه ای هم رفسنجانی بکار برد ، که ، فلان میکنند توی قانون اساسی . بگذارید آقا! این قانون اساسی که به این پاکیزگی تهیه شده، تصویب بشود" بله ، همین آقای رفسنجانی ، این فرمایش را کرد.کاش آن را قبول کرده بودیم . در سیاست طمع زیادی نباید کرد . اگر همین رفراندوم را قبول کرده بودیم شاید وضع بهتر میشد....... به هر حال یک تجربه ای بود ، ما مفت از دست دادیم . ما گفتیم تشکیل مجلس مؤسسان ، ولی آن طرف ، خواستار رفراندوم بود. در این وضعیت یکدفعه آقای طالقانی وسط را گرفت و گفت : نه مجلس مؤسسان ، نه رفراندوم ، مجلس خبرگان. من گفتم آقا مگر میخواهید دستگاه پاپ راه بیاندازید که مجلس خبرگان باشه؟...... خمینی هم از پیشنهاد طالقانی خوشش آمد و گفت : همین کار را بکنید { به نقل از کتاب درس تجربه،خاطرات ابوالحسن بنی صدر ، انتشارات انقلاب اسلامی }
بدین ترتیب بخشی از روحانیت که در پی کسب و انحصار قدرت برآمده بود با غفلت آنان که هدف از انقلاب را نه کسب قدرت بلکه استقرار مردم سالاری میدانستند گامی اساسی را در راستای اهداف خود بر داشتند . این قاعده درست است که هر فضای خالی لاجرم پر خواهد شد و خالی گذاشتن فضا از سوی جانبداران آزادی امکان پر شدن آن توسط جانبداران استبداد را فراهم می آورد کما اینکه پس از پیروزی انقلاب چنین شد و تا به امروز ادامه دارد.
در مجلس خبرگان قانون اساسی جدیدی تنظیم میگردد که از جمله بندهایی هم به اختیارات گسترده ای به فقیه اختصاص داشت که پیشنهاد کننده اصلی آن حسن آیت و مرشد او مظفر بقایی ، هر دو از خدمتگزار سیاست انگلستان بودند. این طرح با موافقت گسترده همانها که رفسنجانی متحجرین مینامید روبرو گشت. جالب این است که اعضای مجلس خبرگان که از سوی حزب جمهوری اسلامی به این مجلس راه یافته بودند ، از مدافعین پروپا قرص این طرح و تصویب آن بودند.هاشمی رفسنجانی در نامه ای که به آقای خمینی درتاریخ بیست وهشتم دیماه پنجاه وهشت نوشته چنین می آورد :" موفقیت حزب جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی که امید غیر مذهبی ها را به کلی از بین برد ، از عوامل تشدید مبارزات مخالفان ما است.(عبور از بحران)"
عده ای هم با این اختیارات گسترده مخالفت کردند که آقای بنی صدر از جمله آنان است . مخالفت ﺁن سبب حذف اختیارات اجرائی و قناعت به نظارت فقیه شد. این امر، بعدها، از نخستین انتخاب ریاست جمهوری ببعد ، حربه ای دردست جناح های رقیب بخصوص حزب جمهوری اسلامی شد تا ، با استناد به سخنرانی ها و اطلاعیه های آقای خمینی ، علیرغم اینکه میگفت در قبال نامزدهای پست ریاست جمهوری نظری ندارد ولی اغلب تاکید داشت که مردم توجه بکنند به کسانی که ولایت فقیه را قبول ندارند رای ندهند ،به مخالفین آن بخصوص آقای بنی صدر بتازند.
بدین ترتیب بود که اصل یکصد و ده قانون اساسی که به اختیارات رهبر و ولایت فقیه مربوط است به یکی از سوژه های داغ مبارزات انتخاباتی تبدیل شد.
در انقلاب اسلامی بیست شش دیماه پنجاه و هشت در این باره میخوانیم:
" سید ابو الحسن بنی صدر صبح جمعه گذشته دراجتماع عظیم مردم ورامین سخنانی در مورد مسائل جاری و ریاست جمهوری ایراد نمود که به علت بیان نقطه نظر های روشن ایشان در مورد ولایت فقیه ، تنها موضوع مربوط به ولایت فقیه از نظرتان میگذرد: ... ارزش سوم اسلام ، امامت است و عده ای بد اخلاق هم راه افتاده اند، هر جا میرسند میگویند که نکند به فلانی رای بدهید . این منکر ولایت فقیه است . حالا اگر این دفعه آمدند سر وقت شما نگهشان دارید و بگویید ولایت چیست ؟ که او منکر است . اگر منکر است پس چطور خودش داوطلب ریاست جمهوری است مگر ریاست جمهوری قسمتی از ولایت نیست ؟ مگر شما رای نمیدهید فردی را ، ولی بکنید در حدودی که قانون اساسی معین کرده است. خود من چه جوری منکرم که خود من داوطلبم ؟ پس دروغ میگویند.
در قرآن پنج نوع ولایت است یکی ولایت خدا است ،یکی ولایت نبی ،یکی ولایت اولوالامر، یکی ولایت غیر نبی ،ولایت دیگر این که شما مومنین بعضی بر بعضی دیگر ولایت دارید.یعنی هم ولایت پدر و مادر است بر فرزند
چهار ولایت دیگر باید روی ولایت خدا باشد ولایت خدا یک " لا" دارد یک " الا" یک کار هایی را خدا میکند و یک کار هایی را نمیکند...... بنی صدر در ادامه سخنان خود در رابطه با شایعاتی که این روزها مبنی بر مخالفت وی با اصل ولایت فقیه در قانون اساسی از سوی شایعه پردازان منتشر میشود اظهار داشت : من آن حرفی که زدم و حالا هم میزنم، این است که ولایت فقیه اولا ، فقیه باید جامعیت هایی را که گفتم داشته باشد، ثانیا بر ولایت مؤمن مبتنی باشد ، یعنی خود مردم رای داشته باشند ، خود مردم نظر داشته باشند ، خود مردم رهبری در وجودشان پرورده شود . خود مردم در مسئولیتها شرکت کنند تا جامعه ها جامعه آگاهی شود . جامعه عمل کننده به آگاهی ها شود و در این جامعه آدمهای فاسد و مفسد نتوانند به رهبری برسند. هر کس میگوید این حرفها غلط است ، بفرمائید تا بحث کنیم . هر چه غیر از این بگویم خلاف اسلام است . اسلام این است ، در آ ن مجلس ( خبرگان) هم من همین حرفها را زدم ، گفته ام با ولایت فقیه موافقم ، با استبداد فقیه و استبداد خدا هم مخالفم . اگر استبداد خوب چیزی بود ، خدا اول آ ن را برای خودش مقرر میکرد، دیگر نمیگفت من ترا مختار آ فریدم، امام به تو چه گفت ؟ گفت ای انسان خدا تورا آزاد آ فریده ، بنده دیگری مباش. علی این حرف را نزد؟به اصل صدو ده که در مجلس خبرگان گفته میشود من رای نداده ام ، باید بگویم که به شما دروغ گفته اند از هفت نفری که این اصل را نوشت یکی خود من بودم . بله یک بندی در این اصل هست که بعد در مجلس به آن اضافه شد و من با آن بند موافق نبودم آن بندهم همان بندی است که خود امام هم به آن عمل نکرد....."
حزب جمهوری اسلامی از روحانیت انحصار طلب نمایندگی میکرد ، آقای رفسنجانی در اینباره چنین میگوید:
" .... پیش از پیروزی و بعداز آن و امروز معتقد بودیم و هستیم که نظام اسلامی در ایران بدون پشتوانه ای از تشکیلات مذهبی - سیاسی تضمین دوام ندارد و به همین جهت با مشورت با جنابعالی و جلب موافقت و گرفتن وعده حمایت غیر مستقیم از شما ، با همه گرفتاریها از همان روزهای اول پیروزی ، مسئولیت تاسیس حزب جمهوری اسلامی را به عهده گرفتیم و در ماه های اول موفقیتهای چشمگیری بدست آوردیم" ( نامه رفسنجانی به آقای خمینی ،عبور از بحران).
با نزدیک شدن روز انتخابات رفته رفته وضعیت کاندیداها روشن تر میگشت . در تاریخ بیست و سوم دی روزنامه انقلاب اسلامی نوشت:" بدنبال سخنرانی حجت السلام موسوی خوئینی نماینده امام در کمیسیون بازرسی انتخابات ، در نماز جمعه مبنی بر اینکه بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری که لیست آنها از طرف وزارت کشور منتشر شده است فاقد صلاحیت لازم می باشند و پخش برنامه های انتخاباتی این افراد به حیثیت جمهوری اسلامی لطمه میزند. امروز صبح از یک مقام آگاه در کمیسیون بازرسی انتخابات کسب اطلاع شد که تا دیروز حذف در حدود هشتاد نفر از کاندیداهای ریاست جمهوری قطعی شده است وبدیهی است به این افراد به هیچ وجه حق استفاده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران جهت اعلام برنامه های انتخاباتی داده نخواهد شد." همچنین اعلام شد از امروز پخش برنامه های انتخاباتی از رادیو تلویزیون آغاز خواهد شد. با دخالتهای موسوی خوئینیها و اختیاری که از سوی خمینی به او داده شده بود ، کاندیداهایی که حق استفاده از رادیو و تلویزیون جهت اعلام برنامه های خود را داشتند به هشت نفر رسید .
در این گیرودار، جلال الدین فارسی نامزد حزب جمهوری اسلامی طی پیامی که در روزنامه جمهوری اسلامی ( سه شنبه بیست و پنج دی ) به چاپ رسید توضیح داد که پدرش هشتاد سال پیش از هرات به مشهد آمده اما شناسنامه ایرانی نگرفته و از گذرنامه افغانی استفاده میکرده. اما جلال الدین در مشهد به دنیا آمده و شناسنامه ایرانی دارد . اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی " ایرانی الاصل و تابع ایران" بودن را از شرایط لازم برای رئیس جمهور بر شمرده است.
در بیست ونهم دی روزنامه جمهوری اسلامی( ارگان حزب جمهوری اسلامی ) با تیتر درشت نوشت :" جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از حبیبی حمایت کرد"
حزب جمهوری اسلامی بعدا" رسما" حسن حبیبی را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرد و مبارزات انتخاباتی خود را آغاز نمود .
حزب جمهوری اسلامی ها، خودرا مورد علاقه مردم نمیدیدند و هر روز عدم محبویت آنان نزد مردم بیشتر میشد. رفسنجانی در این باره چنین مینویسد" باتحلیل منطقی و تجربه میدانستیم و میدانیم ، پذیرفتن مسئولیتهای بزرگ ( مخصوصا اجرایی ) در چنین شرایطی ، خواهی نخواهی سقوط اعتبار انسان را به همراه دارد و در مقابل ، انزواگزیدن و گاهی انتقاد و اظهار نظر کردن ، آ سایش و اعتبار می آ ورد و انسان را خالی از هوا و دلسوز جلوه میدهد.{ نامه به آقای خمینی در تاریخ بیست و هشت بهمن پنجاه و هشت مندرج در عبور از بحران }.
رفسنجانی اینچنین اعتراف میکند که از همان آغاز انقلاب ، نزد مردم اعتبار باخته اند. او غافل از این است که این روش او و همراهانش که بر زور استوار است، بود و هست که اعتبار آنان را از بین برده است و می برد ، نه مسئولیت پذیری و کار اجرایی . اکنون که ملت خودرا صاحب خانه و حاکم بر سرنوشت خویش میدانست و برای اولین بار ( به استثنا دوران حکومت ملی دکتر مصدق) دولت را از خود میدانست انتظار دیگری داشت . در میان کاندیداها بودند افرادی که مسئولیت و کار اجرایی داشتند اما نه تنها اعتبار نباختند بلکه با خدمت به مردم محبوبیت نیز یافتند .
حزب جمهوری اسلامی ، میخواست عدم محبوبیت کاندیدای خود رابا مخدوش کردن چهره دیگران جبران کند، جهت تخریب رقبای خود تبلیغات گسترده ای را آغاز نمود . هدف اول و اصلی آنان ابوالحسن بنی صدر بود ، او توانسته بود در انتخابات مجلس خبرگان ، بعد از آیت الله طالقانی با فاصله زیادی از نفرات بعدی و با رای بالایی دومین نماینده تهران بشود. در مقام وزارت دارایی تصمیماتی را اتخاذ نماید که منجر به توسعه صنعت و کشاورزی بگردد و حمایت گسترده کارگران و کشاورزان را کسب نماید ، وام مسکن بدون بهره که تعداد کثیری از ایرانیان را صاحب خانه نمود و... و سفرها به شهر های مختلف، ایراد سخنرانی ها در دانشگاه ها و بخصوص استقلال فکری او وتاکید و پایبندی اش به استقلال و آزادی که از اصول پایه انقلاب و استقرار مردمسالاری است، تاکید بر ولایت جمهور مردم و ارائه برنامه هایی جهت بهبود وضعیت اقتصاد، کشاورزی ، رفاه اجتماعی ورشد بر اساس عدالت و ... حمایت عمومی ، بخصوص دانشگاه و دانشگاهیان از وی را بدنبال داشت .
روحانیت قدرت طلب وسازمان تشکیلاتی –سیاسی آن، حزب جمهوری اسلامی به رهبری بهشتی ، بدین ترتیب دست یابی به مقام ریاست جمهوری و استقرار استبداد قانونی را در دسترس خود نمیدید. آقای خمینی که در علن موضع خاصی در باره کاندیداها نمیگرفت نیز محبوبیت بنی صدر و تاکید او به حق حاکمیت مردم را برای خود خطرناک میدانست ، آقای بنی صدر در این باره چنین میگوید:" آقای خمینی با نامزدی من برای ریاست جمهوری به سه دلیل مخالف بود و به منهم گفت . یکی اینکه ،مخالف ولایت فقیه هستم، دوم اینکه،مخالف مالکیت خصوصی هستم و سوم، اگر رئیس جمهوربشوم، دست آخوندها را از ادارات جمع میکنم.(درس تجربه ، خاطرات ابوالحسن بنی صدر).
بعدها آقای خمینی در نامه ای به تاریخ شانزده فروردین شصت وهشت خطاب به آقای منتظری نوشت" ... والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی در آن وقت شما را ساده لوح میدانستم که مدیر ومدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.... والله قسم من با نخست وزیری بازرگان مخا لف بودم ولی اورا هم آدم خوبی میدانستم والله قسم من رای به رئیس جمهوری بنی صدر ندادم ودر تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم...( نشریه ارزشها ویژه آقای منتظری بهمن هفتاد و شش) .
اما دقیقا اینها از دلایل قوی ای بودند که مردم به او رای دادند. شهید لاهوتی در اینباره چنین میگوید" شکی نیست که دکتر بنی صدر با اکثریت قاطع و چشمگیری پیروز شد و مردم عاشقانه و مشتاقانه به او رای دادند من به جای تبریک به ایشان برای وی دعا میکنم که اولا بداند که ملت به چه امید و آرزویی به او رای داده اند و ثانیا" موفق شود به برآوردن نیاز مملکت، ..... چهره آقای بنی صدر برای ملت ما شناخته شده است . از زمانهای پیش مردم اورا میشناختند . مخصوصا" آنها که اهل مبارزه و اهل کتاب بودند ، امیدواریم در این راه خطیر و سنگین با عنایت خداوند و با همکاری صمیمانه مردم راستین وبی توقع ما بتواند بر مشکلات موجود پیروز شود تا به جایی که در دوره بعد مردم ما مشتاقانه به او رای بدهند، طبیعی است که علل گرایش مردم به ایشان برای همه مخصوصا" برای رای دهندگان و بالاخص برای شخص ایشان روشن و واضح است . خوشبختانه یکی دو شب پیش وی در مصاحبه ای پرده از روی یکی از سئوال انگیز ترین مطلب که برای همه ملت ما مطرح بود برداشت که آیا با روحانیت تا چه حد همکاری و تا چه درجه ای آنها را کنار خواهد زد . وی در جواب گفت ، طبیعی است که با روحانیت حاکم که متاسفانه نتوانستند رضایت مردم را جلب کنند و حتی در بسیاری از موارد خاصه خرجی کردندو امام را خرج، آنها را بر کنار و احیانا" تنبیه در مقابل خطاهای عمدی خواهد کرد و از همکاری و همیاری روحانیت مبارز استفاده خواهد نمود ، امید وارم که به این اولی ترین وعده اش وفا کند ، تا ملت ما بدانند رئیس جمهوری انتخاب کرده اند که به وعده اش وفا میکند." ( روزنامه انقلاب اسلامی ده بهمن ماه پنجاه وهشت).
اظهارات شهید لاهوتی نشان از جو حاکم بر جامعه آن روز ایران وخواسته مردم دارد که از مداخله روحانیت حاکم بخصوص تحدید و تهدید آزادیها از سوی آنان و عوامل وابسته شان به تنگ آمده بودند . باند بهشتی ، رفسنجانی،خامنه ای روز بروز نزد مردم بی اعتبار تر میشدند تا جاییکه آقای خمینی نیز حمایت علنی از آنان را جایز نمیدانست بعلاوه اواز سویی دچار عارضه قلبی گشت و از سوی دیگر، اخبار محبوبیت و نفوذ بنی صدر را دریافته بود بدین سبب علیرغم میل باطنی با نامزدی آقای بنی صدر بطور علنی مخالفتی نورزید بلکه حمایت نزدیکان او از آقای بنی صدر موقعیت حزبی ها را تضعیف کرد. رفسنجانی در عبور از بحران می آورد:
" حذف حزب جمهوری اسلامی از جریانات انتخابات ریاست جمهوری که با مقدمات حساب شده ای پیش آمد، مخالفان را جری و امیدوار کرد و تلاشها را مضاعف کردند.
خیلی بعید است که نامه آقای میرزا علی آقای تهرانی که مارا درآن به قدرت طلبی از راه نا مشروع و خیانت و به طور مبهم به همکاری با آمریکا و امیر انتظام میکرد و در ظرف یک هفته در سراسر کشور ، حتی در روستاهاو خارج کشور پخش گردید، بی ارتباط با جریانات قبل و بعد و همراه حذف حزب از انتخابات باشد.
چند روزی که کسالت جنابعالی اعلام نشده بود، نامه ها و تلگرافهایی از طرف ا فراد و گروه ها در جراید خطاب به شما منتشر شد که از شما تقاضا داشتند، نظرتان را نسبت به نظرات آقای تهرانی بیان فرمائید و شما بی خبر از تقاضای مردم بودید و مردم بی اطلاع از بیماری شماو سکوت شما را دلیل بر رضایت میگرفتند و تبلیغ میکردند....
پخش شایعاتی حاکی از خشم امام نسبت به حزب جمهوری اسلامی و به ما در چنین شرایطی اوج گرفت و هیچ چیز نبود که بتواند کذب شایعات را ثابت کند و بلکه اظهارات برادر ونوه و داماد و افرادی دیگر از نزدیکان شما محیط را برای پذیرش شایعات آماده تر کرد.... ( نامه خطاب به خمینی ) "
در این نامه رفسنجانی به بخشی از حقایقی که در جامعه آ ن روز ایران بر سر زبانها بود اشاره شده است . اما او نمیخواهد بپذیرد که پخش سریع نامه آقای تهرانی آنهم با این گستردگی در سطح شهر و روستا ،در حالیکه رادیو وتلویزیون، تریبونهای نماز جمعه و اغلب مساجد در دست عوامل حزب و آنها بود و شبکه وسیع انجمن حجتیه که آقای خامنه ای از اعضایش بود و... در اختیار آنها قرار داشت وبه شدت به تبلیغ سوء علیه کاندیداهای مخالف بخصوص آقای بنی صدر مشغول بود نمیتوانست عاملی جز نارضایتی مردم از آنان داشته باشد.
با کنار گذاشته شدن جلال الدین فارسی و معرفی حسن حبیبی از سوی حزب جمهوری اسلامی ، نهضت آزادی حمایت خودرا از حبیبی اعلام کرد.
در حالیکه حزب جمهوری اسلامی امکانات وسیعی را دراختیار داشت، آقای بنی صدر امکانات خود را از حمایت مردمی طلب میکرد . در دوازده دیماه اطلاعیه دفتر هماهنگی فعالیتهای انتخاباتی ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری در نشریات از جمله روزنامه انقلاب اسلامی درج شد:
با توجه به علاقه فراوانی که هموطنان عزیز برای مساعدت و فعالیت برای انتخابات سید ابوالحسن بنی صدر بعنوان اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران از خود نشان میدهند ، لازم است یاد آور شویم :
یک – دفتر هماهنگی برای دریافت کمکهای مالی ظوابط و اصولی معین نموده است تا فعالیت انتخاباتی بدل به اتلاف اموال عمومی و تبلیغات سود گرانه نشود.
دو – از کلیه هموطنانی که مایل به کمکهای مالی هستندخواهش مندیم کمکهای خودرا فقط در اختیار اشخاص مورد وثوق گروه ها و سازمانهای شناخته شده ای که ابوالحسن بنی صدر را نامزد ریاست جمهوری کرده اند ویا مستقیما در اختیار دفتر هماهنگی فعالیتهای انتخاباتی ابوالحسن بنی صدر بگذارند و از هر نوع پرداختی به اشخاص یا افراد دیگر اجتناب ورزند.
سه – از هر گونه تبلیغات سوء علیه نامزدهای انتخاباتی و تبدیل فعالیت انتخاباتی به کارزار تخریبی که آثار ونتایج آن برای جمهوری اسلامی ایران زیانبار خواهد بود بپرهیزند.
شبکه دوم تلویزیون فرانسه در گزارشی که به مناسبت اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران تهیه کرده بود با اشاره بدین نکته که تمامی تبلیغات کاندیدا بنی صدر از سوی مردم بخصوص دانشجویان ، بطور خود جوش سازمان داده شده است ، اورا شانس اول پیروزی اولین دوره ریاست جمهوری و آغاز فصل جدیدی در تاریخ ایران دانست.
روزنامه ها و خبرگزاریهای خارجی که فرستادگان ویژه خودرا به ایران فرستاده بودند، از حضور گسترده مردم خبردادند ودر گزارشها که از میان قشر های مختلف مردم تهیه کرده بودند ابوالحسن بنی صدر را شانس اول این رای گیری دانستند.
حضور با هیجان مردم از زن ومرد پیر و جوان ،کسبه و دانشجو در کمیته های انتخاباتی بنی صدر نگرانی حزبی ها را افزایش داد.
با حمایت حزب توده ، و سازمانهای وابسته به آن، از نامزدی حسن حبیبی ، او تقریبا" نامزد تمامی زورپرستانی شد که در خط استبداد بودند وآزادی وحاکمیت جمهور مردم را مانعی بر سرراه به قدرت رسیدن خود میدانستند.با دقت در لیست کاندیداهای ریاست جمهوری به نکته جالبی بر میخوریم که با نزدیک شدن تاریخ انتخابات، وحمایتها که از جانب گروهها از کاندیدای مورد نظر خود میشود ، دو دسته، بیشتر از پیش، در مقابل هم قرار میگیرند . دسته ای که به آزادی و استقلال و بالاخره حاکمیت مردم باور دارند وخود را در راه بزرگ مرد تاریخ ایران دکتر محمد مصدق میدانند و آنان که در جناح زور و استبداد قرار دارند و خود را طرفدار کاشانی و فدائیان اسلام و دنباله رو آنان و وپیرو خط سید ضیاء ، فی الجمله حامیان ولایت فقیه ،ونه جمهور مردم میدانند وهمانطور که شهید لاهوتی گفته بود "امام" را خرج قدرت پرستی خود میکردند وبرای رسیدن به هدف، هر وسیله ای حتی استفاده ابزاری از دین را مناسب میدانستند واین همه از چشم تیز بین مردم پنهان نبود.
قدرت طلبان با در دست داشتن اختیار رسانه های عمومی از قبیل رادیو وتلویزیون و بخشی از مطبوعات، مسئولیت وزارت کشور ، کمیته ها، دادگاههای انقلاب، سپاه وبسیج و.... به منظور در دست گرفتن ریاست جمهوری واستقرار استبداد "قانونی ". به روشها تخریبی علیه کاندیداهای دیگر پرداختند . از آنجا که در سنجش های مختلف ، وجدان عمومی جامعه متوجه رای به بنی صدر بود، سهم بیشتر متوجه آقای بنی صدر شد.موضع گیری های او در قبال گروگان گیری، دادگاههای انقلاب و ولایت فقیه فرصتی شد تا حملاتی علیه او سازمان داده شود . فرستاده روزنامه فرانسوی لوموند در گزارشی که در تاریخ شش و هفت بهمن ( بیست وشش و بیست وهفت ژانویه هشتاد) از ایران ارسال داشت چنین نوشت:
برخوردها در طول مبارزات انتخاباتی پرشمار بودند. اعلامیه های امضا نشده و یا به امضای سازمانهای ناشناخته به نوبت آقای بنی صدر را به مهره فرانسه یا اسرائیل متهم کردند. طبق یکی از این نوشته ها، حتی آقای بنی صدر مخفیانه به بیت المقدس رفته و گلدا مایر، نخست وزیر وقت، او را به حضور پذیرفته. طبق یک فحشنامه دیگر، پدر او که از قرار آیت الله محترمی است، همکار ژنرال زاهدی بوده، همان کسی که در سال 1353 با همکاری سیا شاه را به سلطنت دوباره نشاند...
در تاریخ سوم بهمن، دوروز قبل از رای گیری در برنامه ای رادیویی که قاعداتا" باید به سئوال و جواب از کاندیداها و چگونگی برنامه های آن ها برای آینده میپرداخت ، دومصاحبه گر برنامه ، آقایان غفاری ملکی تبار و محسن سازگارا به منظور گرفتن جمله ای از آقای بنی صدر در مخالفت با ولایت فقیه، سئولات خود را به نحوی از آقای بنی صدر مطرح کردند که این برنامه از سوی مردم محاکمه نامیده شد ونه مصاحبه و اعتراض گسترده مردم را بدنبال داشت . در اینجا به نمونه هایی از این اعتراض ها اشاره میکنیم:
" باعث نهایت تاسف است که مصاحبه کنندگان رادیو ایران در ساعت یازده وسی مورخه سه، یازده پنجاه و هشت بدون توجه به وظیفه ملی و میهنی و اخلاقی، در مصاحبه با آقای بنی صدر نتوانستند خود را بی طرف نگهدارند و با اینکه از متن حقیقی نوشته های آقای بنی صدر در مورد سید جمال ، امام و پدر طالقانی برداشت غلطی مینمودند، تحت تاثیر اغراض خود، مدعی شخصی آقای بنی صدر شده بودند. این عمل آنها نقطه ضعف غیر قابل جبران آن دستگاه و اسلام در این موقع حساس است که تقاضای رفع آن را دارم.
وزیر سابق آموزش و پرورش محمد باقر شکوهی "
بخش هایی از نامه شیخ علی تهرانی و انجمن اسلامی فجر در اعتراض به نحوه مصاحبه:
" .... در این شرایط سرنوشت ساز تاریخی که ملت مسلمان ایران در آ ستانه اخذ تصمیم پیرامون رئیس جمهور آینده خویش است و همه قرائن و شواهد دال براین امر هستند که وحدت کلمه و یکپارچگی در مورد انتخاب سید ابوالحسن بنی صدر وجود دارد عده ای که قدرت و جاه، چشم و گوششان را کور و کر نموده است دست به اقداماتی میزنند تا به مصداق الغریق یتشبث بکل حشیش ، با توصل به تحریف، غرض ورزی و شایعات اذهان عمومی را مشوش سازند.....
" ... رابعا بازار گرم شایعات و اتهام و دروغ پردازی آن به آن داغتر و داغتر میشود و در این مسیر از هر سمپاشی و دروغ گویی و اتهام زنی ابا ندارند . میلیونها اعلامیه با امضاهای مجهول و مجعول حاوی وقیحانه ترین اتهامات و دروغها در سراسر کشور پخش میکنند تا ایمان راسخ مردم را متزلزل سازند .
خامسا در برنامه مصاحبه ای رادیویی روز چهار شنبه با آقای بنی صدر مصاحبه با نامزد انتخابات را بدل به محاکمه شخص نمودند و در جای دیگر آقای حسن آیت رسما میگوید نخواهند گذاشت بنی صدر رئیس جمهور شود . همه و همه این امور و نکات دیگری که بسط آنها در حوصله این مقال نیست حاکی از این هستند که کوششهای غیر مشروعی بکار میرود تا جلو انتخاب ایشان را بگیرند. ...."
اعتراض گروهی از کارکنان رادیو تلویزیون به نحوه مصاحبه با بنی صدر . اعتراض کارکنان در آمد هواپیمایی ملی ایران و..... ( به نقل از روزنامه انقلاب اسلامی چهار بهمن هزارو سیصد و پنجاه و هشت).
بالاخره در تاریخ پنجم بهمن ماه پنجاه و هشت ، مردم ایران به پای صندوقهای رای رفتند و علیرغم اینکه شرایط اعم از وضعیت آب و هوا که دسترسی به بعضی از نقاط کشور را جهت رای گیری دشوار ساخته بود و کار شکنی ها که در امر رای گیری میشد عده کثیری بپای صندوقهای رای رفتند و بیش از هفتاد و شش در صد آنان ابوالحسن بنی صدر را به عنوان اولین رئیس جمهور تاریخ ایران بر گزیدند . نگاهی به کل آرا نشانگر این امر است که جناحی که قبلا آنرا جانبداران آزادی نامیدیم بیش از نودوشش در صد آرا رابه خود اختصاص داد ( در این تاریخ هنوز از رابطه دکتر مدنی و پولی که آمریکاییها جهت تبلیغات انتخاباتی به وی پرداخته بودند آگاهی حاصل نبود و مردم عموما اورا در خط دکتر مصدق میدانستند) و زور پرستان در جمع خود اعم از چپ و راست نزدیک به چهار درصد آرا را کسب کرد . اما چگونه شد که بعدا همین چهار درصد حاکمیت یافت بحثی دیگر است.