ديدم كه روزنامه كيهان در مطلبي باز هم به موضوع بازداشت ما پرداخته است و آقاي مزروعي هم جوابي كوتاه به آن دادهاند، در اينجا فقط به چند نكته كوتاه در خصوص مطلب كيهان اشاره ميكنم تا مردم بدانند كه نماينده ولي فقيه در چه جنايتي در اين مرز و بوم شريك بوده و بر جوانان اين ملك براي اثبات تخيلات ايشان چه كردهاند.
متاسفانه چون هنوز از امنيت چنداني به لطف دوستان برادر حسين برخوردار نيستم نميتوانم به اسم خودم جوابي به ايشان بدهم ولي اميدوارم روزي فرا رسد كه بتوانم بگويم كيستم و چهها بر سرم رفته است.
آقاي شريعتمداري در قسمتي گفتهايد:« معلوم نيست چه كسي و كجا به آنها نگاه چپ كرده است»
خدمت ايشان عرض كنم كه من نميدانم مقصود ايشان از «نگاه چپ» چيست ولي وقتي جواني را هنوز يكساعت از بازداشتش نگذشته زير شديدترين ضربات مشت و لگد دوست و همكار سابق شما و آقاي امامي قرار ميگيرد چه كند و يا اينكه در هر جلسه بازجويي بدترين فحاشيها نسبت به خود مادر، خواهر و پدرش قرار ميگيرد و تمام اين رفتارها از سوي يار امين شما كه اين روزها سخت تحت فشار قرار گرفته و مدام به اين ور آن ور خود را ميزند و لابد اين مطلب را هم به سفارش دوست عزيزتان نوشتهايد.
برادر حسين ميدانم كه از نظر شما «نگاه چپ» يعني انداختن اتوبوس به ته دره يا به سرنوشت فروهرها و مختاري و پوينده و هزاران نفر ديگر دچار شدن است، اما بدانيد كه اكنون قرن 21 است و در دنياي كنوني با متهم سياسي بايد رفتار محترمانه داشت نه اينكه مانند يك موش او را در سلولي 2 و يك و نيم انداخت و تحقيرش كرد، يادم هست موقعي كه بر سر جريان پرونده انفجار آرژانتين سفير سابق ايران در انگلستان بازداشت شده بود شما و دوستانتان چه غوغايي كرديد كه وي تحت شكنجه وفشار است و در سلولش دستشويي فرنگي دارد و اين يك نوع بارز شكنجه است، آقاي شريعتمداري كجا بوديد كه ببينيد در مملكت امام زمان شما جوانان بيگناه را مانند حيواناتي به دستشويي ميبرند و اگر 10 ثانيه دير كنند با مشت و لگد به آنها حملهور ميشوند، راستي از نظر شما چشمبند و سلول انفرادي و لامپ روشن 24 ساعته و انواع و اقسام فحش و بد و بيراه اشكال دارد يا خير؟ به نظرم ابتدا بايد اين سئوال را پاسخ دهيد.
جاي ديگري گفتهايد:«جوانكهايي بودهاند كه حداقل جرمشان گرفتاري در دام كيد و مكر دشمنان و اقدام عليه امنيت ملي بوده است»
آقاي شريعتمداري بله ما جوان بوديم، جوانهايي كه عمرشان به رژيم گذشته هم قد نميدهد كه بياد آورند آن دوران را ولي شنيدهايم كه در همان دوران هم با زندانيان سياسي چه ميكردهاند، شما و دوستان و امثال شماها در اين رژيم با ما جوانان كاري كردهايد كه بعضي از هم سن و سالان من قبطه آن دوران را ميخورند، جناب آقاي نماينده ولي فقيه ما در كدام كيد و مكر گرفتار بوديم كه خود غافل از آن بوديم، آيا بايد در زير ضربات مشت و لگد و كمربند دوست جنابعالي آقاي فلاح به گرفتار بودن در دام به قول شما دشمنان پي ببريم و در زير فشار فحشهايي كه مدام نثار خانوادهمان ميشود قبول كنيم كه اقدام عليه امنيت ملي ميكردهايم.
آقاي شريعتمداري شما كه با دوست سابق خود آقاي فلاح هنوز روابط خوبي داريد بهتر است از ايشان بپرسيد كه هر كدام از بچههاي پرونده ما پس از چند بار كتك خوردن به انواع مختلف قبول كرده كه آلت دست بوده و البته ميدانم كه از نظر شما و همفكران شما آن اعتراف از هر صحبتي آزادانه تر است مانند نمايش تلويزيونيتان كه پس از روشن شدن حقيقت ماجراي آن حتي شرافت تصحيح آن را هم نداشتيد.
گفتهايد:«كساني كه خود متهم به خيانت – ولو ناآگاهانه – به كشور خود از طريق همدستي با دشمنان قسم خورده آن هستند در اين كشور آزادانه اجازه مييابند با بالاترين مقامات قضايي و انتظامي ديدار كنند و در مقابل ظلمي كه ادعا ميكنند بر آنها رفته از ايشان توضيح بخواهند».
آقاي مديرمسئول شما كه بايد حقوقي صحبت كنيد حداقل به ما بگوئيد كه در كدام دادگاه ما به خيانت به كشورمان محكوم شدهايم كه خبر از آن نداريم و اين هم مانند آن مطلب تخيلي «خانه عنكبوت»تان است كه از روي تخيل شما ما در آن محبس مجبور ميكردند كه تاييد كنيم كه شما راست ميگوئيد تا بياورند و در كيهان چاپ كنند. آيا به نظر شما كساني كه حقوقشان ضايع شده است نبايد نسبت به اين امر اعتراض كنند، البته شما در اين حكومت هركس را كه شكنجه كردهايد بعد از آن تهديد كردهايد كه حرفي نزند و اكثرا" هم قبول كردهاند و آنها كه قبول نكردهاند يا در خارج اين مرز و بوم در قربت رحل اقامت گزيدهاند يا سينه در داخل خاك دارند، يادم هست كه بازجو ما و رفيق شفيق شما نيز همين توصيه را به من كرد ولي من شرافت انساني را بالاتر از آن ديدم كه زبانم را در كامم گيرم و از ظلم سخن نگويم.
آقاي شريعتمداري طبق گفته بالاترين مقامات اين حكومت به اصطلاح ديني مردم حق دارند از حاكمان در خصوص اعمالشان سئوال كنند و حضرت علي نيز مردم را به اين امر دعوت كرده است، حال چگونه است كه شما از اين عمل دلخور شدهايد؟ البته من دليل اصلي ناراحتي شما را خدمتتان عرض ميكنم و آن اينست كه با پيگيريهاي ما مسائل زيادي در اين پرونده و پروندههاي مشابه آن روشن شده است: مخفيگاه اصلي دار و دسته شيطاني شما كه سالهاست جوان و پير اين ديار را در آن مخفيانه به بند ميكشيد كساني مانند علي افشاري، سينا مطلبي و يا سيامك پورزند، بله آقاي شريعتمداري نام همه اين عزيزان و بسياري مردم بيگناه ديگر كه پاي ديوارها و گوشه قرآنهاي آن مخفيگاه جهنمي درج شده بود در ذهن من نقش بسته و به خاطر دارمشان و مسئله دوم كه شما را عصباني كرده است فاش شدن نام رفيق و هم پيالهايتان در دوران سعيد امامي است كه امروز تحت فشار است و از هر سو او را تهديدي ميكنند، دوست دارم شما جوابي به من بدهيد تا عكس و آدرس اين رفيق را منتشر كنم تا ديگر حتي احساس امنيت نكند كه به خانهاش در آن مجتمع بازگردد و از ترس همسايگان و خانواده متواري گردد.
شما در جايي گفتهايد:«در اين ميان كسي هم البته از آنها نميپرسند كه شما چرا با بدكردارترين دشمنان اين ملك همزبان شديد و بر خلاف قانون هرچه آنها خواستند از دروغ و راست گفتيد و نوشتيد و سالياني دراز خون در دل پاكترين مردان و زنان اين سرزمين كرديد»
جناب آقاي نابغه مگر من و دوستان همبند من چند سال داريم كه ساليان درازي است خون در دل مردمي كه شما آنها را پاكترين مردان و زنان ميناميد كردهايم، آيا اين مردم خبر دارند كه شما جوانان بيگناه را در سلولهاي سرد و تاريك محبوس و شكنجه ميكنيد تا قبول كنند كه بر خلاف تعهد و اخلاق به كشورشان خيانت ميكردهاند آيا شما از طرف ملت نمايندگي داريد تا سيلي بر گوش جوانان اين ملك بزنيد و از آنها بخواهيد به دروغ به اعمال ناكرده اعتراف كنند.
آقاي شريعتمداري و فلاح شما كه بويي از انسانيت و حقوق انساني نبردهايد و امروز چنين ميكنيد با جوانان اين مرز و بوم در دهه 60 پس چه ميكرديد، خدا به فرياد آن مظلومان برسد.
راستي شما كه نماينده پاكترين مردان و زنان اين مرز و بوم هستيد و ذوب در ولايت هم ميباشيد ميدانيد كه ولايت شما پس از مطلع شدن از ريز ماجراي يكي از بچههاي ما چه گفتهاند؟ بهتر است بپرسيد تا بدانيد مافوق شما در اين خصوص چه گفته است.