پنجشنبه 15 بهمن 1383

گر گدا كاهل بود تقصير صاحب‌خانه چيست؟ محمد ملكي

ما در ايران فقط حكومتي را مي‌خواهيم كه تمامِ اركان آن با رأي مستقيم مردم انتخاب شوند و هر نوع حكومتِ موروثي و دائم‌العمر را به دليل بازتوليد استبداد و فاشيسم رد مي‌كنيم. اميد آنكه ديگر براي بعضي از دوستانِ جمهوري‌خواه ابهام ائتلاف با شيخ و شاه برطرف شده باشد و آنان در گسترش گفتمان فراخوان و پيشنهاد راه‌كارهاي عملي آن با شور و اشتياق شركت نموده و براي به صحنه آوردن مردم تلاش نمايند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بسم‌الحق

با نامِ آزادي، آگاهي و عدالت


برادر عزيز و دردآشنايم جناب دكتر مهدي ممكن؛

از اينكه پس از گذشت حدودِ 2 ماه از اعلام فراخوان ملي براي رفراندوم يادداشت جنابعالي تحتِ عنوان «ارادة باطل، در پوشش كلمة حق» به تاريخ سه‌شنبه 29 دي 1383 را ديدم بسيار خوشحالم. همين كه شما هم چون صدها ايراني در باره فراخوان اظهارنظر فرموديد يك گام ديگر به گفتمان رفراندوم نزديك شديم چون يكي از اهدافِ فراخوان وارد صحنه نمودنِ بزرگاني چون شماست كه دردِ ايران داريد و غم مردمِ ايران. اجازه فرماييد با احترام و ادب چند نكته را پيرامون نتيجه‌گيري‌تان متذكر باشم. آورده‌ايد:

«اولين چيزي كه به ذهنم رسيد اين سؤال بود: آن كدام موش است كه زنگوله را به گردن گربه ببندد؟ مگر مي‌شود زنگوله را به‌طور مسالمت‌آميز به گردن گربه بست … دومين عاملِ تعجب مخلص اين بود كه تا آنجا كه تدوين‌كنندگانِ فراخوان را مي‌شناسم كوچكترين شائبه‌اي نداشتم و ندارم كه آنها بخواهند در پوششِ كلمة حق (همه‌پرسي قانون اساسي) ارادة باطلي را به كرسي نشانند، همانها كه تك‌تكشان هزينه‌هاي سنگيني به رژيم فقها پرداخته و شناخت كافي از آن دارند… ظاهراً من تنها كسي نبودم كه شگفت‌زده شدم چرا كه پرسشهاي فراوان و انتقاداتي كه مي‌شد مبين همين نوع شگفتي از طرف ديگران نيز بود. توضيحاتي هم كه از طرفِ مبتكرين فراخوان داده مي‌شد از نظر مخلص چندان ارضاكننده نبود؛ كم‌كم دمِ خروسهايي پيدا شد، اما نه از ناحية تدوين‌كنندگانِ فراخوان بلكه از ناحية شماري از امضا‌كنندگان پهلوي‌طلب كه هنوز كارنامة گذشته‌شان مفتخر به داغ چماق‌كشي 28 مرداد است؛ مي‌توان گفت تدوين‌كنندگانِ فراخوان كه شكل نظام دلخواه را (به‌هر دليل) در فراخوان مسكوت گذاشته‌اند فرصتي فراهم آوردند تا قوم مذكور كه به‌شدت درصدد كسب مشروعيت هستند در استقبال و حمايت از فراخوان نسبت به ديگران پيشي گيرند؛ به‌هر جهت بايد توجه داشت كه طرفداران بازگشت سلطنت پهلوي يك نيروي سياسيِ مدافع راهِ آزادي و دموكراسي و مشروطه‌خواه و قابل اعتماد نيست كه بتوان در كنارشان گام برداشت.

و اي بسا كه يك عاملِ مؤثر عدمِ استقبال از فراخوان، عدم توجه تدوين‌كنندگان به همين نكته باشد و كساني را كه از طرحِ فراخوان ابتدا شگفت‌زده شده بودند تا مرز شك و ترديد پيش برانند. و اين نكته‌ايست كه اتحاد جمهوري‌خواهان ايران بايد از آن غافل نماند و گوهرِ اصيل خود را با جنس بدلي معامله ننمايد.

(يادداشت دكتر ممكن در مورد فراخوان)

برادرِ بسيار عزيزم دكتر ممكن

دردِ ناشي از داغ و درفشِ «دو نظام » بر بدنِ تو و بسياري از دوستان را با تمام وجود حس مي‌كنم. حق داري نگران باشي و اگر چنين نبود، من هم مانند بسياري از دوستانِ قديم و جديد گوشه‌اي مي‌نشستم و با شاخ گاو درنمي‌افتادم و كنج عافيت برمي‌گزيدم و آخر عمري اين همه فحش و ناسزا و تهمت از سوي «پهلوي‌طلب»ها و انقلابي‌نمايانِِ خارج‌نشين و مدعيان اصلاح‌گري درون و برونِ نظام ولايي در داخلِ كشور را به جان نمي‌خريدم. باور كن نگراني‌ات را با سلول سلول وجودم حس مي‌كنم. چون نگراني تو نگراني من هم هست. اما متأسفانه ديد و برداشتمان نسبت به بسياري از مسائل داخلِ ايران تفاوت پيدا كرده است. (شايد به‌دليل بيش از بيست سال اقامتِ تو در خارج از كشور) از جمله آنكه شما هنوز مردمِ ايران را به موش تشبيه مي‌كنيد و حاكمانِ نظامِ ولايي را به گربه. ولي من در نسل دوم و سوم پس از انقلاب «شير»هايي ديدم و مي‌بينم كه نه گربه‌هاي مفلوك بل پلنگان تيزچنگالِ خونخوار هم از هيبت آنها به خود مي‌لرزند. از اين نظر نگران نباش. نسلِ جوان و باصلابت و باهوش ما وقتي وارد ميدان شود كه خواهد شد، گربه‌هاي ترسو چاره‌اي جز شنيدن صداي مردم و فرارِ بزدلانه نخواهند داشت و اين تاريخ است كه تكرار مي‌شود.

1. نمي‌دانم شما و ديگر دوستانتان از چه شگفت‌زده شده‌ايد. از اينكه چند دانشجو و استادِ تازيانه‌خورده كه به گفتة خودت هزينه‌هاي سنگيني به رژيم فقها پرداخته و شناخت كافي از آن دارند پاي پيش نهادند و بازي سرگرم‌كنندة اصلاحاتي‌ها را بر هم زدند و به افشاي آنها پرداختند و اعلام نمودند تنها راهِ نجات مردم از تنگنايي كه در آن افتاده‌اند (بدون دخالتِ بيگانگان و پذيرش دموكراسي صادراتي)، تغيير ساختاريِ نظام و تدوين يك قانونِ اساسي نوين و برپايي حكومتي دموكراتيك مبتني بر اعلامية جهاني حقوق بشر و ميثاقهاي الحاقي آن است؛ قانونِ اساسي نويني كه در معرض رأي آزاد مردم گذاشته شود؛ يا از اين شگفت‌زده شده‌ايد كه در ايران پس از آن همه كشتار و شكنجه و زندان، چگونه هنوز افرادي كه يا در زندان هستند و يا احكام سنگين زندان بالاي سرشان است و يا در انتظار دادگاه و محاكمه و زندان به‌سر مي‌برند، چنين جرأتي به‌خود داده‌اند كه با پذيرشِ تمام هزينه‌ها، فراخوان را امضا كنند؟ مطمئن باشيد كه اينها فقط حق مي‌خواهند و دنبال هيچ باطلي نيستند و هرگز اجازه نخواهند داد باطل در لباس حق خود را پنهان نمايد.

2. جناب دكتر ممكن شما كه سالهاست در خارج زندگي مي‌كنيد و با رنگها و نيرنگهاي بعضي از خارج‌نشينان آشناييد، چطور پس از اعلام فراخوان، دمِ خروس را از زير رداي «پهلوي‌طلب»ها ديديد؟ عجيب است همان پهلوي‌طلب‌ها كه سالهاست در اروپا و آمريكا پرسه مي‌زنند و شعار مي‌دهند و رؤياي پرواز به ايران و دگربار برپايي «نظام شاهي» را در سر مي‌پرورانند، امروز با اعلامِ موافقت رضا پهلوي با رفراندومِ و مصاحبة او در اين زمينه لبة تيز حمله را متوجه او كرده‌اند كه چرا گفته اگر مردم به يك نظام جمهوري هم رأي دهند، 90 درصد آرزوهاي من برآورده شده است و بعد از آن گروه‌هاي «پهلوي‌طلب» به جانِ هم مي‌افتند و آنها هم دم خروسِ ديگري را ديده‌اند و در چنين وضعي يكباره همه متوجه دمِ خروس شده‌اند.

دوست عزيز آيا اصرار وجود «دم خروس» كساني كه به قول خودتان «هنوز كارنامة گذشته‌شان مفتخر به داغ چماق‌كشي 28 مرداد است» و ابهام نسبت دادن حركت ملي فراخوان رفراندوم به آنها بيشتر باعث نمي‌شود «فرصتي فراهم شود تا قوم مذكور كسب مشروعيت نمايند».؟

جناب آقاي دكتر ممكن؛ از شما و بسياري از دوستانِ اصلاح‌طلبِ خارج از حاكميت درشگفتم كه اگر اين چنين قدرت ديدنی داريد كه دمِ خروس را در يك فراخوان كه از سوي كساني كه به گفتة خودتان «كوچكترين شائبه‌اي نداشته كه آنها بخواهند در پوشش كلمة حقي (همه‌پرسي قانونِ اساسي)، ارادة باطلي را به كرسي بنشانند» و فقط پس از گذشت دو ماه از اعلام آن و در حالي كه هنوز در مرحلة گفتمان است ببينيد، چگونه است كه در 8 سال اصلاحات خاتمي و يارانش، دمِ خروسِ «حفظ نظام به هر قيمت» را نديده‌ايد. كسي كه در آخرين ديدارش با دانشجويان به‌وضوح اعلام كرد «براي حفظ نظام هرجا لازم بود عقب‌نشيني كرده است» و خيلي از دوستان هنوز حاضر به پذيرش يا ديدنِ اين دم خروس نيستند. دوستِ من اگر بنا بر ديدنِ دم خروس باشد، بايد آن را در اين هشت سال به‌خصوص روزهايي مي‌ديديد كه صداي اعتراض و توهين خاتمي و يارانش پس از اعلام فراخوان برخاست.

بد نيست نكته‌اي را به شما و تمامي جمهوري‌خواهانِ صادق و طالبِ حكومتِ دموكراتيك - كه نه موروثي باشد، نه مادام‌العمر، نه الهي و نه ولايي - بگويم و خواهش كنم بر آن تأمل كنيد و آن اينكه وقتي به تاريخ يك‌صد سالة اخير مراجعه مي‌كنيم، نكتة برجسته اين است كه هرگاه حركتي اصيل آغاز شده و مردم به آن پيوسته‌اند، بعضي از مدعيان روشنفكري با تهمت زدن و بي‌تحملي و بي‌مدارايي همديگر را محكوم و مردود كرده‌اند و با ايجاد اختلافات، يكپارچگي خود و مردم را مخدوش نموده و در اين ميان همواره يكي از دو قطب شيخ و شاه قافله را به‌سوي خود برده و سرِ مردم، بي‌كلاه مانده است. دورة دكتر مصدق را از ياد نبريم كه چه چيز موجب پيروزي شاه و اجراي كودتاي انگليسي ـ آمريكايي شد؟

و آيا از انقلابي كه تو و من و بعضي ديگر از جمهوري‌خواهان و طرفداران آزادي و استقلال بر پاي آن بسيار هزينه كرديم به دليل اختلافات و تهمتِ ليبرال، منافق و بي‌دين و … به هم‌زدنها چه‌كساني استفاده كردند و براي جماعتِ ما جز زندان و شكنجه و تبعيد چه چيزي ماند؟ مطمئن باشيم اگر دگربار در حركتي مانند فراخوان رفراندوم و يا هر جريان ملي ديگر از گذشته درس و تجربه نگيريم و به بهانه‌گيري و اختلاف‌افكني و شبهه‌پراكني بپردازيم بايد در انتظار همان سرنوشتي باشيم كه شما نگرانِ آن هستيد. و خدا نكند دست‌به‌دست شدنِ قدرت بين شيخ و شاه بار ديگر تكرار گردد.

دوستان؛ آن‌گونه كه دانشجويان تحكيم وحدت در آخرين نامة خود آورده‌اند ما در ايران فقط حكومتي را مي‌خواهيم كه تمامِ اركان آن با رأي مستقيم مردم انتخاب شوند (جمهوري دموكراتيك نوين) و هر نوع حكومتِ موروثي و دائم‌العمر را به دليل بازتوليد استبداد و فاشيسم رد مي‌كنيم. اميد آنكه ديگر براي بعضي از دوستانِ جمهوري‌خواه ابهام ائتلاف با شيخ و شاه برطرف شده باشد و آنان در گسترش گفتمان فراخوان و پيشنهاد راه‌كارهاي عملي آن با شور و اشتياق شركت نموده و براي به صحنه آوردن مردم تلاش نمايند.

جناب دكتر ممكن؛

در پايان با استناد به آخرين جملات آمده در يادداشتِ شما كه مي‌گوييد «اين نكته‌ايست كه اتحاد جمهوري‌خواهان ايران بايد از آن غافل نمانند و گوهر اصيل خود را با جنس بدلي معامله ننمايند» دگربار از دوستانِ جمهوري‌خواه مي‌خواهم گوهر اصيل خود را به‌كار بندند و با وارد شدنِ جدي در عرصه‌اي كه همفكرانِ شما در ايران براي برپايي آن هزينه و سختيهاي فراوان به جان خريده‌اند ما را ياري نمايند تا از رهگذر آن هيچ جرياني جز جريانات باورمند به حاكميتِ مردم، نتوانند آن را به نفع خود مصادره نمايد. شما عزيزان در اين راه بگوييد و بنويسيد و آگاهي‌بخش مردم و جوانان براي فرداي ايرانِ عزيز باشيد و با شركتِ جدي در بسط گفتمان فراخوانِ رفراندوم، مانع از آن شويد تا ديگران كلمة حق را با ارادة باطل پوشش دهند.

والسلام

دكتر محمد ملكي
doctormaleki@yahoo.com

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17811

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گر گدا كاهل بود تقصير صاحب‌خانه چيست؟ محمد ملكي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016