هنگامي كه راديو فردا آغاز به كار خود را اعلام نمود،ايرانيان آزادي خواه بر اين باور بودند كه تريبوني براي اطلاع رساني و برقراري ارتباط با هم ميهنان خويش به دست خواهند آورد.ولي هر روز كه از عمر راديو فردا مي گذرد اين باور رو به سوي نااميدي مي گذارد؛به گونه اي كه اين راديو،آشكارا به بنگاه سخن پراكني بخشي از بازيگران عرصه ي قدرت در جمهوري اسلامي تبديل گشته است و ايرانيان آزادي خواهي كه دستي در كاسه ي قدرت ندارند، در حد بسيار ناچيزي تا هم الان توانسته اند نظرات و ديدگاه هاي خويش را از طريق راديو فردا منشر سازند.
راديوهاي فارسي زبان ديگري نيز وجود دارند كه آنها نيز بيشتر تريبون وابستگان قدرت هستند تا منتقدان و دگرانديشان. نگارنده اين سطور را عقيده بر اين است كه حداقل در ظاهر،اهداف راه اندازي راديو فردا با ديگر راديوهاي فارسي زبان(بي بي سي و...) متفاوت بوده است. راديو فردا راه اندازي شد تا به نهادينه شدن دموكراسي و بهبود وضعيت ناگوار حقوق بشر در ايران ياري برساند و به نوعي ساپورت خبري جنبش دموكراسي طلبي ايرانيان آزادي خواه را بر عهده بگيرد و تريبون را به دست مبارزان آزادي و دموكراسي بسپارد نه آنكه وضع به گونه اي پيش رود كه اخبار جنبش آزادي خواهي از زباني غير از زبان كساني كه دستي بر آتش دارند،منتشر شود:
"ميان ماه من تا ماه گردون // تفاوت از زمين تا آسمان است"
به عنوان نمونه در ماجراي اخير اعتصاب غذاي زندانيان سياسي زندان رجايي شهر كرج،راديو فردا پس از گذشت دو هفته از آغاز اعتصاب غذا و آن هم بعد از آنكه گروه هاي نزديك به اصلاح طلبان حكومتي(از جمله كانون مدافعان حقوق بشر در ايران) حمايت خويش را از خواسته هاي اعتصابيون اعلام كردند؛ در ابتدا از زبان گروه هاي اشاره شده و نه ياران اعتصابيون،اقدام به خبر رساني در اين زمينه نمود.آشكار است كه در صورت سكوت اين مجامع،راديو فردا نيز به سكوت خبري خود ادامه مي داد. اين در حالي است كه از آغاز اعتصاب غذا،"كميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسي" به طور مستمر اقدام به اطلاع رساني در اين باره نمود و توانست با خبر رساني به هنگام و تلاش هاي خستگي ناپذير،توجه و حمايت جمع زيادي از افراد،انجمن ها و كانون هاي آزادي خواه ايراني را به سوي زندان رجايي شهر كرج روانه كند.ولي در طي اين دو هفته ارزش خبري اعتصاب غذاي زندانيان سياسي زندان رجايي شهر عليرغم اخباري كه كميته دانشجويي دفاع از زندانيان سياسي منتشر مي ساخت؛درك نشد و گردانندگان راديو فردا زماني به ميزان اهميت موضوع آگاه شدند كه گروه هاي نزديك به اصلاح طلبان،حمايت خود را از اعتصاب غذا اعلام نمودند.
اين نه نخستين بار است كه خبر رساني در راديو فردا دستخوش تز"خودي و ناخودي" مي شود و نه واپسين بار و بي ترديد سكوت رسانه هايي همچون راديو فردا نه خواهد توانست خللي بر اراده ي جنبش دموكراسي طلبي و آزادي خواهي ايرانيان وارد سازد و نه زمانه اي است كه بتوان انتقال اطلاعات به افكار عمومي را بايكوت نمود؛ولي آنچه كه بيش از همه مرا مي آزارد،استفاده نكردن حداكثري از توان و امكانات راديو فردا در راه ياري رساني به جنبش آزادي خواهي ايرانيان است كه هر هر ايراني آزاده اي را به افسوس وا مي دارد.
"شرح اين هجران و اين خون جگر // اين زمان بگذار تا وقت دگر"
محمدرضا نسب عبداللهي
سخنگوي انجمن دانشجويي دفاع از حقوق بشر در ايران