هاشمی رفسنجانی در مواجهه با انتخابات ریاست جمهوری، یک بازی پیچیده و بسیار جالب را طراحی و با موفقیت در حال به اجرا درآوردن است که فهم آن با رجوع و استناد به درونمایه های علم هرمنوتیک ممکن می شود. در واقع این گونه به نظر می رسد که هاشمی (که خود یک مفسر قرآن کریم است) با شناخت و آگاهی که از علم تاویل دارد، یک بازی بسیار جالب و شاید نادر را در عرصه سیاسی ایران به راه انداخته و از این طریق توانسته دو حوزه ظاهرا مجزای علم هرمنوتیک و علم سیاست را به نحو شگفت آوری به هم پیوند بزند. این بازی هرمنوتیکی (که نشان از نبوغ سیاسی هاشمی دارد)، وی را قادر ساخت که در مرکز تحول آفرینی سیاسی ایران قرار گرفته و موقعیت ضعیف اولیه خود را به سرعت ترمیم دهد. (کافی است به نظرسنجی های موجود مراجعه شود که بدون استثنا هاشمی در تمامشان رتبه اول را دارد. )
نقطه عزیمت علم هرمنوتیک، رها ساختن ذهن خود از بینش های ذات گرایانه و مادی گرایانه است. یعنی اشیا، رویدادها و پدیده ها به خودی خود هیچ معنایی ندارند. معنا یک مفهوم سیال، پویا و دایما در حال تغییر است که بستگی به بافت ها و زمینه های موقعیتی دارد. معنا، یک متن(text) است که تنها و تنها در درون زمینه (context) موجودیت پیدا کرده و استقرار می یابد. هیچ شی فی نفسه و به خودی خود وجود ندارد و تعبیر کانتی در این مورد کاملا نادرست است.
رهیافت هرمنوتیکی به ما گوشزد می کند که ازبررسی پدیده ها به طور مستقل و فی نفسه جدا خودداری کنیم و این نکته را در نظر داشته باشیم که چه بسا واکنش هایی که نسبت به یک پدیده و رویداد صورت می گیرند، بسیار مهم تر از خود اصل پدیده بوده و در نهایت تعیین کننده اصلی در این زمینه باشند. این واکنش های زمینه ای را پدید می آورند که معنای خاصی را بر متن مورد نظر تحمیل می کنند. در واقع توصیه رهیافت هرمنوتیکی، درنظر گرفتن همه چیز به صورت متن و کتاب است (دریدا فیلسوف پسا مدرن در یک آموزه رادیکال می گوید: بیرون از متن چیزی وجود ندارد).
با توجه به این تحلیل، هاشمی رفسنجانی موضع خود نسبت به انتخابات ریاست جمهوری را از همان ابتدا به صورت یک متن مطرح ساخت که واکنش های نسنجیده و حساب ناشده رقبا (عمدتا راست گرایان) نقش زمینه ای دلخواه و مناسب را برای آن ایفا کردند. راست گرایان (که متاسفانه معلوم شد که تحلیل گران بسیار ناشی دارند!) بحث حضور یا عدم حضور هاشمی را ناآگاهانه و خود به دست خود به صورت اصلی ترین متغیرشکل دهنده صحنه انتخابات درآوردند. هاشمی در حالی که در موضع گیری های علنی به نحوی کاملا دموکراتیک و مردم سالارانه خود را مردد و نه چندان مایل به قدرت نشان می داد، به تمام اعوان و انصار جناح راست (در ملاقات های خصوصی) چنین وانمود می ساخت که در انتخابات شرکت نخواهد کرد. راست گرایانی که از این جلسات بیرون می آمدند، با شتابزدگی اعلام می کردند که هاشمی گفته است که وارد انتخابات نمی شود؛ که بلافاصله با تکذیب سریع و حساب شده دفتر رییس مجمع مواجهه می شدند! این بازی حساب شده و بسیار دقیق آمدن و نیامدن، چند ماهی ادامه داشت به نحوی که در نهایت هاشمی توانست صحنه انتخابات را به طور کامل در اختیار خود بگیرد. مساله این بود که نیامدن هاشمی، به اندازه امدنش به وی کمک کرد و راست گرایانی که مدام از نیامدن وی خبر می دادند، در واقع در تله هاشمی گرفتار امده و خود به دست خویش گور خود را کندند!! از منظر هرمنوتیکی، هیچ تفاوتی بین آمدن و نیامدن وجود نداشت.
این بازی هرمنوتیکی همچنان باید ادامه می یافت تا با تقویت تدریجی موضع هاشمی،رقبای موجود در گرداب اختلافات و کشمش های درونی فرو روند و در مصیبتی گرفتار آیند که برای یک جناح پیروز واقعا خنده آور است!
اکنون در نقطه زینی (به تعبیر ریاضی) بازی هرمنوتیکی هاشمی قرار داریم. در این وضعیت هاشمی خواهد کوشید فعلا هیچ اظهار نظری در مورد حضور یا عدم حضورش نکند و حتی به نزدیکان و هوادارانش خواهد گفت که قصدی برای حضور ندارد. وی به خوبی می داند زمینه حضورش فراهم شده است، تنها باید بازی را به نحوی پیش ببرد که شرایط برای موفقیت هر چه بیشتر، مهیا شود. از این به بعد تلاش هاشمی بر مساعد ساختن هر چه بیشتر فضا به نفع خود استوار خواهد شد. راست گرایان همچنان باید گیج و سرگردان در گرداب اختلافات فرو روند، هر چه بیشتر ضعیف شوند تا زمانی که به دستبوسی هاشمی نایل آیند! در واقع چنین به نظر می رسد هاشمی با علم به پیروزی حتمی خود در انتخابات، تلاش خود را معطوف به بعد از پیروزی ساخته است! و این ویژگی نقطه زینی (saddle point) بازی هرمنوتیکی هاشمی است. اشتباهات پیاپی تحلیل گران و برنامه ریزان جناح راست، به خودی خود فاز دوم طرح وی را به پیش برده و بازی هرمنوتیکی هاشمی را تکمیل کرده و با موفقیت به انجام خواهد رساند.
منابع:
ر. پالمر علم هرمونتيك.
بابك احمدي ساختار و تاويل متن.