گروه بينالملل - روسها بالاخره قرارداد تحويل سوخت هستهاي به ايران را امضا كردند، آن هم كمتر از يك هفته پس از ديدار پوتين و بوش و همزمان با فشار شديد رسانهها و انتقادات نخبگان و كارشناسان ايراني. ماهها و بلكه ساليان متوالي روسها وعده ميدادند كه قرارداد تحويل سوخت به ايران را امضا ميكنند اما آمدوشدهاي متعدد و مكرر دو طرف به مسكو و تهران، گره موجود را باز نميكرد هميشه در پايان ديدارها به خبرنگاران و عده داده ميشد قرارداد امضا ميشود، اما كسي نميگفت چرا اينقدر مذاكرات طولاني شده و گير كار كجاست؟
روسها نحوه بازگرداندن پسماندههاي سوخت به روسيه را بهانه ميكردند اما برخي كارشناسان معتقد بودند كه روسها در ازاي بازگرداندن پسماندهها به كشورشان خواهان دريافت هزينههاي مالي لازم هستند. حتي برخي معتقدند كه منافع اقتصادي نيز بهانه اصلي روسها نبوده بلكه آنها در انتظار روشنتر شدن وضعيت روابط ايران با اروپا و آمريكا و اتخاذ تصميم منطبق آن بودهاند.
پلوتونيوم؛ يك نگراني فني-امنيتي
سؤال اولي كه ممكن است به اذهان خطور كند، توضيح ساده صورت مسأله است كه روسها چه پسماندهاي را ميخواهند به كشورشان برگردانند و چرا؟
پاسخ خلاصه به اين سؤال پيچيده و فني اين است كه پس از استفاده از اورانيوم به عنوان سوخت نيروگاه اتمي بوشهر، پسماندههاي باقيمانده در ميلههاي سوخت حاوي موادي است كه ميشود به روش فني و پيچيده، پلوتونيوم از آن استخراج كرد و پلوتونيوم ميتواند ماده مورد نياز براي توليد بمب اتمي باشد.
روسها به دليل اينكه بيشتر خواهان منافع اقتصادي روابط هستهاي با ايران هستند، اصرار دارند كه پسماندههاي مذكور به روسيه بازگردد و اصولاً همانگونه كه پوتين در ديدار هفته گذشته با بوش در اسلواكي اشاره كرد، روسيه موافق دستيابي ايران به سلاح هستهاي نيستند.
ايران نيز بارها تأكيد كرده كه در صدد دستيابي به سلاح هستهاي نيست. اما بر حق خود در پيگيري چرخه توليد سوخت هستهاي كرده ولي تا تكميل شدن اين چرخه، ترجيح داده كه سوخت مورد نياز راكتور بوشهر را از روسيه تهيه كند.
اين در حالي است كه اروپاييها اصرار دارند كه ايران فرآيند و چرخه توليد سوخت هستهاي را رها كند و در ازاي آن سوخت مورد نياز خود را از اروپا يا آمريكا و تحت نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي دريافت كند.
عليرغم نگرانيهاي فني مذكور، شواهد و قرائن نشان ميدهد كه روسها در چارچوب استراتژي بندبازي بين ايران و آمريكا و كسب حداكثر امتياز ممكن از هر دو طرف به پرونده هستهاي ايران و مهمتر از آن كليت روابط ايران و روسيه نگاه كنند.
آيا ايرانيها واقعيتهاي روابط با روسيه را نميدانند؟
بسياري از دست اندركاران ايراني روابط با روسيه اعم از كارشناسان و صاحبنظران دولتي و غيردولتي اين حوزه بر كاستيها، نقايص، محدوديتها و آسيبپذيريهاي روابط ايران و روسيه آگاهند و روند موجود را تأييد نميكنند اما هيچ كس اين واقعيت را انكار نميكند كه از اواخر دهه 80 ميلادي به اين سو و به طور خاص پس از پايان جنگ تحميلي، گسترش روابط با روسيه فرصتهايي را در جهت تنوع بخشيدن به شركاي تجاري و دفاعي ايران ايجاد كرده است، به ويژه آنكه آمريكا در اين حوزهها تحريمهاي شديدي را عليه ايران اعمال كرده و اروپا نيز همواره مترصد باجگيري از ايران بوده است. اگرچه كشورهاي ديگري چون چين، پاكستان، كره جنوبي و شمالي و... نيز در ايجاد چنين تنوعي سهيم بودهاند.
بر اساس استراتژي فوق، ايران ظرف 14 سال اخير قراردادهاي اقتصاد، دفاعي و سياسي متعددي با روسها امضا كرده است.
با اين وجود، كارشناسان ايراني ضمن حمايت از گسترش روابط با روسيه به عنوان يك راهبرد صحيح و منطبق با شرايط موجود، همواره از بدقولي روسها در اجراي قراردادها، تأخيرهاي مكرر و مانعتراشي و بهانهجوييهاي متعدد آنها بر سر اجرايي كردن قراردادها، گلايه و انتقاد داشتهاند و فرايند امضاي قرارداد سوخت هستهاي نيز از اين قاعده مستثني نبوده است.
مسؤولان ارشد ايران ضمن حمايت از گسترش روابط با روسيه، هرگز انتقادات و گلايهها از مسكو را پنهان نكردهاند. چند روز قبل روحاني دبير شوراي عالي امنيت ملي پس از بازگشت از روسيه، انتقاد ماههاي اخير تهران از مسكو را تكرار كرد و آنها را متهم به بيتحركي در دفاع ديپلماتيك از روابط هستهاي ايران و روسيه نمود.
تهران از عدم تحرك شايسته مسكو به عنوان شريك هستهاي ايران در عرصه بينالمللي گلايهمند است. به اعتقاد مسؤولان ارشد ايران، در حاليكه انتظار ميرود روسيه در سطح آلمان، فرانسه و انگليس و اتحاديه اروپا و يا حتي جلوتر از آنان نسبت به معادلات بينالمللي حاكم بر پرونده هستهاي ايران از خود واكنش و تحرك نشان دهد، اما مسكو در اين عرصه كند، سنگين و منفعل عمل كرده و ميكند.
روسيه به عنوان شريك اصلي برنامههاي هستهاي ايران از سود اقتصادي انحصاري در اين حوزه برخوردار بوده ولي از طرف ديگر در سالهاي مذكور با خويشتنداري، بدقوليهاي طرف روسي را در تكميل و راهاندازي نيروگاه اتمي بوشهر با تحمل نموده است.
طبق تحليل فوق و تحليل بسياري از كارشناسان مسائل روسيه، ادامه روابط گسترده ايران با روسيه در 15 سال اخير به عنوان يك انتخاب راهبردي، هرگز به معناي رضايت كامل تهران از اين روابط نبوده است. در طرف مقابل نيز روسها طي سالهاي اخير در موضعي ايستادهاند كه منافع اقتصادي آنان را تأمين كند. روسها از يك سو در ازاي ايستادگي در برابر فشارهاي آمريكا بر روابط هستهاي ايران و روسيه، از تهران انتظار دريافت امتيازات اقتصادي دارند و تلاش ميكنند تا به طور غيرطبيعي مجموعه به همپيوستهاي از معاهدات و قراردادهاي اقتصادي را با مسائل هستهاي پيوند دهند و از طرف ديگر درصدد نوعي باجگيري اقتصادي از غرب و آمريكاييها براي بالا و پايين كردن سطح روابط هستهاي خود با تهران هستند و نوع سخنان پوتين در ديدار با بوش، سپس امضاي قرارداد سوخت در تهران و موضعگيري متناقض وزارت خارجه روسيه درست لحظاتي پس از امضاي قرارداد نشانگر بازي و مانور روسيه بين ايران و آمريكا براي حفظ منافع خويش است كه البته اگر از عينك روسي به معادلات نگاه كنيم كاملاً طبيعي است، اما طرف ايراني همواره اين انتقاد را اعلام كرده كه روسها نبايد روابط با ايران را وجهالمصالحه روابط خود با غرب به ويژه آمريكا قرار دهند.